کلیات انفاق

۰۶ مرداد ۱۳۹۹ 0
کلیات انفاق
هر چند انفاق در اصل خارج كردن مال از ملك خود و هزينه كردن است، ولى مقصود از آن بذل و بخشش و به كارگيرى مال در موارد مشروع براى جلب رضايت الهى است. انفاق به اين معنا يكى از بزرگ‏ترين تكليف‏هاى الهى است كه در سياست‏گذارى اجتماعى، اقتصادى و تعديل ثروت نقش مهمّى دارد.
قرآن مجيد در موارد زيادى پيروان خويش را به اين امر مهمّ تشويق مى‏ نمايد؛ گاهى اثر مثبت آن را يادآور شده، انفاق نكردن را نوعى هلاكت مى ‏داند و مى‏فرمايد:
«وَأَنْفِقُوْا فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» «1»

در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خويش به هلاكت نيفكنيد.«انفاق» يك معناى گسترده و مفهوم وسيعى دارد، دليل بر تعميم و وسعت معناى انفاق را از خود آيات قرآن مى‏توان استفاده كرد.
ما [پيامبران‏] براى جمع مال برانگيخته نشده‏ايم، بلكه براى انفاق آن مبعوث گشته‏ايم.
انفاق از پايه‏هاى حيات اجتماعى و از اركان ايمان و از صفات بارز مؤمنان است:
«قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ...» «4» ابراهيم( 14)، آيه 31.
  • سوره سبا آیه 39
    قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ ۚ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
    بگو: «در حقيقت، پروردگار من است كه روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا براى او تنگ مى‌گرداند. و هر چه را انفاق كرديد عوضش را او مى‌دهد. و او بهترين روزى دهندگان است.»
در آيه شريفه ... ما انفقتم من شى‏ء ...از اين نظر كه كلمه «شى‏ء»به معناى وسيع كلمه، تمام انواع اتفاقها را اعم از مادى و معنوى و كوچك و بزرگ و به هرانسان نيازمند اعم از صغير و كبير را شامل مى‏شود، تعبير بسيار جالبى است.
  • آیه7 سوره حدید
    آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ۖ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
    (الا ای بندگان) به خدا و رسول او ایمان آرید و از آنچه شما را در آن وارث گذشتگان گردانید (به راه خدا) انفاق کنید، پس بر آنان که از شما ایمان آوردند و انفاق کردند پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود.
و در آيه شريفه: ... أنفقوا ممّا جعلكم مستخلفين فيه ...  تعبير به «ممّا» (از چيزهايى كه) تعبير عامى است كه نه ‏تنها اموال بلكه تمام سرمايه‏ ها و مواهب الهى را شامل مى ‏شود و «انفاق» منحصر به مسائل مادى نيست بلكه امور معنوى مانند علم و دانش و هدايت و ارشاد را شامل مى‏ شود. 
  • آیه3 سوره بقره
    الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
    آنان كه به غيب ايمان مى‌آورند، و نماز را بر پا مى‌دارند، و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم انفاق مى‌كنند
در ذيل آيه شريفه: ...  وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ حديثى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است:
  • حدیث امام صادق علیه السلام درباره انفاق
    «َو مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ يَبُثُّونَ وَ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ مِنَ الْقُرْآنِ يَتْلُون‏». (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏2، ص: 17)
    از آن چيزهايى كه به آنها تعليم داديم منتشر مى ‏كنند و از مطالب قرآنى كه به آنها تعليم داديم براى مردم تلاوت مى ‏كنند
مرحوم فيض كاشانى در تفسير آيه مى‏ گويد:
«و مما رزقناهم من الاموال و القوى و الايمان و الجاه و العلم ينفقون». 
يعنى: «از آنچه به آنها روزى داديم از اموال و نيرو و قوت و قدرتهاى جسمى و معنوى و آبرو و علم و دانش خود، انفاق مى‏ كنند».تفسير صافى، ج 1، ص 59) 

  • انفاق و عبور از گردنه صعب العبور
  • انفاق و رضايت الهى‏
  • تقوا شرط قبولى انفاق
  •  انفاق را خداوند مى‏داند
  • پيشگام بودن در انفاق، باارزش است‏
  • انفاق مانع هلاكت جامعه‏ ها

انفاق و عبور از گردنه صعب العبور

  • آیات 11 تا 16 سوره بلد
    فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ*وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ*فَكُّ رَقَبَةٍ*أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ*يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ*أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ
    پس شتابان و با شدت به آن گردنه سخت وارد نشد*و تو چه می دانی آن گردنه سخت چیست؟ *آزاد کردن برده*یا طعام دادن در روز گرسنگی و قحطی*به یتیمی خویشاوند*یا مستمندی خاک نشین
از مال گذشتن و به ضعفا و يتيمان و بيچارگان رسيدن را قرآن يك كار بسيار سخت و دشوارى مى‏داند، لذا تشبيه به بالا رفتن به كوه مى‏ نمايد كه چقدر دشوار است انسان در دامنه بالا رود و عقبه ‏ها و تپّه ‏ها را پشت سر بگذارد، همينطور انفاق كردن و جهاد با مال و ثروت يك امر بسيار سخت و سنگين است.
در روايت است كه حضرت رضا عليه السّلام هنگامى كه مى‏ خواست غذا تناول نمايد، دستور مى ‏فرمود كه يك سينى بزرگ را كنار سفره بگذارند و از هرغذايى كه در سفره بود از بهترين آنها برمى‏داشت و در آن سينى مى‏ گذاشت، سپس دستور مى‏ داد آنها را براى نيازمندان ببرند. بعد اين آيه شريفه: فلا اقتحم العقبة را تلاوت مى ‏نمود، سپس مى‏ افزود: خداوند متعال مى‏ دانست كه همه قادر بر آزاد كردن بنده نيستند، راه ديگرى نيز به سوى بهشتش قرار داد. (تفسير الميزان، ج 20، ص 424)

انفاق و رضايت الهى‏

  • آیات 18 تا 21 سوره لیل
    الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّىٰ*وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَىٰ*إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ*وَلَسَوْفَ يَرْضَىٰ
    آن کس که مال خود را (به فقیران اسلام) به وجه زکات بدهد.*و حال آنکه هیچ کس بر وی حق نعمت ندارد تا به پاداش آن بدهد.*(او احسان نکند) جز در طلب رضای خدای خود که برتر و بالاترین موجودات است.*و البته (در بهشت آخرت به آن نعمتهای ابدی) خشنود خواهد گردید.
البته حق شناسى و پاسخ به احسان، كار خوبى است ولى حسابش از انفاقهاى خالصانه پرهيزكاران جدا است آيات شريفه مى ‏فرمايد انفاق مؤمنان متّقى به ديگران نه از روى رياست و نه بخاطر جوابگويى خدمات سابق آنهاست بلكه انگيزه آنها تنها و تنها جلب رضايت خداوند است، لذا همانگونه كه او براى رضاى خدا كار مى‏ كند، خدا او را راضى مى‏ سازد.
و به تعبير ديگر: رضايت اينها از خدا و رضايت خداوند از اينها لازم و ملزوم يكديگرند؛ چنانكه در سوره بينه، آيه هشت می خوانيم: ... رضى الله عنهم و رضوا عنه ... يا در آيه 28 فجر مى‏خوانيم: ... راضية مرضية ....
 

تقوا شرط قبولى انفاق

  • آیات 5 تا 7 سوره لیل
    فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ*وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ*فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ
    اما هر کس عطا و احسان کرد و خدا ترس و پرهیزکار شد*و به نیکویی (یعنی به نعیم آخرت با هر خیر و سعادت که در قرآن بیان شده) تصدیق کرد.*ما هم البته کار او را (در دو عالم) سهل و آسان می‌گردانیم.

منظور از «اعطى» همان انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان است. و تأكيد بر تقوا به دنبال آن، ممكن است اشاره به لزوم نيت پاك و قصد اخلاص در هنگام انفاق باشد كه شرط اساسى قبولى انفاق در راه خداوند است: انّما يتقبل اللّه من المتّقين. 
  • آیه 5 سوره احزاب
    وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ ۖ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
    و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان، هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانيى پيش داشتند. پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل‌] گفت: «حتماً تو را خواهم كشت.» [هابيل‌] گفت: «خدا فقط از تقواپيشگان مى‌پذيرد.»

در ذيل آيه شريفه، روايتى نقل شده كه مردى در ميان مسلمانان بود كه شاخه يكى از درختان خرماى او بالاى خانه فقير عيالمندى قرار گرفته بود. 
صاحب نخل، هرگاه مى ‏رفت بالاى درخت تا خرما بچيند، گاهى چند دانه خرما مى‏ افتاد در منزل شخص فقير و كودكانش از آن استفاده مى‏ كردند، آن مرد از درخت فرود مى ‏آمد و خرما را از دستشان مى ‏گرفت، اگر خرما را در دهان يكى از آنها مى‏ي افت، انگشتش را داخل در دهان او مى ‏كرد و بيرون مى ‏آورد.
مرد فقير نزد پيامبر آمد و شكايت كرد، پيامبر اكرم صاحب نخل را ديد و فرمود اين درختى كه در منزلت هست آن را به من مى‏ دهى تا در بهشت به تو درخت نخلى بدهم؟
آن مرد امتناع مى‏ كرد! مردى به نام «ابو الدحداح» گفت يا رسول الله! اگر من بروم و درخت را از او بگيرم، درختى در بهشت به من مى‏ دهى فرمود: آرى.«ابو الدحداح» آمد و گفت من به تو چهل درخت خرما و خرما مى ‏دهم، در اين حال حاضر شد و درخت را از او گرفت، در اين مورد اين آيات نازل شد. (مجمع البيان، ج 10، ص 501)

 انفاق را خداوند مى‏ داند

قرآن مى‏فرمايد: ... و ما تنفقوا من خير فانّ اللّه به عليم. «12»
يعنى: «و آنچه را انفاق مى‏كنيد از كار خير، خداوند به آن عالم و داناست».
اين جمله براى تشويق انفاق‏كنندگان است، خصوصا انفاق به افرادى كه داراى عزت نفس هستند؛ زيرا هنگامى كه انسانها توجه داشته باشند كه آنچه را در راه خدا انفاق مى‏كنند و لو به طور مخفى و پنهان باشد، خداوند بر اعمال آنها آگاه است و آنها را از ثمرات اعمالشان بهره‏مند مى‏سازد، بيشتر علاقه‏مند به خدمت هستند؛ چون مى‏دانند كه اين كارها ضايع نمى‏شود و در نظام هستى از بين نمى‏رود.

 
6- پيشگام بودن در انفاق، باارزش است‏
بدون شك كسانى كه در ايمان و اعمال خير بر ديگران مقدم مى‏شوند، هم شجاعت و آگاهى بيشترى دارندو هم ايثار و فداكارى فزونتر و به همين دليل در پيشگاه خدا يكسان نيستند (يعنى از اجر و ثواب بيشترى برخوردار مى‏شوند) قرآن مى‏فرمايد: ... لا يستوى منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجة من الّذين انفقوا من بعد .... «13»
يعنى: «كسانى كه قبل از پيروزى انفاق كردند و پيكار نمودند با كسانى كه بعد از پيروزى انفاق كردند، يكسان نيستند، آنها بلندمقام‏ترند از كسانى كه بعد از فتح و پيروزى، انفاق كردند و جهاد نمودند».

 
7- انفاق مانع هلاكت جامعه‏ها
قرآن مى‏فرمايد: و انفقوا فى سبيل اللّه و لا تلقوا بايديكم الى التّهلكة ... «14».
يعنى: «در راه خدا انفاق كنيد (و با ترك انفاق) خود را به دست هلاكت نيفكنيد».
با توجه به معناى وسيع انفاق كه شامل جان و مال مى‏شود و آيه شريفه مربوط به انفاق جان و جهاد در راه خداست و چنانچه از سوره توبه، آيه 92 استفاده مى‏شود، عده‏اى با چشمان گريان و پراشك برمى‏گشتند، محزون بودند كه چرا مالى ندارند تا وسيله‏اى تهيه كنند و در جنگ حاضر گردند: ... تولّوا و اعينهم تفيض من الدّمع حزنا الّا يجدوا ما ينفقون، «15» گرچه اين آيه در
ذيل آيات جهاد آمده ولى يك حقيقت كلى و اجتماعى را مى‏توان از آن استفاده كرد.

و آن اينكه انفاق به طور كلى سبب مى‏شود كه افراد اجتماع از هلاكت رهايى يابند و به عكس هنگامى كه مسئله انفاق فراموش شود و ثروتها در يك قطب اجتماع جمع شود، اكثريتى محروم و بينوا به وجود مى‏آيند و ديرى نخواهد گذشت كه يك انفجار عظيم در اجتماع به وجود مى‏آيد كه نفوس و اموال سرمايه‏داران در آتش اين انقلاب خواهد سوخت، از اينجا ارتباط مسئله انفاق و پيشگيرى از هلاكت روشن مى‏شود. و حضرت على عليه السّلام به همين حقيقت اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد:
«حصنوا اموالكم بالزكاة «16»

؛ يعنى: به وسيله زكات اموال خود را حفظ كنيد». 

  • انفاق و عبور از گردنه صعب العبور
  • انفاق و رضايت الهى‏
  • تقوا شرط قبولى انفاق
  •  انفاق را خداوند مى‏داند
  • پيشگام بودن در انفاق، باارزش است‏
  • انفاق مانع هلاكت جامعه‏ها
8- انفاق از بهترين اموال‏
قرآن كريم مى‏فرمايد: يا ايّها الّذين امنوا انفقوا من طيّبات ما كسبتم و ممّا اخرجنا لكم من الأرض و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم بآخذيه الّا ان تغمضوا فيه .... «17»
يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورديد! از بهترين مواهب و نعمتهايى كه به دست آورديد انفاق كنيد و از آنچه براى شما از زمين خارج ساختيم و مبادا شى‏ء پست و خبيث و بى‏ارزش را انفاق كنيد؛ چون خودتان اگر به آن نيازمند باشيد نمى‏گيريد مگر از روى اغماض و چشم‏پوشى».
متأسفانه در همه زمانها افرادى هستند كه با دادن اجناس و لوازم خارج از رده زندگى، وظيفه خود را تمام شده تلقّى نموده و احيانا خويش را خيّر و امدادگر مى‏پندارند و حال اينكه اين عمل نه‏تنها دلالت بر ارزشمندى و كمال آنها نمى‏كند نهايت ضعف ايمان و اعتقاد واقعى آنها به مبانى فكرى و عقيدتى اسلام را نشان مى‏دهد.

اين عمل همان «روغن ريخته نذر امامزاده نمودن است» و نشانه خفّت و حقير بودن چنين افرادى است. اينها كسانى هستند كه خداوند مى‏فرمايد: و يجعلون للّه ما يكرهون .... «18»
يعنى: «آنچه را خود نمى‏پسندند به تهيدستان مى‏دهند».

 
9- انفاق مايه فزونى است نه كمبود
قرآن مى‏فرمايد: ... ما أنفقتم مّن شى‏ء فهو يخلفه .... «18»
يعنى: «هرچيزى را كه در راه خدا انفاق كنيد، خداوند جاى آن را پر مى‏كند».
اين تعبير «فهو يخلفه» انفاق را از مفهوم فنا درمى‏آورد و رنگ بقا به آن مى‏دهد چرا كه خداوند تضمين كرده با مواهب مادى و معنوى خود، چندين برابر و گاه هزاران برابر و حداقلّ ده برابر به انسان بدهد. قرآن مى‏فرمايد: ... لئن شكرتم لأزيدنّكم ... «20»؛ يعنى: «اگر شما سپاسگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود».
انسان انفاقگر وقتى در راه خدا انفاقى كند، طبعا زمينه فزونى و زيادى نعمت را فراهم ساخته و خداوند به او بركت مى‏دهد.
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: «اگر كسى از شما مال حلالى به دست آورد و در راه حلال انفاق كند هيچ درهمى را انفاق نمى‏كند مگر اينكه خدا عوضش را به او مى‏دهد».
«لو ان احدكم اكتسب المال من حلّه و انفقه فى حلّه لم ينفق درهما الا اخلف عليه»«21».
حضرت على عليه السّلام مى‏فرمايد:
«من ايقن بالخلف جاد بالعطيّة». «22»
يعنى: «كسى كه ايمان و يقين به قيامت داشته باشد، به نحو نيكو و پسنديده عطا مى‏كند و مى‏بخشد».
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: «در هرشب جمعه دو ملك ندا مى‏كنند كه خداوندا! به هرانفاق‏كننده‏اى عوض آن را عطا كن و به هركسى كه انفاق نمى‏كند كمبود و نقصى و تلف مال را به او بده»:
«... ينادى ملكان فى كل ليلة جمعة اللهم اعط كل منفق خلفا و كل ممسك تلفا ...». «23»

 
10- استدلال بر مسئله انفاق‏
قرآن مى‏فرمايد: و ما لكم ألّا تنفقوا فى سبيل اللّه و للّه ميراث السّموات و الأرض .... «24»
يعنى: «چرا در راه خدا انفاق نكنيد درحالى‏كه ميراث آسمانها و زمين همه از آن خداست».
قرآن كريم در اين آيه و مشابه اين آيه مانند: ... و للّه خزائن السّموات و الأرض ... «25»، استدلال مى‏كند و مى‏گويد: چرا در راه خدا انفاق نمى‏كنيد در حالى‏كه ميراث آسمانها و زمين و خزائن جهان هستى از آن اوست؛ يعنى سرانجام همه شما چشم از جهان مى‏پوشيد و همه را مى‏گذاريد و مى‏رويد و خداوند وارث همه آنهاست بنابراين، چرا انسان دل به اين دنياى فانى و نعمتهايى كه قابل فنا و زوال است ببندد و از انفاق كردن در راه خدا دريغ بورزد. در آن لحظه مرگ متوجه مى‏شود كه عجب اشتباهى كرده، لذا قرآن مى‏فرمايد: آرزو مى‏كند لحظه‏اى به او مهلت داده شود تا در راه خدا انفاق كند و جزء صالحين شود: ... فيقول ربّ لو لا أخّزتنى الى اجل قريب فاصّدّق و أكن مّن الصّالحين. «26»

 
11- انفاق به هرشكل و صورت‏
قرآن مى‏فرمايد: الّذين ينفقون اموالهم باللّيل و النّهار سرّا و علانيّة فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. «27»
يعنى: «كسانى كه اموال خود را در شب و روز و در حالت پنهانى و آشكارا انفاق مى‏كنند، مزد آنها نزد پروردگارشان است و هيچگونه خوف و ترس و اندوهى بر آنها نيست».
در احاديث بسيارى آمده است كه اين آيه درباره حضرت على عليه السّلام نازل شده؛ زيرا كه آن حضرت درهمى در شب و درهمى در روز و درهمى آشكارا و درهمى پنهان انفاق كرد، اين آيه وظيفه انفاق‏كنندگان را مشخص مى‏سازد كه بايد از نظر آشكارا بودن و پنهان بودن، مراعات جنبه‏هاى اخلاقى و اجتماعى و حيثيّت شخصى را كه به او انفاق مى‏كنند بنمايند؛ يعنى در آنجا كه انفاق به نيازمندان موجبى براى اظهار ندارد به منظور آبروى آنها و اخلاص بيشتر به طور نهانى انفاق كنند و آنجا كه پاى مصالح ديگرى همانند «تعظيم شعائر مذهبى و تشويق و ترغيب ديگران» در كار باشد و هتك احترام مسلمانى نگردد، آشكارا انفاق كنند.

 
12- انفاق و تثبيت موقعيّت خويش‏
قرآن مى‏فرمايد: ... مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه و تثبيتا من انفسهم كمثل جنّة بربوة أصابها وابل فأتت اكلها ضعفين فإن لم يصبها وابل فطلّ و اللّه بما تعلمون بصير «28»
يعنى: «كار كسانى كه اموال خويش را براى خشنودى خدا و تثبيت ملكات انسانى در روح خود انفاق مى‏كنند. همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد و بارانهاى درشت بر آن برسد و ميوه خود را دوچندان دهد».
اين آيه شريفه مى‏فرمايد: انفاق كردن در راه خشنودى خدا، نفع و سودش به خود انسان راجع است و آن اينكه موقعيت و مقام روحى او تثبيت مى‏گردد و فضايل اخلاقى و انسانى در جان او پرورش پيدا مى‏كند، آنگاه اين‏چنين افرادى همانند باغى هستند كه باران كافى و مفيد به آنها رسيده، در نتيجه محصولى پربركت و مفيد و پرارزش خواهد داشت؛ يعنى وقتى روح ايمان و ايثال در جان آنها استوار گرديد، بركات معنوى و مادى آنها به مردم مى‏رسد و همه از آن بهره‏مند م شوند.

 
13- چه انفاقى باارزش است؟
قرآن مى‏فرمايد: الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّا و لا اذى لهم اجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون «29»
يعنى: «كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند و سپس به دنبال انفاقى كه كرده‏اند منّت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسى دارند و نه غمگين مى‏شوند».
از اين جمله استفاده مى‏شود انفاق در راه خداوند در صورتى ارزش دارد كه به دنبال آن منت و آزارى براى نيازمندان نباشد، بنابراين، كسانى كه بذل مال مى‏كنند و بعد كارى مى‏كنند كه موجب آزار و رنجش است، در حقيقت با اين عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بين مى‏برند؛ چون كسى كه چيزى به ديگرى مى‏دهد و منّتى بر او مى‏گذارد يا به آزار خود او را شكسته‏دل مى‏سازد در حقيقت چيزى به او نداده است؛ زيرا اگر سرمايه‏اى به او داده سرمايه‏اى هم از او گرفته است و چه‏بسا آن تحقيرها و شكستهاى روحى به مراتب بيش از آن مالى باشد كه به او بخشيده است.

 
14- انفاق به سود انسان‏
از نظر قرآن كريم، اعمال خيلى كه از انسان صادر مى‏شود نفع و سودش به خود انشان برمى‏گردد گرچه در ظاهر ديگران از كار انسان بهره‏مند مى‏شوند اما چون حقيقت عمل از جان و روح بشر جدا نيست و در روز قيامت اعمال خير و شرّ براى انسان مجسّم مى‏شود، آن سود و بهره و انفاق و ايثار و كمك به ديگران در قيامت به خود انسان برمى‏گردد و اعمال خويش را مجسّم مى‏بيند.
قرآن مى‏فرمايد: ... و ما تنفقوا من خير فلأنفسكم ... «30»؛ يعنى: «آنچه را شما انفاق كنيد از خوبى، براى خودتان مى‏باشد».

باز در دنباله آيه مى‏فرمايد: ... و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و أنتم لا تظلمون؛ يعنى: «آنچه را كه انفاق مى‏كنيد از خوبى، به شما برگردانده مى‏شود و شما استيفا مى‏كنيد و بهره‏مند مى‏شويد».
يعنى به طور كامل سود عمل به خود شما برمى‏گردد و كوچكترين ظلمى به شما نخواهد شد.

 
15- انفاق تجارتى پرسود و پرمنفعت‏
قرآن مى‏فرمايد: إنّ الّذين يتلون كتاب اللّه و اقاموا الصّلوة و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّا و علانية يرجون تجارة لن تبور. «31»
يعنى: «كسانى كه كتاب الهى را تلاوت مى‏كنند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه بر آنها روزى داديم پنهان و آشكارا انفاق مى‏كنند، تجارت پرسودى را اميد دارند كه نابودى و كساد در آن نيست».
در بسيارى از آيات قرآن، اين جهان، به تجارتخانه‏اى تشبيه شده كه تاجران آن، انسانها و مشترى پروردگار متعال و متاع آن عمل صالح و بهاى آن بهشت و رحمت و رضاى اوست. «32»و اگر درست بينديشيم اين تجارت عجيب با خداوند كريم بى‏نظير است كه چون داراى امتيازاتى است كه در هيچ تجارتى وجود ندارد:

1- تمام سرمايه خودش را در اختيار فروشنده گذارده پس در مقام خريدارى برمى‏آيد.
2- او خريدار است درحالى‏كه هيچ نيازى به خريدارى اين اعمال ندارد.
3- او متاع قليل را به بهاى گزاف مى‏خرد:
«يا من يقبل اليسير و يعفو عن الكثير
«33»؛ يعنى: اى خدايى كه عمل كم را مى‏پذيرى و گناهان بسيار را مى‏بخشى».
4- حتى متاع بسيار ناچيز را خريدار است: فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره «34».
5- گاه، بها را هفتصد برابر مى‏دهد و گاه افزونتر از آن مى‏دهد «35».
6- علاوه بر پرداخت اين بهاى عظيم، باز از فضل و رحمتش آنچه در فكر نمى‏گنجد بر آن مى‏افزايد: ... و يزيدهم من فضله .... «36»
و چه تأسف‏آور است كه انسان خردمند آزاده، چشم از چنين تجارتى بربندد و بر غير آن روى آورد و از آن بدتر كه متاع هستى خود را به هيچ بفروشد. «37»
حضرت على عليه السّلام مى‏فرمايد: «بدانيد كه براى سرمايه هستى شما بهايى غير از بهشت نيست آن را به غير اين بها نفروشيد»:
«انّه ليس لأنفسكم ثمن الّا الجنّة فلا تبيعوها الّا بها». «38»

 
16- انفاق نكردن و در گمراهى به سر بردن‏
قرآن مى‏فرمايد: و إذا قيل لهم انفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الّذين كفروا للّذين أمنوا أنطعم من لو يشاء اللّه اطعمه ان انتم الّا فى ضلال مبين. «39»
يعنى: «هنگامى كه به آنها گفته مى‏شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد، كافران به منافقان گويند: آيا ما بر كسى اطعام كنيم كه اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏كرد (پس خواسته خداست كه او گرسنه باشد) شما فقط در گمراهى آشكاريد».
اين همان منطق بسيار عوامانه‏اى است كه در هرعصر و زمان از ناحيه افراد خودخواه و بخيل مطرح مى‏شود كه مى‏گويند: اگر فلانى فقير است لا بد كارى كرده كه خدا مى‏خواهد فقير بماند.
و اگر ما غنى هستيم لا بد عمل و كارى انجام داده‏ايم كه مشمول لطف خدا شديم، غافل از اينكه جهان ميدان آزمايش است، خداوند يكى را با غنا و ثروت آزمايش مى‏كند و ديگرى را با فقر و تنگدستى. خلاصه چنين طرز تفكّر جز گمراهى و ضلالت چيزى بيش نيست.

 
17- تشويق به انفاق‏
قرآن مى‏فرمايد: مّن ذا الّذين يقرض اللّه قرضا حسنا فيضاعفة له و له أجر كريم. «40»
يعنى: «كيست كه به خدا وام نيكو دهد و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند تا خداوند آن را براى او چندين برابر كند و براى او اجر فراوان و پر ارزشى است».
با تعبير به: إنّ اللّه أشترى من المؤمنين أنفسهم و أموالهم ... «41» راستى تعبير جالب و عجيبى است، خداوندى كه بخشنده تمام نعمتهاست و همه ذرّات وجود ما لحظه‏به‏لحظه از درياى بى‏پايان و فيض او بهره مى‏گيرد و مملوك اوست. ما را صاحبان اموال شمرده و در مقام وام گرفتن از ما برآمده و چندين برابر و گاه هزار برابر به آن اضافه مى‏كند، يا اينكه جان و مال را از انسان مى‏خرد مگر او چه چيز را ندارد و مالك نيست كه بخواهد با انفاق ما مالك شود و يا ما انسانها چه داريم كه بخواهيم به او بدهيم؟

 
18- اعتدال در انفاق‏
قرآن كريم يكى از ويژگيهاى بندگان مؤمن را اعتدال و ميانه‏روى در انفاق مى‏داند و مى‏فرمايد: و الّذين اذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما. «42»
يعنى: «آنها كسانى هستند كه هرگاه انفاق مى‏كنند نه اسراف مى‏كنند و نه سختگيرى بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدال دارند (يعنى بندگان خاص خدا هميشه از افراط و تفريط به دور هستند مخصوصا در مسئله انفاق كه به آن اشاره نموده است)».
جالب توجه اينكه: آيه، اصل انفاق كردن را مسلّم گرفته چراكه انفاق يكى از وظايف حتمى هرانسانى است لذا سخن را روى كيفيت مى‏برد. انفاقى عادلانه‏ و دور از هرگونه اسراف و سختگيرى، نه آنچنان بذل و بخشش مى‏كنند كه زن و فرزندانشان گرسنه بمانند و نه آنچنان سختگير هستند كه ديگران از مواهب آنها بهره نگيرند.
«اسراف» به اين معنا است كه بيش از حدّ و در غيرحق و بيجا مصرف گردد. و «اقتار» به اين معناست كه كمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.

 
19- انفاق در حدّ استطاعت‏
از قرآن كريم استفاده مى‏شود هرشخصى موظف به انفاق است، منتها هر كس هرچه را مقدور اوست به بيش از آن مكلّف نيست، اگر از امكانات بيشترى بهره‏مند است، بيشتر انفاق كند و اگر در مضيقه اقتصادى قرار گرفته، به مقدار كم انفاق كند قرآن در وصف متقين مى‏فرمايد: الّذين ينفقون فى السّرّاء و الضّرّاء .... «43»
يعنى: «متقين كسانى هستند كه در حال وسعت و پريشانى انفاق مى‏كنند».
در جاى ديگر مى‏فرمايد: لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا اتاه اللّه لا يكلّف اللّه نفسا الّا ما اتيها .... «44»
يعنى: «آنها كه امكانات گسترده‏اى دارند بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آنها كه تنگدست هستند از آنچه خدا به آنها داده انفاق نمايند، خداوند هيچكس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى‏كند».

 
20- انفاق كفّار و حسرت در قيامت‏
قرآن مى‏فرمايد: كفار كه انفاق مى‏كنند انگيزه آنها بازداشتن مردم از راه‏ خداست. چون آنها اعتقاد به قيامت ندارند تا بر محور اداى وظيفه و احساس مسئوليت انفاق كنند فقط منظور از انفاق آنها جلوگيرى از پيشرفت اسلام و مسلمانهاست لذا اين عمل شوم آنها در قيامت براى آنها حسرت و تأسّف خواهد بود. و سرانجام به جهنم مى‏روند.

انّ الّذين كفروا ينفقون اموالهم ليصدّوا عن سبيل اللّه فسينفقونها ثمّ تكون عليهم حسرة ثمّ يغلبون و الّذين كفروا الى جهنّم يحشرون. «45»
يعنى: «آنها كه كافر شدند، اموالشان را براى بازداشتن مردم از راه خدا انفاق مى‏كنند اما در قيامت مايه حسرتشان خواهد شد، پس شكست خواهند خورد (و در قيامت) اين كفار همگى به سوى دوزخ مى‏روند».
در تفاسير آمده كه آيه فوق در مورد جنگ بدر و كمكهاى مالى مردم مكه نازل شده؛ زيرا هنگامى كه مشركان مكه به وسيله قاصد ابو سفيان، از جريان آگاه شدند، اموال فراوانى جمع‏وجور كردند تا به جنگجويان خود كمك كنند. اما سرانجام در جنگ بدر شكست خوردند و كشته شدند و به سوى آتش دوزخ شتافتند و آنچه را در اين راه مصرف و انفاق كرده بودند، مايه اندوه و حسرتشان شد.

 
21- مردان و زنان انفاقگر
گاهى بعضى چنين تصور مى‏كنند كه اسلام كفّه سنگين شخصيّت را براى مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام چندان جايى ندارند و شايد منشأ اشتباه آنها پاره‏اى از تفاوتهاى حقوقى است كه هركدام دليل و فلسفه خاصّى دارد و حال آنكه قرآن زنان را همانند مردان در كمالات انسانى مساوى دانسته و محور ارزش را ايمان و عمل صالح بيان كرده است:
من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحييّنه حيوة طيّبة و لنجزينّهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون. «46»

لذا در مسئله انفاق و كمك به ضعفا و مستمندان، زنان را در رديف مردان آورده است: ... و المتصدّقين و المتصدّقات ... «47» مردان و زنان انفاق‏كننده كه اوصاف برجسته ديگرى را همانند اسلام و ايمان و صداقت و صبر و خشوع و ... را دارند، از مغفرت و رحمت ويژه خداوند در قيامت بهره‏مند مى‏شوند و در اين جهت تفاوتى بين زن و مرد نيست.

 
22- انفاق، طريق رسيدگى به رستگارى‏
اگر در اذان و اقامه آمده است كه بشتابيد به سوى رستگارى و فلاح:
«حىّ على الفلاح»
، راه رسيدن به رستگارى را بيان مى‏كند كه عبارت از «انفاق و ايثار» است:
... و من يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون .... «48»
يعنى: «هركس حالت شح و بخل شديد خود را نگهدارد (كنايه از اينكه انفاق كند) آنها رستگاران هستند».
و اين مسأله شحّ و بخل شديد در كنار جان انسان، يك امر ثابت و حاضر است: ... و أحضرت الأنفس الشّحّ ... «49» و اين بخل به عنوان يك مرض معرفى شده و چون قرآن كتاب شفا و درمان است، راه درمان اين مرض را انفاق دانسته است.
در حديث مى‏خوانيم امام صادق عليه السّلام از شب تا صبح، طواف خانه خدا را بجا مى‏آورد و پيوسته مى‏فرمود:
«اللّهم قنى شحّ نفسى‏
«50»؛ يعنى: خداوندا! مرا از حرص و بخل مردم نگهدار».
يكى از يارانش عرض كرد فدايت شوم! امشب نشنيدم غير از اين دعا، دعاى ديگرى كنى، فرمود چه چيز است مهمتر از بخل و حرص درحالى‏كه خداوند مى‏فرمايد: ... من يوق شحّ نفسه فاولئك هم المفلحون. «51»

 
23- انسان از مال خداوند انفاق مى‏كند نه از مال خود
از قرآن به خوبى استفاده مى‏شود مالى كه در اختيار انسان هست گرچه انسان مالك محسوب مى‏شود، اما اين در ارتباط با مردم است و الّا انسان در برابر خداوند مالك مال نيست بلكه امانتدار و خليفه اوست ... و أنفقوا ممّا جعلكم مستخلفين فيه ... «52» و وقتى قرآن دستور مى‏دهد كه انفاق كنيد مى‏فرمايد: از مال خداوند كه به شما عطا و رحمت نموده انفاق كنيد: ... و أتوهم مّن مال اللّه الّذى أتاكم ... «53» يعنى شما هيچكاره‏ايد فقط امانت‏نگهدار او مى‏باشيد و وقتى از دنيا رفتيد خداوند اموال شما را به ارث مى‏برد. بنابراين، در ابتدا و انتها، مالك اموال خداوند است. و انسان چند روزى در اين دنيا از اموال و امكانات مادى به رسم امانت بهره مى‏برد و هيچ دليلى ندارد كه به بندگان خدا انفاق نكند.

 
24- آيا انفاق، غنيمت است يا غرامت؟
از نظر قرآن كريم مؤمنين كه انفاق مى‏كنند آن را يك نوع غنيمت‏ مى‏شمارند چون مى‏دانند انفاق فورا جايش پر مى‏شود، اما كفار و منافقين انفاق را غرامت و خسارت مى‏پندارند بخاطر اينكه ايمان به غيب ندارند و علاوه، هرگاه انفاق كنند از روى بى‏ميلى و كراهت انفاق مى‏كنند: ... و لا ينفقون الّا و هم كارهون. «54»
و من الأعراب من يتّخذ ما ينفق مغرما .... «55»
يعنى: «بعضى از اعراب و باديه‏نشينان هستند كه انفاق را غرامت محسوب مى‏دارند ...».
در مقابل آن مى‏فرمايد: و من الاعراب من يؤمن باللّه و اليوم الآخر و يتّخذ ما ينفق قربات عند اللّه و صلوات الرّسول ألا انّها قربة لهم .... «56»
يعنى: «گروهى ديگر از اعراب هستند كه ايمان به خدا و قيامت دارند و آنچه را انفاق مى‏كنند مايه تقرب نزد خدا و دعاهاى پيامبر مى‏دانند، آگاه باشيد تاينها مايه تقرب آنهاست».

 
25- اولويّتها در انفاق‏
در قرآن كريم گرچه مدح و ستايش فراوان از انفاق شده، اما گروهى در بهره‏بردارى از انفاق و اطعام انسان مقدم هستند و از اوليت خاصى برخوردارند و آنها عبارتند: 1- پدر و مادر انسان 2- اقوام و خويشاوندان 3- يتيمان 4- مساكين و مستمندان 5- ابن سبيل (كسى كه در مسافرت مخارج خود را ندارد تا به منزلش برسد).
يسئلونك ما ذا ينفقون قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الاقربين و اليتامى و المساكين و ابن السّبيل و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم. «57»
يعنى: « (اى پيامبر!) از تو سؤال مى‏كنند چه چيز انفاق كنند، بگو هرخيرى و نيكى (و سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مى‏كنيد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مستمندان و درماندگان در راه (ابن سبيل) بايد باشد و هركار خيرى مى‏كنيد خدا از آن آگاه است (و لازم نيست به اين و آن اطلاع دهيد و تظاهر و ريا كنيد)».

 
26- انفاق از مال موردعلاقه و رسيدن به مقام ابرار
قرآن مى‏فرمايد: لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون .... 58»
يعنى: «هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى‏داريد (در راه خدا) انفاق كنيد».
رسيدن به مقام ابرار و نيكوكاران شرايط زيادى دارد يكى از آنها انفاق كردن از اموالى است كه مورد علاقه انسان است؛ زيرا عشق و علاقه واقعى، خدا و احترام به اصول انسانيت و اخلاق، آنگاه روشن مى‏شود كه انسان بر سر دو راهى قرار مى‏گيرد؛ در يك طرف مال و ثروت كه مورد علاقه شديد اوست و در طرف مقابل خدا و حقيقت و عواطف انسانيت و نيكوكارى، اگر از اولى بخاطر دومى صرف‏نظر كرد، معلوم مى‏شود كه در عشق و علاقه به خداوند صادق است و الّا خير و اين مقياسى است براى سنجيدن ايمان و شخصيّت افراد.

 
27- كم شمردن انفاق‏
از نظر قرآن، انسان بايد هميشه اعمال خويش را كم و كوچك بشمارد و دايم خود را در سرحدّ قصور و تقصير بداند و عبادتهاى خود را يك نوع توفيق‏ بزرگ الهى بداند. قرآن مى‏فرمايد: و لا تمنن تستكثر «59» يعنى: «منّت نگذار و فزونى مطلب».
بديهى است كه منّت گذاشتن، ارزش عمل را از بين مى‏برد، خصوصا در خدمات مالى و كمكهاى مادى كه انسان به مستمندان مى‏كند بايد اين كار و عمل خويش را كوچك و ناچيز بشمارد و هيچگونه توقع و انتظارى نداشته باشد. در ذيل آيه شريفه روايتى است كه امام عليه السّلام مى‏فرمايد:
«لا تعط تلتمس اكثر منها»
«60»؛ يعنى چيزى را به ديگرى عطا مكن كه انتظار بيشتر از آن را داشته باشى».

 
28- وسوسه شيطان در انفاق‏
اصولا شيطان هميشه در برابر كار خير و نيك وسوسه مى‏كند، مخصوصا جايى كه مسأله بذل جان يا مال مطرح باشد كه چرا اين كار را مى‏كنى، شايد فردا خودت تهيدست و درمانده شدى يا اينكه فردا چه كسى به تو كمك مى‏كند و تو در آينده پيرى دارى، كورى دارى و امثال ذلك، لذا قرآن كريم مى‏فرمايد:
الشّيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء و اللّه يعدكم مغفرة منه فضلا و اللّه واسع عليم. «61»
يعنى: «شيطان شما را (به هنگام انفاق) وعده فقر و تهيدستى مى‏دهد و به فحشا و زشتيها دعوت مى‏كند، ولى خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مى‏دهد خداوند قدرتش وسيع و (به هرچيز) دانا است».
ضمنا از آيه استفاده مى‏شود كه يك نوع ارتباط ميان ترك نمودن انفاق و فحشا وجود دارد؛ زيرا سرچشمه بسيارى از گناهان و بى‏عفتيها و خودفروشيها فقر و تهيدستى است.

 
29- اخلاص و علوّ همت در انفاق‏
قرآن كريم گرچه از انفاق و ايثار مدح و تمجيد به عمل آورده اما ارزش و معيار پذيرفتن در نزد خداوند را منحصر به انفاقى مى‏داند كه از روى اخلاص و پرهيزكارى صورت بگيرد و انسان انفاق‏كننده نهايت درجه بلندهمتى و بلند نظرى را ابراز بدارد و آنچه را كه به آن شديدا علاقه‏مند است انفاق كند، لذا در وصف اهل بيت عليهم السّلام مى‏فرمايد اينها از اين خصيصه برجسته برخوردار بودند، آنجا كه مى‏فرمايد: «با توجه به اينكه خود ميل و علاقه به غدا داشتند معذلك به مسكين و يتيم و اسير دادند و گفتند ما اين كار را فقط براى رضاى خدا مى‏كنيم نه پاداشى از شما مى‏خواهيم و نه تشكرى».
و يطعمون الطّعام على حبّه مسكينا و يتيما و أسيرا* انّما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاء و لا شكورا. «62»

 
30- خداوند از انفاق انسان بى‏نياز است‏
قرآن مى‏فرمايد: ها انتم هؤلاء تدعون لتنفقوا فى سبيل اللّه فمنكم من يبخل و من يبخل فانّما يبخل عن نفسيه و اللّه الغنىّ و انتم الفقراء .... «63»
يعنى: «آرى شما همان جمعيتى هستيد كه دعوت براى انفاق مى‏شويد در راه خدا و بعضى از شما بخل مى‏ورزند و هركس بخل كند به خود بخل ورزيده و خداوند بى‏نياز است و شما همه نيازمند هستيد».
بسيار روشن است كه خداوند هم از انفاق انسان بى‏نياز است و هم از اطاعت بندگان، اين مردم هستند كه در دنيا و آخرت به لطف و مرحمت او نيازمند و محتاجند.
اصولا موجودات امكانيه و ما سوى اللّه سرتاپا فقير و نيازمندند و غنى بالذات تنها خداست و لحظه‏به‏لحظه انسانها از فيض وجود او مدد مى‏گيرند، اگر يك لحظه از انسانها قطع فيض كند، هستى همه بر باد مى‏رود و قالبها از هم فرومى‏باشند.

 
31- عشق به انفاق‏
با توجه به معناى وسيع و گسترده انفاق كه شامل مال و جان مى‏شود و اينكه مهمترين انفاق در اسلام بذل جان و جهاد در راه خداست، قرآن مى‏فرمايد: عده‏اى خدمت پيامبر گرامى اسلام مى‏رسيدند و آنچنان عشق و علاقه به انفاق جان و جهاد در راه خداوند داشتند از اينكه امكانات فراهم نبود، پيامبر آنها را به جبهه جنگ اعزام كند، محزون و غمناك برمى‏گشتند و با چشم گريان و اشكبار، حسرت مى‏خوردند كه چرا نمى‏توانند انفاق كنند: ... تولّوا و اعينهم تفيض من الدّمع حزنا ألّا يجدوا ما ينفقون. «64»

 
32- كتمان در انفاق‏
اصولا در انفاق مستحبى لازم است انسان مخفيانه و به صورت پنهانى كمك به ديگران كند؛ چون هم به اخلاص و تقوا نزديكتر است و هم شخصيّت طرف و احترام و عزت او حفظ و رعايت شده است، لذا قرآن كريم مى‏فرمايد:
ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هى و إن تخفوها تؤتوها الفقراء فهو خير لكم .... «65»
يعنى: «اگر صدقات (زكات واجب) را اظهار كنيد خوب است و اگر مخفيانه عطا كنيد و به فقرا بدهيد براى شما اين كار بهتر است».
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد:
«الزكوة المفروضة تخرج علانية و غير الزكوة ان دفعه سرا فهو افضل». «66»
يعنى: «زكات واجب را به طور آشكار از مال جدا كنيد، اما انفاقهاى مستحبى اگر مكتوم و پنهان باشد بهتر است».

 
33- انفاق از اموال مورد نياز
انفاق در صورتى از ارزش برخوردار است و نزد خداوند محبوبتر است كه انسان از آن اشياء مورد نياز خودش به ديگران انفاق كند، در اين زمينه قرآن كريم عمل پسنديده و ايثارگرانه انصار را كه خدمت بزرگى به مهاجرين نمودند مى‏ستايد و از روح بلند و بزرگوارى آنها تمجيد و توصيف مى‏كند و مى‏فرمايد آنها چنان هستند كه هرمسلمانى را كه به سوى آنها هجرت كند، دوست دارند:
... يحبون من هاجر إليهم ... «67» و در اين زمينه ميان مسلمانان از نظر آنها تفاوتى نيست بلكه مهم نزد آنان ايمان و هجرت است.
ديگر اينكه: آنها در درون سينه‏هاى خود نيازى نسبت به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمى‏كنند: ... و لا يجدون فى صدورهم حاجة ممّا أوتوا ... «68» نه چشم‏داشتى به غنائمى كه به آنها داده شده است دارند و نه نسبت به آنها حسد مى‏ورزند و نه حتى در درون دل، احساس نياز به آنچه به آنها داده شده مى‏كنند و اصلا اين امور در خيال آنها نمى‏گذرد.
در مرحله سوم مى‏افزايد: آنها مهاجران را بر خود مقدم مى‏دارند، هرچند خود شديدا فقير و نيازمند باشند: ... و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة ... «69» و به اين ترتيب محبت و بلندنظرى و ايثار، سه ويژگى پرافتخار آنهاست.

 
34- انفاق از اوصاف مؤمنين، متقين و اولوا الالباب‏
قرآن كريم در آيات مختلف «انفاق» را از صفات برجسته اهل ايمان و تقوا و صاحبان خرد و عقل مى‏شمارد و بيان مى‏كند: ... هدى للمتّقين ... و ممّا رزقناهم ينفقون. «70»
يعنى: « (قرآن كريم) مايه هدايت پرهيزگاران است ... و مؤمنين كسانى هستند كه از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنها روزى داده‏ايم، انفاق مى‏كنند».
إنّما المؤمنون الّذين اذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم ... و ممّا رزقناهم ينفقون. «71»
يعنى: «مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دلهايشان ترسان مى‏گردد ... و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم، انفاق مى‏كنند».
... إنّما يتذكّر اولوا الالباب ... و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّا و علانية .... «72»
يعنى: «تنها صاحبان انديشه متذكّر مى‏شوند ... و مؤمنان كسانى هستند كه از آنچه به آنان روزى داده‏ايم، در نهان و آشكار، انفاق مى‏كنند».
روشن است كه انسان مؤمن و معتقد، انفاق مى‏كند چرا كه براى عمل‏ خويش در قيامت اجر و ثوابى قائل است و انسان پرهيزكار و متقى انفاق مى‏كند چرا كه انفاق در راه خدا باعث نجات از مهالك و مفاسد دنيا و آخرت است. و انسان خردمند و عاقل انفاق مى‏كند. چرا كه مى‏داند عمل او ضايع نمى‏شود و از مواهب الهى همه بايد استفاده كنند و اين مال كه نزد اوست چيزى جز آزمايش و امتحان براى او نيست.

 
35- انفاق يكى از طرق برقرارى عدالت اجتماعى‏
يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده و هم‏اكنون با تمام پيشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده نيز با آن مواجه است، بى‏عدالتى اجتماعى مى‏باشد؛ به اين معنا كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد، عده‏اى آنقدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده‏اى ديگر از فقر و تهيدستى رنج برند به طورى كه تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشدو
قرآن كريم در اين زمينه تنها راه نجات براى برطرف نمودن اين مشكل را مسأله «انفاق» مى‏داند كه به بيانات و تعبيرات مختلفى انسانهاى متموّل و ثروتمند را توصيه به تعاون و امداد و كمك‏رسانى به ضعفا و مستمندان نموده است.

 
36- ترك انفاق بخاطر انكار قيامت‏
قرآن كريم، گاهى ترك انفاق را از آثار انكار قيامت مى‏داند، مى‏فرمايد اينكه بعضى از انفاق و كمك‏رسانى به ديگران خوددارى مى‏كنند بخاطر اين است كه روز قيامت را تكذيب كردند: أ رأيت الّذى يكذّب بالدّين* فذلك‏ الّذى يدعّ اليتيم* و لا يحض على طعام المسكين ... و يمنعون الماعون. «73»
يعنى: «آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مى‏كند مشاهده كردى؟ او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مى‏راند و ديگران را به اطعام مسكين تشويق نمى‏كند، پس واى بر نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مى‏سپارند، آنها كه ريا مى‏كنند و ديگران را از ضروريات زندگى منع مى‏كنند».
در جاى ديگر مى‏فرمايد: انسان تبهكار كه به جهنم مى‏رود و او را به زنجير عذاب مى‏كشند، يكى از عواملش اين است كه هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشويق نمى‏نمود: و لا يحضّ على طعام المسكين «74».
نكته قابل دقت اين است كه نمى‏گويد اطعام نمى‏كرد، مى‏گويد ديگران را وادار به اطعام نمى‏نمود، اشاره به اينكه:
اولا: تنها اطعام كردن يك فرد مشكل مستمندان را حل نمى‏كند، بايد ديگران را نيز دعوت به اين كار خير كرد تا جنبه عمومى پيدا كند.
ثانيا: ممكن است انسان شخصا توانايى بر اطعام نداشته باشد، اما همه‏كس توانايى بر ترغيب ديگران را دارد.
ثالثا: افراد بخيل چنانند كه نه‏تنها بذل و بخشش نمى‏كنند بلكه علاقه به بذل و بخشش ديگران را نيز ندارند.

 
37- ريا در انفاق، رفاقت و همنشينى با شيطان‏
قرآن كريم يكى از صفات متكبران خودخواه را ريا در انفاق و تظاهر در كمك به مستمندان مى‏داند و مى‏فرمايد: ريا نمودن در انفاق بخاطر اين است كه رفاقت و همنشينى با شيطان دارند و از شيطان درس مى‏آموزند:
... انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخورا* و الّذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر و من يكن الشّيطان له قرينا فساء قرينا. «75»
يعنى: «... خداوند كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست ندارد و آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏كنند، و ايمان به خدا و روز بازپسين ندارند؛ (چرا كه شيطان رفيق و همنشين آنهاست) و كسى كه شيطان قرين او باشد، بد همنشينى و قرينى انتخاب كرده است».
اين گروه رياكار، سرنوشينى بهتر از اين نخواهند داشت؛ چون منطق و برنامه آنها همان منطق و برنامه رفيقشان شيطان است كه مى‏گويد انفاق خالصانه موجب فقر و تهيدستى است الشّيطان يعدكم الفقر .... «76»

 
38- كارشكنى منافقين در انفاق‏
قرآن مى‏فرمايد: هم الّذين يقولون لا تنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا و للّه خزائن السّموات و الأرض و لكنّ المنافقين لا يفقهون. «77»
يعنى: «منافقين كسانى هستند كه مى‏گويند به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند (غافل از اينكه) خزائن آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان نمى‏فهمند».
تنها منافقان كوردل و از خدا بى‏خبر نبودند كه در زمان پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله كارشكنى مى‏كردند و از انفاق مردم جلوگيرى مى‏نمودند، امروز نيز دولتهاى‏ استعمارى با پندار اينكه خزائن آسمان و زمين را در اختيار دارند مى‏گويند ملّتهايى را كه در برابر ما تسليم نمى‏شوند بايد در محاصره اقتصادى قرار داد تا بر سر عقل آيند و تسليم شوند. اين افراد غافل و كوردلان تاريخ كه شيوه آنها ديروز و امروز يكسان بوده و هست، خبر ندارند كه با يك اشاره خداوند، تمام امكانات و ثروتشان بر باد مى‏رود و عزّت پوشالى آنها دستخوش فنا مى‏گردد.

 
39- انگيزه‏ها و نتايج گوناگون انفاق‏
از نظر قرآن كريم، مردم در مورد انفاق يا انگيزه الهى دارند يا انگيزه مادى و دنيوى. طبعا آن كسى است كه انگيزه الهى دارد انفاق خود را با اخلاص انجام مى‏دهد و به صورت پنهانى و مخفيانه كمك به ديگران مى‏نمايد و در نتيجه اين انفاق باعث تقويت ايمان و تثبيت موقعيت و شخصيت روحى او مى‏شود.
و آن كسى كه انگيزه معنوى و الهى ندارد فقط براى اغراض دنيوى انفاق مى‏كند، طبعا انفاق خود را به صورت رياكارانه يا همراه با منت و آزار انجام مى‏دهد و در نتيجه باعث مى‏شود اين عمل هيچ اثر روحى و معنوى نداشته باشد و در معرض فنا و نيستى قرار بگيرد و به تعبير قرآن هباء منثورا گردد:
مثل الّذين ينفقون أموالهم فى سبيل اللّه كمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأة حبّة و اللّه يضاعف لمن يشاء و اللّه واسع عليم. «78»
يعنى: «كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هرخوشه يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هركس بخواهد (و شايستگى داشته باشد) دو يا چند برابر مى‏كند و خداوند از نظر قدرت و رحمت) وسيع و (به همه‏چيز) داناست».
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدّنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم فاهلكته و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون. «79»
يعنى: «آنچه آنها (كفار) در اين زندگى پست دنيوى انفاق مى‏كنند همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده‏اند (و در غير وقت يا محل مناسب كشت نموده‏اند) بوزد و آن را نابود سازد، خدا به آنها ستم نكرده بلكه آنها خودشان به خويشتن ستم كرده‏اند».
الّذين ينفقون أموالهم فى سبيل اللّه ثمّ لا يتبعون ما أنفقوا منّا و لا أذى لهم أجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. «80»
يعنى: «كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند سپس به دنبال انفافى كه كرده‏اند منّت نمى‏گذارند و آزارى نمى‏رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسى دارند و نه غمگين مى‏شوند».
يا أيّها الّذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الأذى كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الآخر فمثله كمثل صفوان عليه تراب فأصابه وابل فتركة صلدا لّا يقدرون على شى‏ء ممّا كسبوا و اللّه لا يهدى القوم الكافرين* و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه و تثبيتا من أنفسهم كمثل جنّة بربوة أصابها وابل فاتت اكلها ضعفين فإن لّم يصبها وابل فطلّ و اللّه بما تعملون بصير. «81»
يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورديد! بخششهاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى‏كند و ايمان به خدا و روز رستاخيز نمى‏آورد. و (كار او) همچون قطعه‏سنگى است كه بر آن‏ (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن فشانده شود) و باران درشت بر آن برسد (و همه خاكها و بذرها را بشويد) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند و آنها از كارى كه انجام داده‏اند چيزى به دست نمى‏آورند و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى‏كند و كار كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا و تثبيت (ملكات انسانى) در روح خود انفاق مى‏كنند همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد و بارانهاى درشت به آن برسد. (و از هواى آزاد و نور آفتاب به حد كافى بهره بگيرد) و ميوه خود را دوچندان دهد و اگر باران درشتى بر آن نبايد بارانهاى ريز و شبنم بر آن مى‏بارند (و لذا هميشه شاداب و با طراوت است) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهد بيناست».

 
40- مقدار اضافى را بايد انفاق نمود
نظر قرآن كريم بر اين است كه انسانها آن مقدار زيادى را به مستمندان و ضعفا انفاق كنند؛ چون اين امولى كه در اختيار انسان است اگر به مقدار نياز و حاجت خود انسان و اهل و عيال اوست كه مسؤول است حفظ و نگهدارى كند و اگر زايد بر نياز است چرا نگه مى‏دارد و مگر از آن مقدار زيادى چه چيز عايد و بهره انسان مى‏گردد: ... يسئلونك ما ذا ينفقون قل العفو ... «82».
يعنى: «از تو سؤال مى‏كنند چه چيز را انفاق كنند، بگو ما زاد نيازمندى خود را انفاق كنيد».
امام پنجم عليه السّلام مى‏فرمايد:
«العفو ما فضل عن قوت السنة
«83»؛ يعنى: عفو چيزى است كه از هر سر سال اضافه بماند».

 

پی نوشت:

(1)- سوره سبأ، آيه 39
(2)- سوره حديد، آيه 7
(3)- سوره بقره، آيه 3
(4)- تفسير الميزان، ج 1، ص 45
(5)- تفسير صافى، ج 1، ص 59
(6)- سوره بلد، آيه 11- 16
(7)- تفسير الميزان، ج 20، ص 424
(8)- سوره ليل، آيه 18- 21
(9)- سوره ليل، آيه 5- 7
(10)- سوره مائده، آيه 27
(11)- مجمع البيان، ج 10، ص 501
(12)- سوره بقره، آيه 273
(13)- سوره حديد، آيه 10
(14)- سوره بقره، آيه 195
(15)- سوره توبه، آيه 92
(16)- نهج البلاغه صبحى صالح، كلمات قصار، ش 146
(17)- سوره بقره، آيه 267
(18)- سوره نحل، آيه 62
(19)- سوره سبأ، آيه 39
(20)- سوره ابراهيم، آيه 7
(21)- تفسير برهان، ج 3، ص 353
(22)- نهج البلاغه، حكمت 138
(23)- بحار، ج 96، ص 117
(24)- سوره حديد، آيه 10
(25)- سوره منافقون، آيه 7
(26)- سوره منافقون، آيه 10
(27)- سوره بقره، آيه 274
(28)- سوره بقره، آيه 265
(29)- سوره بقره، آيه 262
(30)- سوره بقره، آيه 272
(31)- سوره فاطر، آيه 29
(32)- مثل آيه اول از سوره صف و سوره توبه، آيه 111 و سوره بقره، 207 و نساء، 74
(33)- دعاى سحرهاى ماه رمضان، دعاى هفتم‏
(34)- سوره زلزال، آيه 7
(35)- سوره بقره، آيه 261
(36)- سوره فاطر، آيه 30
(37)- تفسير نمونه، ج 18، ص 255
(38)- نهج البلاغه فيض، كلمات قصار، 448
(39)- سوره يس، آيه 47
(40)- سوره حديد، آيه 11
(41)- سوره توبه، آيه 111
(42)- سوره فرقان، آيه 67
(43)- سوره آل عمران، آيه 134
(44)- سوره طلاق، آيه 7
(45)- سوره انفاق، آيه 36
(46)- سوره نحل، آيه 97
(47)- سوره احزاب، آيه 35
(48)- سوره حشر، آيه 9
(49)- سوره نساء، آيه 128
(50)- نور الثقلين، ج 5، ص 346
(51)- سوره تغابن، آيه 16
(52)- سوره حديد، آيه 7
(53)- سوره نور، آيه 33
(54)- سوره توبه، آيه 54
(55)- سوره توبه، آيه 98- 99
(56)- سوره توبه، آيه 98- 99
(57)- سوره بقره، آيه 215
(58)- سوره آل عمران، آيه 92
(59)- سوره مدثر، آيه 6
(60)- نور الثقلين، ج 5، ص 454
(61)- سوره بقره، آيه 268
(62)- سوره انسان، آيه 8- 9
(63)- سوره محمد، آيه 38
(64)- سوره توبه، آيه 92
(65)- سوره بقره، آيه 271
(66)- مجمع البيان، ج 2، ص 662، ذيل آيه شريفه: «ان تبدوا الصدقات ...».
(67)- سوره حشر، آيه 9
(68)- سوره حشر، آيه 9
(69)- سوره حشر، آيه 9
(70)- سوره بقره، آيه 3
(71)- سوره انفال، آيه 2- 3
(72)- سوره رعد، آيه 19 و 22
(73)- سوره ماعون، آيه 1- 7
(74)- سوره حاقه، آيه 34
(75)- سوره نساء، آيه 36 و 38
(76)- سوره بقره، آيه 268
(77)- سوره منافقون، آيه 7
(78)- سوره بقره، آيه 261
(79)- سوره آل عمران، آيه 117
(80)- سوره بقره، آيه 262
(81)- سوره بقره، آيه 264- 265
(82)- سوره بقره، آيه 219
(83)- مجمع البيان، ج 2، ص 558

منابع: 
اکبر دهقان،زكات در اسلام، ص: 81