انفاق در قرآن‌

۲۴ تیر ۱۳۹۹ 0
انفاق در قرآن‌

انفاق
دين مقدس اسلام در عين حال كه براى ثروت از جهت كميت حدى قرار نداده، اما از جهت كيفيت (راههاى به دست آوردن مال) آن را محدود كرده است، يعنى راههائى را كه موجب تضييع حق ديگران بوده يا موجب فساد اخلاقى و بدنى و روانى مى‏شود و يا مضرات اجتماعى داشته، ممنوع كرده است (كه به برخى از آنها اشاره كرديم) در نتيجه ثروت را از حيث كميت نيز محدود كرده است زيرا اگر رباخوارى و بانك دارى ممنوع شود، روشن است كه چه اندازه بيمارى ثروت اندوزى قرن معاصر از بين خواهد رفت چه آنكه عمده و اساس سرمايه دارى غرب از ربا و مخصوصاً از رباى اضعاف مضاعفه است كه نهى مؤكدى در قرآن مجيد از آن شده است.

پس اگر برنامه اسلامى اجرا شود طبعاً ثروت به معناى سرمايه دارى غربى معاصر بسيار مشكل خواهد بود و از طرفى مقدارى از مال به عنوان زكات و خمس و ... از اغنيا گرفته و به فقرا داده مى‏شود كه قهراً تا حدى تعديل ثروت خواهد شد، وليكن همين واجب به صورت عبادت و با ايجاد ايمان و اشتياق با طيب خاطر و قصد قربت داده مى‏شود كه انسان كسب كننده به ياد خدا كسب كرده و به ياد خدا انفاق مى‏نمايد و به هر حال به ياد خدا و در حال عبادت محسوب مى‏شود.
در اسلام به همين قناعت نشده، بلكه آيات قرآن كريم و احاديث وارده از پيامبر اكرم و خاندان او مسلمانان را به انفاق در راه خدا تشويق مى‏كنند و از راه تربيت و با قدرت ايمان مردم را به مصرف ثروت در راه خدا ترغيب مى‏نمايند قهراً هم تعديل سرمايه و هم رسيدگى به فقرا و هم آباد شدن كشور حاصل مى‏شود.
اصولًا اسلام آزادى را تا سرحد امكان از انسان سلب نمى‏كند و تا به ضرورت نرسد جلو آزادى را نمى‏گيرد (جز در موارد اضطرارى كه با وجوب و تحريم جلوگيرى مى‏نمايد) بلكه در هر حال انسان سازى و تربيت را بسيار مهم دانسته و اساس قرار مى‏دهد تا با تعليم و تربيت و آگاهى دادن، افراد را در حد خود آگاهى مى‏رساند تا خود فداكارى نمايند و خود با فضائل نفسانى آراسته گردند و اعمال خوب را خود براى خدا انجام دهند و اعمال زشت را براى خدا ترك نمايند. آيات انفاق را ذيلًا تا آنجا كه در گنجايش اين نوشته باشد مى‏آوريم تا روشن گردد كه:
1- انسان مالك مى‏شود تا انفاق بر او واجب يا مستحب شود.
2- انسان به ديگرى تمليك مى‏كند يعنى انفاق مى‏كند و گيرنده مالك مى‏شود.
3- با اين عمل نيك، ديگران هم بدون اينكه كارى انجام داده باشند مالك مى‏شوند.
به عبارت ديگر اصالت كار را نفى مى‏كند.
4- همچنانكه حدى براى مالكيت ذكر نشده است، براى انفاق هم حدى نيست مگر اينكه به حد اسراف برسد.

آيات انفاق:
اينك آيات شريفه:
1- «وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللهُ اطْعَمَهُ ...». «1»

ترجمه: و هنگامى كه گفته مى‏شود به آنان از آنچه كه خدا به شما روزى كرده انفاق نماييد كافران به مؤمنين مى‏گويند: آيا اطعام كنيم اشخاصى را كه خدا اگر مى‏خواست خود به آنها اطعام مى‏نمود؟.
2- «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ انْ يَأْتِىَ يَوْمُ لابَيْعٌ فِيهِ وَ لاخُلَّةٌ». «2»

ترجمه: انفاق كنيد از آنچه كه خدا به شما روزى كرده، پيش از آمدن روزى كه در آن خريد و فروش (كه پول بدهيد و جرمها را خريد و فروش كنيد) و دوستى (كه بدان سبب از گناهانتان خلاص شويد مانند دنيا) نيست.
در اين دو آيه شريفه از عدم انفاق مذمت مى‏نمايد كما اينكه در بعضى ديگر از آيات انفاق را ستايش مى‏كند و مؤمنين را بدان مى‏ستايد و مى‏گويد:

3- «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ». «3»

در حقيقت انفاق در راه خدا را از علائم ايمان و اوصاف مؤمنين قرار داده است زيرا ايمان به معاد و جزاى اعمال و اينكه آنچه انفاق مى‏كند ضايع نمى‏شود بلكه در آن جهان به او مى‏رسد بلكه چند برابر به او خواهد رسيد و اگر خرج نشود و در دنيا بماند براى او هيچ سودى نخواهد داشت او را وا مى‏دارد كه فداكارى نمايد و با اشتياق تمام در راه خدا صرف كند و از تجملات و خواسته‏هاى نفسانى خود بگذرد و در راه خدا خرج نمايد.
بهترين و بالاترين تشويق آن است كه انفاق را علامت ايمان و از اوصاف مؤمنين قرار داده و در وصف مؤمن مى‏فرمايد:
4- «وَأنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً ...». «4»

ترجمه: و انفاق مى‏كنند از آنچه كه ما روزى داديم آنها را پنهان و آشكار و مؤمنين را به پاداش انفاق خود مطمئن مى‏سازد و مى‏فرمايد:
5- «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ فَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقيِنَ». «5»

ترجمه: آنچه را كه انفاق كرديد پس او (يعنى خدا) عوض آن را خواهد داد و او بهترين روزى دهنده‏ها است.
6- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِانْفُسِكُمْ». «6»

ترجمه: و هر مالى را كه انفاق مى‏كنيد پس براى خودتان است.
7- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَّفَ إِلَيْكُمْ». «7»

ترجمه: و هر مالى را كه انفاق مى‏كنيد به شما كاملًا بازپرداخت خواهد شد.
8- «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتىَّ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ». «8»

ترجمه: به خوبى نمى‏رسيد تا اينكه از چيزهائى كه مورد علاقه‏تان است انفاق كنيد.
9- «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لايُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنّاً وَلا اذىً لَّهُمْ اجْرُهُمْ». «9»

ترجمه: آنها كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏نمايند سپس منت و اذيت را در پيرو آن مرتكب نمى‏شوند آنها به پاداش خود خواهند رسيد.

10- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَىْ‏ءٍ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ الَيْكُمْ». «10»

ترجمه: و آنچه را كه انفاق مى‏كنيد در راه خدا هرچه باشد به شما كاملًا باز پرداخت خواهد شد.
مؤمنين را از آفات انفاق كه آن را باطل و بى‏اثر مى‏سازد بر حذر مى‏دارد و مى‏فرمايد:
11- «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى‏ كَالّذِى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ». «11»

ترجمه: صدقه‏هاى خود را با منت گذاشتن و اذيت كردن باطل نكنيد مانند كسى كه مال خود را رياكارانه انفاق مى‏كند.
12- «قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقينَ وَ ما مَنَعَهُمْ انْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ الَّا أَنَّهُمْ كَفَروُا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ». «12»

ترجمه: بگو: اگرچه انفاق كنيد از روى ميل يا از روى اكراه هرگز از شما قبول نخواهد شد زيرا شما گروهى فاسق بوديد و از قبول انفاق آنها چيزى مانع نشد مگر اينكه به خدا و پيامبرش كافر شدند.
13- «يا أَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا اخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلاتَيَّمَمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ». «13»

ترجمه: اى مؤمنين انفاق كنيد از چيزهاى پاكيزه از دسترنج‏تان و از آنچه از زمين براى شما بيرون آورديم و خبيث (ناپاك) را قصد نكنيد كه انفاق نمائيد.
خداى متعالى عظمت پاداش انفاق را اشاره نموده و به آن تشويق مى‏فرمايد:
14- «وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ لايَسْتَوِى مِنْكُمْ مَّنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلٌ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ اولئكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلًّا وَعَدَاللّهُ الْحُسْنى وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ». «14»

ترجمه: چه شده شما را كه در راه خدا انفاق نمى‏كنيد در حالى كه ميراث آسمان‏ها و زمين از آن خدا است. آنها كه پيش از پيروزى (فتح مكه) انفاق كردند و جنگ نمودند مساوى نيستند با آنها كه بعد از پيروزى انفاق كردند و جنگ نمودند، آنها (كه قبل از پيروزى انفاق نمودند و جنگ كردند) درجه بزرگى دارند و همه را خدا وعده نيك مى‏دهد و خدا به كارهاى شما دانا است.
15- «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فى كُلِّ سُنْبُلَةٍمِاْئَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ». «15»

ترجمه: مثل آنان كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند مانند دانه‏اى است كه هفت سنبل رويانيده و در هر سنبل صد دانه باشد و خدا براى هر كسى كه بخواهد مضاعف مى‏كند و خدا (در بخشيدن به تنگنا نيفتاده) فراخى دهنده و دانا است.
16- «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيْتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فاتَتْ اكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ». «16»

ترجمه: مثل آنان كه اموال خود را براى به دست آوردن رضاى خدا و براى استوار ساختن (ايمان) خويش انفاق مى‏كنند بسان باغى است كه در بلندى واقع باشد و باران درشت دانه به آن برسد پس ميوه‏اش را دو برابر بدهد پس اگر باران درشت به آن نرسد باران ريز مى‏رسد و خدا به اعمال شما دانا است.
17- «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ اجْرٌ كَبيرٌ». «17»

ترجمه: ايمان بياوريد به خدا و پيامبر او و انفاق كنيد از آن چيزهائى كه شما را (خدا) در آن جانشين ديگران كرده است پس آنان كه ايمان آورده‏اند و انفاق كرده‏اند پاداش بزرگى دارند.
18- «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمْ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىْ نَجْويكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَانْ لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ». «18»

ترجمه: اى مؤمنان وقتى با پيامبر زيرگوشى حرف مى‏زنيد پس قبلًا صدقه بدهيد اين براى شما بهتر و پاكيزه‏تر است پس اگر چيزى پيدا نكرديد (كه صدقه بدهيد) به درستى كه خدا آمرزنده و مهربان است.
19- «وَلايَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُّؤْتُوا أُولِى الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَالْمُهاجِرِينَ فِى سَبِيلِ اللّهِ ...». «19»

ترجمه: كوتاهى نكنند صاحبان زندگى وسيع (ثروتمندان) از اينكه به خويشان و مسكينان و مهاجرين در راه خدا چيزى دهند ...
20- «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالأِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِى الْقُرْبى». «20»

ترجمه: به درستى كه خدا امر مى‏كند به عدالت و نيكى كردن و به خويشان عطا كردن.

21- «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِى الْقُرْبى وَ الْيَتامى‏ وَالْمَساكينَ وَ ابْنَ السِّبيلِ وَالسّائِليِنَ وَ فِى الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلوةَ وَ آتَى الزَّكوةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا ...»: «21»

ترجمه: خوبى آن نيست كه رو به طرف مشرق و مغرب كنيد (در نماز كه يهود قبله بودن بيت المقدس را افتخار مى‏دانستند و از اينكه قبله مسلمين مكه شده است انتقاد مى‏كردند) وليكن خوبى اين است كه به خدا ايمان بياوريد ... و مال را با علاقه‏اى كه به آن دارد (يا مال را در راه حب خدا) به خويشان و يتيمان و مسكينان و درماندگان در سفر و سؤال كنندگان و بردگان (كه خريدارى كرده و آزاد نمايد) خرج نمايد و نماز را بپا دارد و به پيمانى كه بسته وفادار باشد ...
22- «إِنَّ الْمُصَّدِّقيِنَ وَالْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ اجُرٌ كَرِيمُ». «22»

ترجمه: به درستى صدقه دهندگان مرد و صدقه دهندگان زن و آنها كه به خدا قرض مى‏دهند.
براى آنان اجر مضاعف (چند برابر) خواهد بود و براى آنها اجر كريمى (بسيار خوب) است.
23- «إِنْ تُقْرِضُوااللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْلَكُمْ وَاللّهُ شَكُوُر حَليمُ». «23»

ترجمه: اگر به خدا قرض دهيد همان را براى شما مضاعف خواهد كرد و شما را خواهد بخشيد و خدا شكرگزار و حليم است.
24- «مَنْ ذَاالَّذِى يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اضْعافاً كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ». «24»

ترجمه: كيست كه به خدا قرض دهد، قرض نيكو، پس خدا آن را برايش چند برابر كند، و خدا قبض و بسط مى‏كند و به سوى او برگشت خواهيد كرد.
25- «مَنْ ذَالَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ اجْرٌ كَريمٌ». «25»

ترجمه: كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد، تا خدا چند برابرش كند و او را اجر خوبى است.
26- «وَاعْبُدُوااللَّهَ وَلاتُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَ بالْوالِدَيْنِ إِحْسانا وَ بذِى الْقُرْبى وَ الْيَتامَى‏ وَالْمَساكِينِ وَالْجارِ ذِى الْقُرْبى‏ وَالْجارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالًا فَخُورا». «26»

ترجمه: و بپرستيد خدا را و براى او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و به خويشان و يتيمان و مسكينان و همسايه نزديك و دور و آنان كه نزديكش هستند و درماندگان در مسافرت و بردگان (نيز احسان نمائيد) به درستى كه خدا متكبر و افتخاركننده را دوست نمى‏دارد.
27- «الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما اتيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً». «27»

ترجمه: آنها كه بخل مى‏كنند و مردم را به بخل امر مى‏كنند و چيزهايى كه خدا از فضل خود به آنها داده، پنهان مى‏نمايند و مابراى كافران عذاب خواركننده‏اى آماده كرده‏ايم.
در اين آيه مباركه از بخل نهى و بخيل تهديد شده است و از پنهان كردن ثروت نيز نهى كرده و به عذاب تهديد نموده است.
28- «مَنْ جاءَ بالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ امْثالِها». «28»

ترجمه: هركس كار خوبى انجام دهد پس مراو راست ده برابر آن كار خوب.
29- «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ اسِيراً ...». «29»

ترجمه: و اطعام مى‏كنند (با علاقه‏اى كه به طعام دارند- يا) براى محبت خدا به مسكين و يتيم و اسير.
نظرى به آيات كريمه:

آنچه كه از آيات فوق استنتاج مى‏شود اين است كه:

1- خداوند اشخاصى را كه از خرج كردن مال در راه خدا خوددارى مى‏نمايند نكوهش كرده و مى‏فرمايد: «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمنَوُا أَنُطْعِمُ مَنْ لَّوْ يَشآءُ ...»، اين گفتار را به كفار نسبت مى‏دهد و از آنها حكايت مى‏كند يعنى اشخاص با ايمان چنين سخنى را نمى‏گويند.
و گاهى مى‏فرمايد: «وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِى سَبِيل اللَّهِ وَلِلَّه مِيراثُ السَّمواتِ وَالأَرْضِ» كه مؤمنين را مخاطب قرار داده و آنهائى را كه انفاق نمى‏كنند و تعلل مى‏ورزند مذمت مى‏كند و مى‏گويد آسمان‏ها و زمين را خدا وارث است همه مى‏ميرند. همان طورى كه در آيه ديگر فرموده است: «وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ» انفاق كنيد از اموالى كه از ديگران براى شما مانده و قهراً از شما هم براى ديگران خواهد ماند.
و گاهى فرموده است: «وَلايَأْتَلِ أُوُلواالْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ» صاحبان زندگى مرفه و ثروتمندان كوتاهى نكنند از اينكه به فقرا چيزى دهند، رفاه در زندگى را نبايد مخصوص خود بدانند بلكه انسان بايد در زندگى خود، ديگران را شريك قرار دهد و به انسان‏هاى گرفتار برسد.
و گاهى آنان را كه انفاق نمى‏كنند به بخل نسبت مى‏دهد و مى‏فرمايد: «الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما أَتَيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» آنان كه بخل مى‏ورزند و مردم را به بخل امر مى‏كنند و آنچه را كه خدا از فضل خود به او داده پنهان مى‏كنند.
اولًا بخل را كه خود يك صفت مذموم مى‏باشد به آنان نسبت مى‏دهد و آنان را به قبح كار و زشتى منشأ كارشان آگاه مى‏سازد تا خودشان با آگاهى كه پيدا مى‏كنند از كردارشان متنفر شده و در ترك اين عمل بكوشند.
ثانياً: دستورى كه آنها به ديگران مى‏دهند و مردم را به عدم انفاق امر مى‏كنند قبيح‏تر و زشت‏تر در نظرشان جلوه‏گر مى‏سازد.
ثالثاً: توجه مى‏دهد كه اموالى كه به دست آورده‏اند از فضل و عنايت خدا است و از زرنگى خودشان نيست و خيال نكنند كه در اثر زرنگى به دست آورده‏اند و خدا را فراموش كنند.
خلاصه: مى‏رساند كه علت عدم انفاق، عدم ايمان يا ضعف ايمان و وجود بخل است و اين بيان در عين اينكه بيان حقيقت و واقع است بهترين راه در تحريك انسان براى از بين بردن آن با تحصيل ايمان و يقين و ازاله صفت بخل و تفكر در علل و عوامل پيدايش آن و يا با تمرين و تلقين و جايگزين نمودن صفت سخاوت و فداكارى و انسان دوستى به جاى آن است.
و ضمناً بيان مى‏كند آنها كه از انفاق در راه خدا خوددارى مى‏كنند بعداً پشيمان خواهند شد در آنجا كه مى‏فرمايد: «فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى ما أَنْفَقَ فِيها». «30»

و يا مى‏فرمايد: «فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً» «31»
و يا مى‏فرمايد: «وَأَنْفِقُوا مِمارَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ احَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلآ أَخَّرْتَنِى إِلى‏ اجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ». «32»

2- خداوند مؤمنين را به صفت انفاق در راه خدا مدح و ستايش مى‏كند و در مقام بيان
صفات مؤمنين چنين مى‏فرمايد: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» مؤمنين از رزقهايى كه خدا به آنان داده: انفاق مى‏كنند.
و مخصوصاً توجه مى‏دهد كه اين ثروت را خدا به آنان داده تا به جبران آن انفاق كنند.
و باز مى‏فرمايد: «وَانْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ اوُلئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدّارِ». «33»

ترجمه: و انفاق كردند از آنچه كه ما به آنها داديم، در پنهانى و آشكارا و بدى را با خوبى دفع مى‏كنند، آنها هستند كه ايشان را سراى آخرت است.
«إِنَّ الَّذينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللّهِ وَ اقامُوا الصَّلَوةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ انَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ». «34»

ترجمه: به درستى كه آنهائى كه كتاب خدا را تلاوت مى‏كنند و نماز را اقامه مى‏نمايند و از روزى‏هايى كه به آنها داديم انفاق مى‏نمايند، در پنهان و آشكارا و اميد تجارتى را دارند كه ابداً زيان ندارد تا خدا پاداش آنها را تماماً بپردازد از فضل خودش به درستى كه او بسيار آمرزنده و شكرگزار است.
«وَ مِنَ الأَعْرابِ مَنْ يُّؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأَخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتِ عِنْدَاللّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ الآ إِنَّها قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْ خِلُهُمُ اللّهُ فِى رَحْمَتِهِ انَّ اللّهَ غَفُورُ رَحيمٌ». «35»

ترجمه: هستند كسانى از اعراب (عرب‏هاى صحرانشين) كه ايمان مى‏آورند به خدا و روز قيامت و آنچه را كه در راه خدا مصرف مى‏كنند وسيله نزديكى به خدا قرار مى‏دهند و همچنين دعاهاى پيامبر را (وسيله بركت و سعادت و قرب به خدا مى‏دانند) آگاه باش كه اين (اعمال) سبب قرب آنها (به خدا) مى‏باشد و خدا آنها را بزودى در رحمت خويش داخل مى‏كند به درستى كه خدا آمرزنده و مهربان است.
در اين آيات شريفه انفاق در راه خدا را از آثار ايمان به خدا و روز قيامت مى‏داند، كما اينكه در بعض ديگر از آيات، انفاق در راه خدا را از علائم تقوا و از صفات متقين به حساب آورده است، فلذا در وصف متقين مى‏فرمايد:
«الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ». «36»

ترجمه: آنان كه در پنهان و آشكار انفاق مى‏كنند، و آنان كه خشم خود را فرو مى‏برند و مردمرا عفو مى‏كنند و خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد.
و اين آيات نيز مانند آيات گذشته رابطه ميان انفاق در راه خدا و ايمان به خدا و روز قيامت و به پيامبر و همچنين اثرات دعاى آن حضرت را بيان مى‏كند و بدين وسيله مسلمانان را براى انفاق كردن و فداكارى و گذشت در خرج كردن مال و صدقه دادن در راه خدا تشويق و الزام مى‏كند.
3- آثار صدقه و انفاق در راه خدا را تشريح مى‏كند تا مؤمنان بدانند كه آنچه در اين راه صرف مى‏شود چه پاداشى در بردارد.
در بعضى از آيات بيان شده است كه آنچه در راه خدا انفاق مى‏شود به خود شما باز مى‏گردد و علاوه بر اينكه ذخيره نيكى براى دنيا و آخرت شما خواهد بود، به همان مقدار كه انفاق مى‏شود خداوند به ثروت انفاق كننده مى‏افزايد.
به آيات زير توجه فرمائيد:
1- «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ». «37»

ترجمه: آنچه انفاق كرديد پس خدا عوض آن را خواهد داد.
2- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ». «38»

ترجمه: آنچه انفاق مى‏كنيد پس براى خودتان بوده است.
3- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُّوَفَّ إِلَيْكُمْ». «39»

ترجمه: و آنچه انفاق مى‏كنيد از خير، براى شما كاملًا بازپرداخت خواهد شد.
4- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَىْ‏ءٍ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ». «40»

ترجمه: آنچه انفاق مى‏كنيد در راه خدا به شما كاملًا بازپرداخت خواهد شد.
در بعضى از آيات ديگر به يك مطلب ظريف روحى و معنوى اشاره مى‏كند كه: «يكى از نكات مهمى كه از آن غفلت شده است و به جاست كه در رأس فوائد انفاق در راه خدا ذكر شود، تأثير انفاق در سازندگى انسان و پايدارى او در ايمان است كه در قرآن مجيد در يك جا آن را پس از ذكر «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» فرموده: «وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، «41»
كه خود را در امر ايمان به واسطه انفاق ثابت و پابرجا مى‏كنند، «42» و در جاى ديگر آن را به عبارت تطهير و تزكيه ذكر مى‏كند و مى‏فرمايد:
«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ انَّ صَلَوتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ»: «43»

ترجمه: از اموال آنان صدقه بگير كه آنها را بدين وسيله (از گناهان، مال دوستى، صفت رذيله بخل، خودپرستى) تطهير كرده و آنان را تزكيه (نموده) و در حق آنان دعا كن كه دعاى تو در حق آنان آرامش دل و سكون نفس براى آنان خواهد بود.
معلوم مى‏شود كه صدقه دادن حب دنيا را از دل زايل كردن و نفس پرستى و خودخواهى را ترك كردن و به جاى آن حب خدا و راه خدا و قرب خدا را جايگزين كردن است.
و در قسمت ديگرى از آيات پاداش انفاق را اجر فراوانى مى‏داند كه در سراى عقبى نصيب انسان مى‏شود كه نسبت به اموال انفاق شده در اين جهان قابل مقايسه نيست.
1- «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ». «44»

ترجمه: با اعمال صالحه بدى‏ها را اصلاح و دفع مى‏كنند كه سبب آمرزش گناهان و كفاره كارهاى بدخواهد بود.
2- «أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ». «45»

ترجمه: آنها هستند كه عاقبت (نيك) جهان را دارند انفاق، عاقبت بخيرى را دنبال خواهد داشت.
3- «يَرْجُونَ تِجارَةً لَّنْ تَبُورَلّيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ». «46»

ترجمه: اميد تجارتى را دارند كه ابداً خسران ندارد و خدا از فضل خود به آنان فراوان عطا خواهد كرد.
4- «فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوالَهُمْ أَجْرٌ كَبيرٌ». «47»

ترجمه: پس آن كسانى كه ايمان آورده‏اند از شماها و انفاق مى‏كنند، براى ايشان اجر بزرگى هست

5- «أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِى رَحْمَتِهِ». «48»

ترجمه: آگاه باش كه اين (صدقه و انفاق) مايه قرب آنها است به خدا و بزودى آنها را در رحمت خود داخل خواهد كرد.
6- «فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ». «48»

ترجمه: در روز قيامت ترس و غم براى آنان نيست، خدا به آنان تأمين مى‏دهد.
و در مقام بيان بزرگى پاداش و اجرشان مى‏فرمايد.
7- «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنا بِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ». «50»

ترجمه: خداوند براى صدقه هفتصد برابر را وعده مى‏دهد و باز در آن حد، محدود نكرده‏و مى‏فرمايد: «وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ» و در آيه شريفه ديگر مى‏فرمايد: «كَمَثَلِ جَنَّه بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ» «51»
به باغى تشبيه كرده كه در كوهساران واقع و از هواى خوب و باران‏هاى درشت دانه استفاده نموده و طبعاً ميوه‏هاى عالى و لطيف و لذيذ چند برابر مى‏دهد.
و باز مى‏فرمايد:
8- «يَمْحَقُ اللّهُ الِرّبوا وَ يُرْبِى الصَّدَقاتِ». «52»

خدا ربا را (اندك اندك) تباه مى‏سازد و صدقات را بارور مى‏كند. در مقابل عمل ناچيز پاداش بسيار زياد و در برابر چيز زودگذر اجر دائم عنايت مى‏فرمايد.
9- «و بالاتر و والاتر از همه اين است كه صدقه دهنده و گيرنده را تجليل و تكريم نموده و مى‏فرمايد: «أَلَمْ يَعْلَمُوآ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ». «53»

خدا خودش صدقات را مى‏گيرد پس فقط خدا را در نظر بگيريد و تنها از او اجر بخواهيد و بر كسى منت نگذاريد و از احدى توقع تشكر و پاداش ننمائيد.
و ضمناً فقرا را از تحقير مى‏رهاند، زيرا صاحب ثروت صدقه مالش را به خدا مى‏دهد و فقرا نيز از خدا مى‏گيرند و صاحب مال هيچگونه منتى به فقرا ندارند.
در بعضى از آيات شريفه مؤمنين را امر به انفاق كرده و از بندگان خود استقراض مى‏نمايد.
خداوند سبحان با كمال كرم و لطفى كه به بندگان خود دارد آنچه را كه به آنان ارزانى داشته، مال آنها دانسته و از آنان قرض خواسته است، آنها را مالك ديده و خود از آنان قرض مى‏خواهد و انفاق در راه خدا را قرض ناميده است، تو گوئى كه مؤمنين مالى را كه به فقرا مى‏دهند يا در راههاى خير براى خدا صرف مى‏كنند به خدا قرض مى‏دهند و اين تعبير بهترين تجليل از انفاق كنندگان است كه در مقابل خدا وام دهنده محسوب مى‏شوند و به خدا قرض مى‏دهند.
و همچنين بهترين تكريم است براى فقرا كه از مال خدا (كه از مؤمنين قرض گرفته شده است) خرج مى‏كنند.

و از طرفى كسى كه به خدا قرض مى‏دهد ايمان دارد كه خدا غنى على الاطلاق است و طبق و عده‏اى كه داده است چند برابر پس خواهد گرفت و غفران خداوند نيز به دنبال آن خواهد بود.
در اين رابطه به آيات زير مراجعه شود.
1- «أَنْفِقُوا مِنْ طَيّباتِ ماكَسَبْتُمْ». «54»

ترجمه: از اموال پاكيزه‏تان كه كسب كرده‏ايد انفاق كنيد.
2- «وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فيهِ». «55»

ترجمه: و انفاق نمائيد از اموالى كه شما را در آن جانشين ديگران كرده است.
3- «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْأِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِى الْقُرْبى‏». «56»

ترجمه: به درستى كه خداامر مى‏كند به عدل و احسان به نزديكان و وابستگان.

نتيجه گيرى از آيات گذشته:
درباره انفاق در راه خدا بيانات گوناگون و لطيفى به كار برده شده كه ازنظر تربيتى داراى آثار بزرگى است كه در اين رابطه به آيات زير مراجعه شود:
1- «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى‏ مِنَ الْمُؤْمِنيِنَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ». «57»

ترجمه: به درستى كه خدا خريده از مؤمنين اموال و جانهايشان را در مقابل اينكه به آنها بهشت بدهد.
پس در حقيقت انفاق كردن در راه خدا تحويل دادن مال فروخته شده است.
2- «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَى‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ». «58»
تضمين پرداخت.
3- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ». «59»
انفاق پس انداز است.
4- «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَّفَّ إِلَيْكُمْ». «60»
تضمين پرداخت كامل.
5- «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ». «61»
انفاق علاوه بر اجر جايزه دارد.
6- «وَ يَتَّخِذُما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَاللَّهِ». «62»
انفاق قرب خدا مى‏آورد.
7- «وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ». «63»
ترس و اندوه در اثر انفاق از بين مى‏رود.
8- «سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِى رَحْمَتِهِ». «64»
اثر ديگر انفاق، دخول در رحمت خدا است.
9- «... وَ يُرْبِى الصَّدَقاتِ». «65»
خدا صدقات را بارور مى‏كند.
10- أَنَّ اللَّهَ ... يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ». «66»
خدا خودش صدقات را مى‏گيرد.
11- «كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ». «67»
صدقه مانند باغى است كه در بلندى واقع شود.
12- «كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَّشاءُ». «68»صدقه هفتصد برابر يا بيشتر مى‏شود.

13- «وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ ... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ». «69»
صدقه در راه خدا بر است.
خلاصه: در آيات قرآن كريم به صور مختلف و عبارات گوناگون انسان را تشويق به صدقه و انفاق مى‏كند تا اموالى را كه جمع كرده براى خدا و به عشق خدا و در راه خدا از روى ميل و اختيار و شوق و رغبت كامل مصرف كند و روح ايثار را در او زنده كرده و او را به مرحله‏اى مى‏رساند كه ديگران را بر خودش ترجيح دهد و با وجود اينكه خود احتياج دارد، ديگرى را مقدم بدارد

پی نوشت:

( 1)- سوره يس، آيه 47
( 2)- سوره بقره، آيه 254
( 3)- سوره بقره، آيه 3- سوره انفال، آيه 3- سوره قصص، آيه 54
( 4)- سوره رعد، آيه 23، سوره فاطر، آيه 29
( 5)- سوره سبا، آيه 39
( 6)- سوره بقره، آيه 272
( 7)- سوره بقره، آيه 273
( 8)- سوره آل عمران، آيه 92
( 9)- سوره بقره، آيه 262
( 10)- سوره انفال، آيه 60
( 11)- سوره بقره، آيه 264
( 12)- سوره توبه، آيه 53
( 13)- سوره بقره، آيه 267
( 14)- سوره حديد، آيه 10
( 15)- سوره بقره، آيه 261
( 16)- سوره بقره، آيه 265
( 17)- سوره حديد، آيه 7
( 18)- سوره مجادله، آيه 12
( 19)- سوره نور، آيه 22
( 20)- سوره نحل، آيه 91
( 21)- سوره بقره، آيه 177
( 22)- سوره حديد، آيه 18
( 23)- سوره تغابن، آيه 17
( 24)- سوره بقره، آيه 245
( 25)- سوره حديد، آيه 11
( 26)- سوره نساء، آيه 36
( 27)- سوره نساء، آيه 37
( 28)- سوره انعام، آيه 160
(29)- سوره دهر، آيه 8
( 30)- سوره كهف، آيه 42
( 31)- سوره انفال، آيه 36
( 32)- سوره منافقون، آيه 10
( 33)- سوره رعد، آيه 22
( 34)- سوره فاطر، آيه 29
( 35)- سوره توبه، آيه 99
( 36)- سوره آل عمران، آيه 134
( 37)- سوره سبا، آيه 39
( 38)- سوره بقره، آيه 272
(39)- سوره بقره، آيه 272
( 40)- سوره انفال، آيه 60
( 41)- سوره بقره، آيه 265
( 42)- از آيت الله حاج سيد مهدى روحانى دامت بركاته
( 43)- سوره توبه، آيه 103
( 44)- سوره رعد، آيه 22
( 45)- سوره رعد، آيه 22
( 46)- سوره فاطر، آيه 29- 30
( 47)- سوره حديد، آيه 7
( 48)- سوره توبه، آيه 99
( 49)- سوره بقره، آيه 274
( 50)- سوره بقره، آيه 261
( 51)- سوره بقره، آيه 265
( 52)- سوره بقره، آيه 276
( 53)- سوره توبه، آيه 104
( 54)- سوره بقره، آيه 267
( 55)- سوره حديد، آيه 7
( 56)- سوره نحل، آيه 90
( 57)- سوره توبه، آيه 111
( 58)- سوره سباء آيه 39
( 59)- سوره بقره، آيه 272
( 60)- سوره بقره، آيه 272
( 61)- سوره رعد، آيه 22
( 62)- سوره توبه، آيه 99
( 63)- سوره بقره، آيه 274
( 64)- سوره توبه، آيه 99
( 65)- سوره بقره، آيه 276
( 66)- سوره توبه، آيه 104
( 67)- سوره بقره، آيه 265
( 68)- سوره بقره، آيه 261
( 69)- سوره بقره، آيه 177

منابع: 
آية الله على احمدى ميانجی،مالكيت خصوصى در اسلام، ص: 115