احکام زکات

۱۳ مرداد ۱۳۹۹ 0
احکام زکات
زكات از واجبات ضرورى اسلام است. حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس زكات اموالش را ندهد، نه مؤمن است و نه مسلمان. «1»
امام محمدباقر عليه السلام فرمود: خدا در قرآن شريف، زكات را در رديف نماز قرار داده، هر كس نماز بخواند، ولى زكات ندهد، نمازش نيز مورد قبول واقع نخواهد شد. «2»
امام رضا عليه السلام فرمود: اگر مردم زكات مالشان را مى‏پرداختند، نيازمندى پيدا نمى‏شد. «3»
زكات در نُه چيز واجب مى‏شود: گندم، جو، خرما، كشمش، گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره.
اسلام براى هر يك از اين اموال حدى قرار داده كه اگر بدان حد رسيد، زكات واجب مى‏شود والّا نه، آن حد معين را نصاب مى‏گويند.
 

نصاب گندم و جو و خرما و كشمش‏

نصاب اين چهار چيز، 288 من تبريز است و اگر كمتر شد زكات ندارد. در موقع پرداخت زكات مى‏تواند، تخمى را كه در زمين پاشيده و تمام مخارجى را كه براى زراعت كرده از حاصل كسر كند، و زكات بقيه را بدهد.
 

مقدار زكات‏

زراعت اگر به وسيله آب باران يا قنات يا رودخانه آبيارى شود، بايد يك دهم آن را به عنوان زكات پرداخت كرد. و اگر به وسيله دلو و چاه و موتور آبيارى شود، بايد يك بيستم آن را داد.
 

نصاب گوسفند

گوسفند پنج نصاب دارد:
اول: چهل رأس، كه زكات آن يك گوسفند است؛
دوم: 121 رأس، كه زكاتش دو گوسفند مى‏باشد؛
سوم: 201 رأس، كه زكاتش سه گوسفند است؛
چهارم: 301 رأس، كه زكاتش چهار گوسفند است؛
پنجم: چهارصد رأس و بالاتر كه بايد صد صد حساب كند، و براى هر صد گوسفند، يك گوسفند بدهد.
يادآورى: كسى كه يازده ماه مالك گوسفند باشد، در ماه دوازدهم بايد زكات آن را بدهد؛ در صورتى زكات بر گوسفند واجب مى‏شود كه در تمام سال از علف بيابان بچرد و اگر در تمام سال يا مقدارى از آن، از علف چيده شده يا از علف زراعت بخورد، زكات ندارد.
 

نصاب گاو

گاو دو نصاب دارد:
اول: سى رأس، زكات آن يك گوساله است كه داخل سال دوم شده باشد؛
دوم: چهل، زكاتش يك گوساله ماده‏اى است كه داخل سال سوم شده باشد.
و از چهل عدد كه تجاوز نمود، بايد با هر يك از دو نصاب سابق كه بهتر تطبيق مى‏كند، حساب كرد و زكاتش را پرداخت نمود. يا سى عدد سى عدد بايد حساب كرد يا چهل عدد چهل عدد، يا با هر دو نصاب؛ مثلًا شصت عدد گاو را بايد دو، سى عدد حساب كرد و هفتاد گاو را بايد يك سى عدد و يك چهل عدد حساب كرد. و هشتاد گاو را بايد دو چهل عدد حساب كرد.
يادآورى: در صورتى به گاو، زكات تعلق مى‏گيرد كه در تمام‏
سال بى‏كار باشد و در تمام سال از علف صحرا بخورد. «4»
 

نصاب طلا

در طلا دو نصاب است:
نصاب اول: بيست مثقال شرعى (18 نخودى) وقتى طلا به اين حد رسيد، بايد يك چهلم آن را به عنوان زكات داد.
نصاب دوم: وقتى چهار مثقال شرعى، به نصاب اول اضافه شد، بايد يك چهلم مجموع را به عنوان زكات پرداخت نمود؛ ولى مقدار اضافى اگر كمتر از چهار مثقال باشد، بايد بر طبق نصاب اول، زكات بدهد و در مقدار زايد زكات واجب نيست؛ بعد از آن هم هرچه اضافه شد، اگر به چهار مثقال برسد زكات مجموع واجب است و اگر كمتر از چهار مثقال اضافه شده نصاب سابق را زكات مى‏دهد، ولى در مقدار زايد واجب نيست.
 

نقره‏

نقره دو نصاب دارد:
نصاب اول: 105 مثقال 24 نخودى. اگر نقره به اين حد رسيد، بايد يك چهلم آن را به عنوان زكات داد و اگر كمتر از اين مقدار بود زكات ندارد.
نصاب دوم: اگر از 105 مثقال تجاوز نمود، مقدار اضافى اگر به 21 مثقال برسد، زكات مجموع را بايد بدهد؛ ولى اگر به اين حد نرسيد، در مقدار زايد زكات نيست، فقط بايد زكات 105 مثقال را بدهد و همچنين هرچه بالا رود، اگر مقدار اضافى به 21 مثقال برسد، بايد زكات مجموع را بدهد و اگر كمتر باشد فقط زكات نصاب سابق را مى‏دهد؛ ولى در مقدار اضافى چيزى واجب نيست.
يادآورى اول: در صورتى زكات طلا و نقره واجب مى‏شود كه سكه‏دار باشند و يازده ماه تمام در ملك شخص باقى بمانند؛
يادآورى دوم: طلا و نقره مادامى كه از حد نصاب خارج نشده‏اند هر ساله بايد زكاتشان را داد، گرچه در سال قبل زكاتش داده شده باشد؛
يادآورى سوم: ظاهراً، منظور اسلام اين بوده كه طلا و نقره مسكوك، ذخيره و بايگانى نشود و در پيشرفت امور اقتصادى و به ويژه توليدى مصرف شود.
 

مصرف زكات‏

زكات در اين موارد به مصرف مى‏رسد:
  • فقير، يعنى كسى كه مخارج ساليانه خود و عائله‏اش را نداشته باشد؛
  •  مسكين، يعنى كسى كه وضع مالى او از فقير هم بدتر باشد؛
  •  امور خيريه و كارهايى كه نفع عمومى دارد. مانند: مسجد، مدرسه، حمام، پل، بيمارستان، تيمارستان، درمانگاه و راه‏سازى؛
  • كسى كه در بين راه خرجى او تمام شده، آن‏قدر به او مى‏دهند كه بتواند به شهر خودش برسد؛
  •  شخص ورشكسته و كسى كه نمى‏تواند قرض خودش را بدهد؛
  • در راه آزاد كردن بردگان؛
  • به كافرى كه به وسيله احسان ممكن است، به اسلام متمايل گردد؛
  • كسى كه از جانب حاكم شرع، مأمور وصول زكات است.
يادآورى: اگر مردم زكات مالشان را مى‏دادند، حاكم شرع مى‏توانست با فقر و بيكارى مبارزه نمايد و در امور عمران و آبادى شهرها و روستاها جديت كند و تأسيسات خيريه به وجود آورد. 


(1). وافى، ج 2، جزء ششم، ص 5
(2). وافى، ج 2، جزء ششم، ص 5
(3). همان، ص 6
(4). چون زكات شتر، كمتر مورد ابتلاى ما واقع مى‏شود، از ذكر نصاب آن خوددارى نموديم‏


آيت الله ابراهيم امينى‏،همه بايد بدانند، ص: 174