مفهوم زکات
۰۷ مرداد ۱۳۹۹ 0تعریف زکات :
لغوی:
زكات در لغت به معناى رشد و پاكيزگى است . آرى دلسوزى براى محرومين و كمك به آنها سبب رشد معنوى است و پرداخت زكات هم سبب پاك شدن مال از حق محرومين و پاك شدن روح از بخل و حرص و تكاثر است .
اصطلاحی:
در فقه اسلامى، زكات عبارت است از: حقّ واجبى كه به بخشى از اموال اغنيا تعلق مى گيرد و بايد به نفع فقرا براى صرف در مصالح عمومى پرداخت شود. اغنيا با دادن زكات، از صفات زشتى مانند حرص و بخل (تا اندازهاى) پاك مىگردند و اموالشان نيز با خير و بركت دنيوى و اخروى، رشد و نموّ خواهد كرد. دانشمند بزرگ شیعه، شیخ محمدحسن نجفی (صاحب كتاب ارزشمند جواهرالكلام) در این باره می گوید:
زكات عبارت است از خارج كردن قسمتی از دارایی تا بقیه آن با بركات خداوند رشد كند ( و زیاد شود) و درجات صاحبش را بالا برد و مال را از حرام و صاحب آن را از صفات ناپسند، پاك گرداند(1)
«آیه زکات یعنی (خذ من اموالهم صدقة تطهر هم و تزکیهم بها...)(2) دلالت دارد بر این که زکات مصطلح یکی از مصادیق صدقه است و از این جهت آن را زکات گفته اند که صدقه است؛ چون صدقه پاک کننده است و زکات هم از تزکیه و به معنای پاک کردن است.»(3)
زکات در کلام بزرگان
استاد علاّمه طباطبائی در باره زکات می گوید:
«تزکیه مصدر باب تفعیل از زکوة و به معنی نمّو صالح است که همراه با خیر و برکت باشد؛ پس تزکیه کردن پیامبر مردم را به معنی رشد دادن آنان به صلاح است؛ به این ترتیب که آنان را به اخلاق نیک و فضائل و اعمال شایسته عادت بدهد؛ تا از این طریق به کمال انسانیت برسند و دنیا و آخرتشان درست شود و مرگ و زندگیشان با سعادت همراه گردد.»(4)
چنان که پیداست در این جا نیز هر چند ابتدائاً زکات به معنی نمو گرفته شده است، امّا توضیحات بعدی که عبارت از صالح بودن نمو و همراهی آن با خیر و برکت و مأنوس کردن مردم با فضائل و اعمال صالح است، نشان می دهد که معنی تطهیر نیز در آن نهفته است؛ چه عادت کردن مردم بر انجام اعمال شایسته و تخلّق ایشان به فضائل، فرع بر پاک شدن از رذائل و دوری جستن از بدیهاست. مشابه همین استدلال را«المیزان» نیز در ذیل آیه وجوب زکات آورده است.(5)
در«مصباح الفقیه» آمده است: «زکات در لغت به معنی طهارت و نمّو است...»(6)
تذکیه با ذال نیز به معنی طهارت به کار می رود و در اصل معنی آن ذبح و نحر است و اسم آن ذکاة است و چون با تذکیه یعنی قطع اوداج و ذکر نام خدا، حیوان ذبح شده حلال می شود، تذکیه معمولاً به معنی حلال کردن و تطهیر به کار می رود و ذکاة با ذال به معنی تیزهوشی و شعله ور شدن آتش نیز استعمال شده است.(7) امّا در بحث ما، زکات و تزکیه با «زاء» مورد نظر است.
«اگر می بینید امروز وقتی کلمه زکات به کار می رود، ذهن به زکات واجب منصرف شده و صدقه به ذهن نمی آید، نه از این جهت است که بر حسب لغت عرب، صدقه زکات نباشد؛ بلکه، از این جهت است که در مدت هزار و چند صد سال که از عمر اسلام گذشته است متشرّعه و مسلمانان، کلمه زکات را در «زکات واجب» به کار برده اند و گرنه، در صدر اسلام، زکات به همان معنی لغوی خود بوده است و معنای لغوی زکات اعّم است از معنای مصطلح آن و صدقه را هم شامل می شود و در حقیقت زکات در لغت به ویژه اگر در مقابل نماز قرار گیرد، به معنی انفاق مال در راه خداست.»(8)
مرحوم استاد علاّمه طباطبائی در جای دیگری نیز به این که معنی لغوی زکات، تطهیر و معنای معروف آن انفاق مال است اشاره نموده اند.(9)
«زکات در لغت به منی تطهیر و نماء است. خداوند فرموده« قد افلح من زکیّها(10)» یعنی پاک کرد نفس را از آلودگیها و گفته می شود« زکی الزرع » وقتی که نمو کند و زیاد شود و شرعاً به ملکیت درآوردن مال مخصوصی برای مستحقین آن مال است با شرایط مخصوص و معنای آن این است که کسانی که مالک نصاب هستند، باید به فقرا تملیک کنند و بدهند.
«حنابله» زکات را این طور تعریف می کنند که «حق واجبی است که در مال خاصی از طایفه ویژه ای در وقت بخصوصی پیدا می شود» که این به همان معنای اول است الاّ این که تعریف، اول به ضرورت تملیک مال به مستحق و دادن مقدار واجب از زکات بالفعل صراحت دارد؛ زیرا، از وجوب، تملیک بالفعل لازم نمی آید.»(11)
خلاصه آن که زکات در لغت به معنی زیاد شدن و تطهیر است و در صدر اسلام بعد از معنی لغوی، در عموم انفاقات مالی اعم از صدقه مستحب و واجب بکار می رفته است و بعد از نزول آیه زکات و در اثر کثرت استعمال مسلمین در زکات واجب، در همین واجب غالب شده است.
پی نوشت:
1 جواهر الكلام، ج 15، ص 3؛ دارالكتب الاسلامیه، ایران.
2 مصباح الفقیه، حاج آقا رضا همدانی، چاپ سنگی میرزا عبدالرحیم علی تهرانی.
3 الفقه علی المذاهب الاربعه، عبد الرحمن الجزایری چاپ سوم، مصر المکتبه التجاریه الکبری.
4 الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، با تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 9/1377 ق.
5 بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1304.
6 وسائل الشیعه.
7 اقتصاد خرد و کلان، محمود منتظر ظهور، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم، 1359.
8 جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، تعلیق شیخ عباس قوچانی، دار الکتب الاسلامیه، تهران.
9 اقتصادنا، محمد باقر صدر، دارالتعاریف، بیروت، چاپ شانزدهم.
10 شرایع الاسلام، ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن الحسن الحلی (676)، با حاشیه سید صادق شیرازی، انتشارات استقلال.
11 عیون اخبار الرضا، محمد بن علی بن بابویه (381 ق)، تصحیح مهدی حسینی لاجوردی، قم، کتابفروشی طوس.