سوالات خمس:‌خمس چیست؟‌

۲۶ مرداد ۱۳۹۹ 0
  • سوالات پیرامون خمس
     درباره خمس و اهمیت آن توضیح دهید؟

«و اعلموا أنَّما غنمتم من شى‏ءٍ فأنَّ للَّه خمسه و للرَّسول و لذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السَّبيل» انفال (8)، آيه 14.
و بدانيد كه هر چه غنيمت گرفتيد، يك پنجم آن براى خدا و رسول و از آن خويشاوندان [او] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است.
«خمس» در لغت به معناى پنج يك است و در اصطلاح فقه عبارت است از: «پرداخت يك پنجم درآمدى كه از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسسات گوناگون، به دست مى‏ آيد.(1)
خمس به امام‏ عليه السلام و سادات اختصاص مى‏ يابد و بايد آن را در عصر غيبت به فقيه جامع شرايط داد».(2)
شارع مقدس به صاحب مال، فرصت داده چنانچه تا يك سال، آن را در مؤونه و نيازهاى خود و خانواده استفاده نكند و تمام و يا مقدارى از آن تا پايان سال زياد بيايد، خمس آن را بپردازد. آيه خمس، در عصر رسالت، نازل شده و پيامبراكرم‏ صلى الله عليه و آله اين فريضه را به اجرا درآورده است. به طور مسلّم آن حضرت، خمس غنيمت‏هاى جنگى را دريافت مى‏ كرد. اما خمس سود تجارت- هر چند بنا به ضرورت و مصالحى- تا عصر امامان‏ عليهم السلام به تأخير افتاد ولى بى شك وجود آن در دوره امامان، غيرقابل انكار است.( 3)
«خمس» يكى از فريضه‏ هاى اسلامى است و قرآن مجيد آن را در كنار جهاد قرار داده و هر دو را از ريشه ايمان دانسته است چه اينكه نشانه صداقت ايمان، مبارزه با مال ‏اندوزى و تطهير نفس است. حضرت باقرعليه السلام فرموده است: «براى هيچ كس جايز نيست از مالى كه خمس به آن تعلق گرفته، چيزى بخرد مگر اينكه حق ما را به ما برساند».(4)
آيه 41 سوره «انفال» به طور روشن و صريح، بر اصل وجوب خمس دلالت مى‏ كند از اين رو شيعه و سنى بر اصل آن اتفاق نظر دارند. البته ممكن است دلالت آيه بر مواردى از آن (مانند درآمد كسب) روشن و شفاف نباشد ولى بى شك به كمك روايات متعددى، به خوبى وجوب خمس درآمد استفاده مى ‏شود.(5)
خمس داراى حكمت‏ها و اسرار گوناگونى است كه به بعضى از آنها اشاره مى ‏شود:
خمس به منظور تأمين هزينه ‏هاى امام ‏عليه السلام به عنوان رئيس حكومت، براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، واجب گرديده است(6) از اين رو در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.(7)
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقيران بنى‏ هاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول كرد تا زمينه تحقير نسبت به آنان از بين برود.( 8)
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.( 9)
4. خمس وسيله ‏اى براى رشد و كمال انسان محسوب مى ‏شود كه اداى آن، باعث جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان مى‏ گردد.( 10)
5. خمس براى احياى دين خدا و تحقّق حكومت اسلامى واجب گرديده‏ است.(11)

 موونه چیست؟

«مؤونه » به مخارجى گفته مى‏شود كه در زندگى، هزينه مى‏ گردد و شامل موارد ذيل است:
1. هزينه‏ هاى زندگى شخصى مانند: خوراك و پوشاك، خانه مسكونى، وسايل زندگى، وسايل نقليه، وسايل تحصيلى، رايانه، هزينه ازدواج
2. هدايا و بخشش‏ها مانند: خيرات، صدقات، جوايز و..
3. مخارج سفر حج (واجب و مستحب)، سفر زيارت، گردش و تفريح
4. حقوقى كه بر عهده شخص است مانند: ديه، غرامت و كفاره(1).(هزينه ‏هاى زايد بر نياز و شأن افراد، جزء مؤونه محسوب نمى ‏شود. بنابراين اگر بيشتر از اين مقوله صرف كند به گونه‏ اى كه در عرف اسراف شمرده شود، بايد سر سال، خمس آنها را بپردازد.)

 

 وقتي مردم ماليات مي دهند چه ضرورتي دارد كه خمس هم بدهند؟ يا خمس يا ماليات؟

از منظر فقه اسلامي ؛ «خمس» يك واجب الهى و عبادى است كه در آن قصد قربت معتبر است؛ ولى «ماليات» يك حكم قانونى و حكومتى و تابع شرايط زمان و مكان است و هيچ‏گونه منافاتى با خمس ندارد. از اين رو پرداخت ماليات، نمى ‏تواند جايگزين خمس گردد.( ر.ک : امام، استفتاءات، ج‏1، س 199؛ مكارم، استفتاءات، ج‏1، س 333؛ تبريزى، استفتاءات، س‏853؛ صافى، جامع‏ الاحكام، ج 2، س 732؛ دفتر: سيستانى، وحيد، خامنه‏ اى، فاضل، نورى و بهجت.)
توجه به فلسفه تشریع خمس، زکات و مالیات میتواند دراین زمینه راهگشا باشد.
در دهه هاي آغازين اسلام، با توجه به محدود بودن جامعه اسلامي و كم بودن هزينه هاي دولت، از زكات افزون بر فقر زدايي، در هزينه هاي جاري و تأمين بودجه دولت و هزينه جنگ استفاده مي شد. اما پس از گسترش اسلام و نياز حكومت ها به تأمين بهداشت، امنيت، رفاه ، آموزش مردم، ماليات و خراج ها نيز براي تامين اين نيازمندي ها در كنار خمس و زكات قرار گرفت. اين ماليات ها بر حسب نوع درآمد مردم آن زمان از اسبان يا زمين هاي كشاورزي گرفته مي شد. براي نمونه حضرت علي (ع) در زمان حكومتش براي اسبان سواري دو دينار و اسب هاي باركش يك دينار ماليات وضع كردند. به عبارت ديگر نگاهي به فلسفه تشريع خمس و زكات و وضع ماليات در حال حاضر و حتي از قرون اوليه اسلام ما را به اين نكته رهنمون مي سازد كه موارد مصرف آن ها از هم جدا هستند و پرداخت يكي كفايت از ديگري نمي كند.

برخي از تفاوت هاي مصرف زكات و ماليات عبارت است:

الف- اصل فلسفه تشريع زكات براي فقر زدايي است اما فلسفه تشريع ماليات تأمين هزينه هاي حكومت مي باشد.
ب- زكات نصاب مشخصي دارد و از اشياء و اموال معيني گرفته مي شود. اما ماليات مقدار معيني ندارد و تعيين آن به عهده كارشناسان حكومت است.
ج- زكات براي تامين نيازمندي هاي مسلمانان است. اما ماليات براي تامين نيازهاي دولت.
درباره تفاوت مصاديق خمس با ماليات نيز گفتني است. يك دوم خمس سهم امام است و يك دوم ديگر آن مانند زكات براي رفع نيازمندي هاي سادات است. (ر.ك مسائل مستحدثه زكات ،مجله فقه اهل البيت ،شماره 10) خمس حق خدا و محرومين و براي ديگران است در حالي كه ماليات براي خود شهروندان است مثلا براي آسفالت جاده ها و ساير خدمات و تآسيسات و امكاناتي است كه در اختيار شهروندان قرار مي گيرد؛ اما سهم امام از خمس، سهمي است كه خداي متعال براي تثبيت ولايت در هر حكومت اسلامي قرار داده است. در آيه شريفه آمده است «فان لله خمُسه و لرسول» بر اساس روايات بايد اين سهم را در اختيار امام و حاكم عادل اسلامي قرار داد. تا در راه خدا و تبليغات ديني و استقرار نظام اسلامي و رفع نيازمندي هاي آن و هر جا كه به مصلحت مسلمين و جامعه اسلامي باشد هزينه كنيد پس سهم خدا و پيامبر(ص) در زمان حضور به شخص پيامبر اكرم و ائمه تعلق مي گيرد اما در زمان غيبت همان گونه كه مراجع تقليد در همه امور نايب عام امام عصر مي باشند در اين مورد نيز نايب حضرت بوده و مانند امامان در زمان حضور سهم دريافت كرده و در مصارفي كه شرع مقدس اجازه داده است مصرف مي كنند.
و بالآخره اينکه ماليات در حقيقت هزينه‏ هاى زندگى است كه به طور غير مستقيم پرداخت مى‏ گردد؛ مثلاً براى ساختن جاده‏ ها، تأمين امنيت، بهداشت، آموزش و... از همين جهت جزء مخارج زندگى به حساب مى ‏آيد. ولى خمس به مازاد درآمد زندگى و موارد ديگرى كه در رساله ‏ها مذكور است تعلق مى‏ گيرد و داراى مصارف مشخصى است. زكات نيز به بخشى از مال در صورت رسيدن به حد نصاب تعلق مى‏گيرد. در حقيقت ماليات پرداخت مخارج زندگى خود فرد است ودر عوارض واداره امور كشورمانند تامين بودجه دفاعى و نظامى، بهداشتى و درمانى ، آموزشى و پرورشى ، عمرانى و تاسيساتى و ديگر نيازهايى كه دولت براى آنها تامين بودجه مى كند، مصرف مي شود و ربطي به هزينه دستگاه ديني ندارد، در حالي كه خمس و زکات بيشتر مربوط به هزينه هاي دستگاه ديني و هدايتي جامعه وتأمين خلأها و نيازهاى مستمندان و مصارف ديگرى است كه مشخص شده است. به عبارت دیگرخمس براى تأمين بودجه دين و يا هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.«فما كان للّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء»؛ «آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مى‏دهد»: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12
نکته آخر اينکه از نظر قوانين موجود کشور، دولت تنها مکلف به گرفتن ماليات براي تامين هزينه هاي اداره کشور است یعنی نيازهايى كه جنبه دولتى و حكومتى دارد مانند بودجه‏ هاى فرهنگى، نظامى، آموزشى، اين‏ها وظائفى است كه بر عهده حكومت است. و حكومت از طريق ماليات اين نيازها را بر آورده مى ‏كند. بنابر اين هر دو براى رفع نيازهاى جامعه اسلامى است منتهى يكى نيازهاى مردمى و دینی ديگرى نيازهاى حكومتى؛ درحال که پرداخت خمس و زکات توسط خود مردم مي باشد که بر اساس راهکارهايي که در بالا ذکر شد انجام مي شود.


1. البته در مورد هدايا، جوايز و هر فايده‏ اى كه بدون كسب به دست مى‏ آيد، ميان مراجع بزرگوار تقليد اختلاف نظر است كه در متن بدان اشاره شده است.
2. العروة الوثقى، ج 2، م 72 
3. خويى، سيدابوالقاسم، مستند العروة الوثقى، كتاب الخمس، ص 196 هاشمى شاهرودى، سيدمحمود، كتاب الخمس، ج 2، ص 45 و مدرسى، محمدتقى، احكام الخمس، ص 16.
4. لا يحلُّ لاحدٍ أن يشترى من الخمس شيئاً حتى يصل الينا حقَّنا »: وسائل الشيعه، ج 6، باب 1، ح 4
5. ر. ك: وسائل الشيعه، ابواب ما يجب فيه الخمس و ابواب الانفال.
6. ناصر، آيت‏الله مكارم شيرازى، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 425- 423 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 392.
7. ر. ك: وسائل‏الشيعه، ج 6، كتاب‏الخمس، باب 2، ح 12 
8. ر. ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
9. فما كان للَّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء »« آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مى‏دهد »: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12..
10. در مكاتبه امام رضاعليه السلام به يكى از يارانش آمده است:« انَّ اخراجه( خمس )مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم »« پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است »: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2. 
11. در همان مكاتبه آمده است« انَّ الخمس عوننا على ديننا »« خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست »: همان، ابواب‏الانفال، باب 3، ح 2.

سید مجتبی حسینی ،پرسش ها و پاسخ های دانشجویی،نشر معارف