تعریف وقف
۱۶ مرداد ۱۳۹۹ 0تعریف لغوی وقف:
وقف در لغت به معنای ایستادن یا به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است [۱]. و در اصطلاح فقهی، عقدی است که ثمرۀ آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است. [۲]
به عبارت دیگر؛ « حبس کردن چیزی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاریت و از این قبیل داده نشود. و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است» [۳]
تعریف اصطلاحی وقف:
وقف در اصطلاح فقهى، نگهداشتن و حبس كردن عین ملك است و مصرف كردن منافع آن در راه خدا. برخى از فقها گویند وقف حبس عین است بر ملك خدای تعالی و بعبارتی دیگر «وقف» را «حبس عين مال و آزاد ساختن منافع آن» گفتهاند.
(منظور از «حبس عين» اين است كه عين مال وقف شده را نمىتوان در معرض خريد و فروش يا نقل و انتقالات ديگر قرار داد و براى هميشه، در صورت وقف باقى خواهد ماند.
منظور از «آزاد ساختن منافع» هم اين است كه همه افراد موقوف عليهم (كسانى كه چيزى براى آنان وقف شده) مى توانند از منافع آن بهرهمند شوند.)
وقف در لغت به معنای ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است.4 و در اصطلاح فقهی، نگهداشتن و حبس کردن عین ملک است و مصرف کردن منافع آن در راه خدا. برخی از فقها می گویند وقف حبس عین است بر ملک خدا.
وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است (تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است).5
تسبیل یعنی در راه خدا قرار دادن، نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «حَبِّسِ الْأَصْلَ وَ سَبِّلِ الثَّمَرَ»،6 «اصل را حبس کن و منافعش را در راه خدا آزاد نما».7
1. ابن منظور مصری، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دارصادر، چاپ اول 300 اق حرف فاء، ص 395
2. نوری ـ میرزا حسین ـ مستدرک الوسائل؛ قم مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول 1408 ، ج 14، ص 47.
3.مغنیه، محمد جواد؛ الفقه علی المذاهب الخمسه، بیروت، 1402 قمری، ص 585
4.فرهنگ عمید، کلمه وقف، ص ۱۱۰۰، چاپ سوم.
5.محقق حلی، شرایع الاسلام، ج ۱، چاپ چهارم، ص ۳۴۳٫
6.علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص ۵۱۰٫
7.شیخ طوسی، المبسوط، ج ۳، ص ۲۸۶٫