زکات در آیات 6و7 سوره فصلت

۱۳ مرداد ۱۳۹۹ 0
سوره فصلت/آيات6 و7

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشرٌ مِّثْلُكمْ يُوحَى إِلىَّ أَنَّمَا إِلَهُكمْ إِلَهٌ وَحِدٌ فَاستَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ استَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِّلْمُشرِكِينَ. الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ (سوره فصلت/آيات6 و7)

بگو من فقط انسانى مثل شما هستم كه اين حقيقت بر من وحى مى شود كه معبود شما تنها يكى است، پس تمام توجه خويش را به او كنيد، و از وى آمرزش طلبيد، واى بر مشركان!  همانها كه زكات را ادا نمى كنند، و آخرت را منكرند.



تفسير:

آيه 7 به معرفى مشركان پرداخته، و جمله اى را در اين زمينه بازگو مى كند كه منحصر به اين آيه است مى فرمايد: «همان كسانى كه زكات را ادا نمى كنند و نسبت به آخرت كافرند؛ الذين لاياتون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون.»در حقيقت معرف آنها دو چيز است: ترك زكات، و انكار معاد.
اين آيه در ميان مفسران گفتگوهاى زيادى برانگيخته است، و در تفسير آن احتمالات فراوانى داده اند، علت اصلى آن اين است كه زكات يكى از فروع اسلام است، چگونه ترك آن دليل بر كفر و شرك مى شود؟
بعضى ظاهر آيه را حفظ كرده و گفته اند ترك زكات هر چند توأم با انكار وجوب آن نباشد باز نشانه كفر است.
بعضى ديگر ترك توأم با انكار را دليل بر كفر دانسته اند، چرا كه زكات از ضروريات اسلام است و منكر آن كافر مى باشد.
جمعى گفته اند: زكات در اينجا به معنى تطهير و پاكيزگى است، و منظور از ترك زكات ترك پاكسازى صفحه دل از لوث شرك است، همانگونه كه در آيه 81 سوره كهف نيز آمده است: «خيرا منه زكاة؛ فرزندى كه از او پاكتر باشد.»ولى اشكال مطلب در اينجا است كه تعبير به لايوتون (نمى پردازند وادا نمى كنند) هيچگونه تناسبى با اين معنى ندارد.
بنابراين راهى جز اين نيست كه منظور همان اداء زكات باشد.
مشكل ديگر اينجا است كه زكات در سال دوم هجرت در مدينه تشريع شد، و اين آيات مكى است، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ سوره فصلت از نخستين سوره هائى است كه در مكه نازل شده، لذا ناچار شده اند كه زكات را در اينجا به معنى هرگونه «انفاق در راه خدا» تفسير كنند، يا بگويند اصل وجوب زكات در مكه نازل شده بود، اما حد و حدود و نصاب و مقدار آن در سال دوم هجرت نازل گرديد.
به هر حال آنچه در اينجا نزديكتر به مفهوم آيه است اين است كه منظور از زكات همان مفهوم عام انفاق بوده باشد، و ذكر آن در نشانه هاى شرك به خاطر اين است كه انفاقهاى مالى در راه خداوند يكى از روشنترين نشانه هاى ايثار و گذشت و عشق به الله است، چرا كه مال از محبوبترين امور نزد انسان مى باشد، و انفاق و ترك انفاق مى تواند شاخصى براى شرك و ايمان در بسيارى از موارد گردد تا آنجا كه بعضى اموال خويش را از جان خود نيز محبوبتر دارند و نمونه هاى آن را در طول زندگى ديده ايم .
و به عبارت ديگر منظور ترك انفاقى است كه نشانه عدم ايمان آنها به خدا است و به همين دليل در رديف عدم ايمان به معاد ذكر شده، و يا ترك زكات توأم با انكار وجوب آن است.
نكته ديگرى كه مى تواند به روشن شدن تفسير آيه كمك كند اين است كه «زكات» در ميان دستورات اسلام وضع خاصى دارد، و پرداختن آن نشانه به رسميت شناختن حكومت اسلامى بوده است، و ترك آن غالبا نوعى طغيان و سركشى و قيام بر ضد حكومت اسلامى محسوب مى شده، و مى دانيم قيام بر ضد حكومت اسلامى موجب كفر است .
گواه اين سخن مطلبى است كه در تاريخ اسلام درباره «اصحاب رده» (گروهى كه بعد از وفات پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) مرتد شدند) آمده است، آنها جمعى از طوايف «بنى طى» و «غطفان» و «بنى اسد» بودند كه از دادن زكات به ماموران حكومت اسلامى سر باز زدند، و به اين طريق پرچم مخالفت را برافراشتند، مسلمانان وفادار به قرآن با آنها پيكار كردند و آنان را در هم كوبيدند
درست است كه موقع نزول اين آيه هنوز حكومت اسلامى تشكيل نشده بود، ولى اين آيه مى تواند در عين حال اشاره سربسته اى به مطلب فوق باشد.
در تواريخ آمده است كه اهل رده بعد از وفات پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «اما الصلاة فنصلى، و اما الزكاة فلا يغصب اموالنا!؛ نماز را مى خوانيم، اما زكات نه، ما اجازه نخواهيم داد اموال ما غصب گردد!» به دنبال اين ماجرا مسلمانان تصميم گرفتند با اين گروه به پيكار برخيزند و آن را دليل بر ارتدادشان مى دانستند.

ماعون/ 1 - 7 

بسم الله الرحمن الرحيم. ارايت الذي يكذب بالدين. فذلك الذي يدع اليتيم. و لا يحض علي طعام المسكين. فويل للمصلين. الذين هم عن صلاتهم ساهون. الذين هم يراؤن و يمنعون الماعون. (ماعون/ 1 - 7)

به نام خداي بخشاينده ي مهربان. آيا آن كسي كه روز جزا را دروغ مي شمرد ديدي؟ اوهمان كسي است كه يتيم را به اهانت مي راند و مردم را به طعام دادن به بينوا وا نمي دارد. پس واي بر آن نمازگزاراني كه در نماز خود سهل انگارند، آنان كه ريا مي كنند و از دادن زكات دريغ مي ورزند.

تكذيب دين، صرفاً يك امر اعتقادي و ذهني نيست، بلكه يك امر عيني، اقتصادي و اجتماعي است. قرآن كريم در اين سوره خصوصيات تكذيب كننده ي دين را به شرح زير بيان مي كند:

1. كسي كه يتيم را از خود مي راند و به عواطف و احساسات او توجهي نمي كند. اين آيه ي شريف پيش از آنكه در مورد رسيدگي به خوراك، پوشاك و جسم يتيمان سفارش كند، بيش از همه در مورد ارضاي عواطف آنان تأكيد مي كند. پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:«اگر كسي دست نوازشي بر سر يتيمي بكشد، پروردگار عالم به هرمويي كه از زير دست او بگذرد، يك حسنه به او عنايت مي كند.»

2. كسي كه ديگران را بر طعام دادن به مسكينان تشويق و ترغيب نمي كند. مسلمان حقيقي كسي است كه به اندازه ي توان خود در رفع گرفتاري مردم كوشش كند و به كساني كه قادر نيستند خوراك و مايحتاج عمومي خود را تأمين كنند، رسيدگي نمايد. علاوه بر آن، ديگران را نيز به اطعام مستمندان تشويق كند و آنان را به اجراي قانون مواسات برانگيزاند.

صاحب بن عباد كه مايه ي افتخار عالم تشيع است، بسيار سخاوتمند بود و علاوه بر آنكه خود به قانون مواسات عمل مي كرد، ديگران را نيز به اين كار خير ترغيب مي نمود. اين بزرگوار گفته است:«من بخشش و سخاوت را از مادرم فراگرفته ام. او هر روز صبح، قبل از آنكه به مكتب بروم، پولي به من مي داد و مي گفت: اين را به فقرا بده و بدين ترتيب، بخشش مال براي من عادت شد.»

3. كسي كه نماز را سبك بشمارد و در وقت نماز از آن غافل باشد، از راه و رسم مسلماني به دور افتاده است. مسلماني كه رياكارانه و به منظور خودنمايي نماز مي خواند و كارهاي خير خود را با ريا و تظاهر همراه مي كند از جمله ي تكذيب كنندگان دين است.

4. كسي كه از دادن زكات و ماعون خودداري مي كند.كسي كه مي تواند نيازهاي مردم را رفع كند و گره از كار ديگران بگشايد، ولي از اين كار دريغ مي ورزد. كسي كه به مسلمانان توجه نداشته باشد و به مردم جامعه نينديشد.    

در تفسير الميزان آمده است: «كلمه ي ماعون به معناي هر خدمت و هر چيزي است كه به شخص محتاج داده شود و حاجتي از حوايج زندگي او را برآورده سازد، مانند قرض، هديه، عاريه و امثال آن. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تفسير آيه ي ﴿يمنعون الماعون﴾ فرمود: ماعون آن چيزهايي است كه مردم به عنوان كمك به يكديگر عاريه مي دهند و مي گيرند، نظير ديگ، دلو، تبر و نظاير آن. در كافي به سند خود از ابوبصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده است كه در ضمن حديثي فرمود: منظور ازماعون قرضي است كه بدهي و احساني است كه بكني و اثاث خانه اي است كه عاريت بدهي. زكات هم يكي از مصاديق ماعون است.» (تفسير الميزان، ج 20، ص 846.)

سوره ي ماعون سرمشق زندگي براي مسلمانان است. هر اندازه پيام اين سوره به دل انسان و جامعه راه يابد، به همان اندازه فقر و بدبختي از جامعه رخت بر مي بندد و در چنين جامعه اي عواطف و قانون مواسات حاكم مي شود. اين سوره ي مباركه، مهمترين مسائل اسلامي را در بردارد؛ هم درباره ي عبادت بدني و هم درباره ي عبادت مالي صحبت مي كند.

درباره ي اجراي قانون مواسات، از سوي ائمه معصومین(علیهم السلام) و بزرگان و علماي دين نمونه هاي فراواني نقل شده است. در اينجا چند نمونه براي آشنايي بيشتر خوانندگان با قانون مواسات ذكر مي شود.

در روايتي تاريخي نقل شده است: روزي پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در عبور از كوچه اي ابوايوب انصاري و خانواده اش را ديدند كه در كنار كوچه روي فرشي نشسته اند. آن حضرت فرمودند:«ابوايوب چرا اينجا نشسته اي؟» عرض كرد:«اي رسول خدا! خانواده اي از مهاجران را ديدم كه سرپناهي نداشتند، گفتم اگر من در خانه باشم و آنان در كوچه بمانند، براي مردم مدينه و انصار مايه ي ننگ است و در پيشگاه خداوند نيز پاسخي ندارم. اما اگر من در كوچه باشم و آنها در خانه ي من زندگي كنند احساس راحتي مي كنم و براي مسلمانان مدينه هم مايه ي افتخار و مباهات است.»