جايگاه زكات در قرآن كريم

۲۸ مرداد ۱۳۹۹ 0
جايگاه زكات در قرآن كريم
زكات، يكى از عباداتى است كه پرداخت آن به قصد قربت نياز دارد و اثر تربيتى عميقى در روح انسان مى گذارد. لذا قرآن كريم بعد از آن كه دستور گرفتن زكات را به پيامبر اكرم مى دهد در بيان فلسفه آن مى فرمايد: تو با اين كار، آن ها را پاك مى كنى و رشد و نمو مى دهى؛ خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكيهم بها(سوره توبه/آیه103) يعنى آن ها را از رذايل اخلاقى، از دنيا پرستى و دنيا دوستى پاك مى كنى و نهال نوع دوستى و سخاوت و توجه به حقوق مستمندان را در آن ها پرورش مى دهى. اگر مسلمانان اين فريضه الهى را بر پا كنند فقر و بدبختى از ميان جوامع اسلامى از بين مى رود. آری. بریدن شاخه های درخت انگور در ظاهر كوتاه كردن درخت است، ولی در واقع، سبب رشد آن می شود
در قرآن کریم واژه زکات به همراه مشتقاتش 59 مرتبه در 29 سوره و 56 آیه به کار رفته، که 27 مورد در کنار نماز آمده است. بلكه در توصیف نمازگزاران واقعی می گوید: «آنها كسانی هستند كه در اموالشان برای سائل و محروم، حقی معلوم وجود دارد». ازطرفی هر یك از كلمات زكات و بركت و واژه های مربوط به آنها 32 بار در قرآن آمده است و این یعنی، زكات مساوی با بركت است.
به طور کلّی آیات مربوط به زکات در قرآن شامل موارد ذیل است:
  •  دسته ای از آیات، اصل زکات را مطرح کرده و آن را در ردیف نماز قرار داده اند و پرداخت زکات را مانند اقامه نماز واجب دانسته و از شعائر دینی و علایم ایمان به حساب آورده اند؛
  •  آیاتی هستند که به دادن زکات امر نموده و آن را به عنوان معامله با خدا قلمداد نموده اند؛ به عنوان نمونه سوره احزاب (33) آیه 33 ؛ سوره مجادله (58) آیه 13.
  • برخی از آیات نشان دهنده تشریع اصل این فریضه عبادی و اقتصادی هستند و به طور کلی درباره این که چه مقداری گرفته شود و در چه موردی گرفته نشود، ساکت می باشند، که ظهور دارد در این که زکات در کل اموال لازم است؛
  •  برخی از آیات، مصارف زکات را به طور دقیق شمارش نموده اند و رهبری امت اسلامی باید زکات مأخوذه را در این مصارف به کار بیندازد. (در بیان تعیین موارد مصرف زکات اکثر مفسّران به آیه60 سوره توبه استناد نموده اند و در این موارد، اختلافی نیست)
  •  برخی از آیات کسانی را که زکات نمی دهند در ردیف کفار قلمداد کرده اند. سوره فصّلت (41) آیه 7.

  • آیه83سوره بقره
  • آیه110سوره بقره
  • آیه43سوره بقره
  • آیه12سوره مائده
  • آیه156سوره اعراف
  • آیه41سوره حج
  • آیه55سوره مریم
  • آیه73 سوره انبیا
  • آیه18سوره توبه
  • آیه78سوره حج
  • آیه4سوره مومنون
  • آیه56سوره نور
  • آیه37سوره نور
  • آیه7سوره فصلت
  • آیه83سوره بقره
    وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ
    و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه: «جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر، و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد، و با مردم [به زبان‌] خوش سخن بگوييد، و نماز را به پا داريد، و زكات را بدهيد»؛ آنگاه، جز اندكى از شما، [همگى‌] به حالت اعراض روى برتافتيد.


  • در اين آيه مباركه به دو نكته اشاره شده است :
    • نكته اول آيه درباره اخذ پيمان و تعهد از بنى اسرائيل مى باشد. لازم به توضيح است مواردى كه در زير شرح آن مى آيد جزو برنامه دينى ، اخلاقى بين اسرائيل (فرزندان يعقوب ) بوده و نمونه بارز و روشنى است از معارف الهى و آيين آنان در آن زمان . و بنى اسرائيل قبول كردند اوصاف حسنه اى كه در آيه آمده است را داشته باشند:
       پرستش خداى بى همتا و اينكه در برابر هيچ معبودى جز خدا سر تعظيم فرو نياورند. و اذا اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله 
      درباره پدر و مادر نيكى كنيد و بالوالدين احسانا
       نسبت به خويشان ، يتيمان و مستمندان نيز به نيكى رفتار نماييد. و ذى القربى و اليتامى و المساكين 
      -با مردم با روش خويش ملاقات كنيد و سخن نيكو بگوييد.
      - نماز را برپا داريد توجهتان در هر حال به خدا باشد. و اقيمو الصلوة
       زكات بدهيد، در حق محرومان جامعه كوتاهى روا مداريد و از آنها غفلت نكنيد. و اتواالزكاة
      تمام اين معارف و دستورات عاليه در آيين توحيدى بنى اسرائيل بوده است و آيه شريفه به روشنى دلالت به مطالب فوق دارد.

    • نكته دوم : ايه شريفه اگر چه درباره اسرائيل نازل شده ولى مندرجات و مفاهيم آن اصول كلى است و تنها اختصاص به بنى اسرائيل ندارد، بلكه براى همه مردم دنياست ، براى زنده ماندن و زندگى ملت هاست ، رمز بقاء قدرتمندى و سر بلندى آنان ، در عمل و به كارگيرى دستورات الهى است . آيه مباركه براى مباركه براى همبستگى و از هم نپاشيدن جامعه بعد از پرستش خداوند متعال ، احسان و نيكى به پدر و مادر را در درجه اول ، و حسن سلوك و نيكى به اقوام و خويشاوندان و سخن نيك با مردم و رفتار محبت آميز با آنان را در درجه دوم ، موجب اتحاد و يكپارچگى دانسته ، تا دشمن نتواند در جامعه اسلامى نفوذكند و با ايجاد اختلاف و نفاق افكنى ، آنها را به سقوط و تباهى بكشاند.
      ضامن تداوم و وحدت و رمز شكست ناپذيرى مسلمين ، در اجراى تعاليم زنده قرآن كريم مى باشد. بويژه بعد از اقامه نماز، پرداخت زكات نقش ‍ مهمى در ايجاد الفت و اخوت بين مسلمين دارد، چرا كه افراد مستمند و ضعيف اجتماع ، هنگامى كه تحت حمايت اغنياء قرار گرفتند، طبقات جامعه بهم نزديك مى شوند و همه طبقات جامعه از رفاه نسبى برخوردار مى گردند.


  • آیه110سوره بقره
    وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
    و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد؛ و هر گونه نيكى كه براى خويش از پيش فرستيد، آن را نزد خدا باز خواهيد يافت؛ آرى، خدا به آنچه مى‌كنيد بيناست.
  • هنگامى كه اعمالى همچون نماز و بخشش هايى همچون زكات را در راه خدا انجالم مى دهيد و وقتى براى نفع رساندن به برادران ايمانى و دفع زيان از آنان ، از وجاهت اجتماعى و آبروى خود سرمايه گذارى مى كنيد، قطعا ثواب آن را نزد خدا مى يابيد و از گناهان پاك مى شويد، پاداش نيكى هاى شما به گونه اى مضاعف به شما برمى گردد و مزيد درجات مى شود، با اينگونه عبادات ، هم بدنه اجتماع را نيرومند مى سازيد و هم نشاط روحى در خودتان پيدا مى شود.او صاف و پاداش بخشى از كارهاى عبادى كه در دنيا انجام مى دهند، در فهم هيچ كس نمى گنجد و نمى دانند چه پاداش عظيمى براى آنان مهيا شده است . فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قوة اعين (1)
    هيچ كس نمى داند چه پاداش هاى مهمى كه مايه چشم روشنى است براى آنها مخفى شده است . اين پاداش عظيم جزاى كارهاى خيرى است كه در دنيا انجام مى دادند.
    در حديث پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) مى خوانيم : ان الله يقول اعدت لعبادى الصالحين ما لا عين رات و الا اذن سمعت ، و لا خطر على قلب بشر. (2) 
  • خدا مى فرمايد من براى بندگان صالحم نعمت هايى آماده كرده ام كه هيچ چشمى مثل آن را نديده و هيچ گوشى (وصف ) آن را نشنيده و بر فكر و انديشه احدى نگذشته است .
    اداى زكات يكى از عباداتى است كه پاداش عظيم آن در دنيا قابل تصور نيست ، علاوه بر اينكه موجب نظم زندگى اجتماعى نيز مى شود. در روايتى آمده دهنده زكات روز قيامت در عالى ترين غرفه هاى بهشتى جاى خواهد گرفت (هنياءله ) گوارا باد بر او
    يكى از ارزش ها در زندگى انسان سخاوت است . در دين مقدس اسلام سخاوت يك فضيلت محسوب مى شود، گرچه يك نفر غير مسلمان باشد. در بعض روايات ، اسلام اين فضايت را در مورد حاتم طائى كه سخى ترين انسان هاى زمان خود بوده تاءييد مى كند.
    امام سجاد (عليه السلام ) فرموده : خداوند متعال به موسى (عليه السلام ) وحى كرد كه سامرى را نكش ، زيرا او سخاوتمند است . ان الله اوحى الى موسى ان لا تقتل سامرى فانه سخى امام صادق (عليه السلام ) فرموده : كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) به يكى از مشركان (كه به اسارت در آمده بود) فرمود اگر جبرئيل از سوى خداوند براى من خبر نياورده بود كه تو مرد سخاوتمندى و مردم را اطعام مى كنى ، تو را مى كشتم . آن مرد مشرك گفت مگر خداوند تو سخاوت را دوست مى دارد فرمود آرى ، آنگاه آن مرد شهادتين را بر زبان جارى كرد.
    سخاوت يكى از عالى ترين صفات نفسانى است كه دارنده آن از اين نظر به جمال و فضيلت انسانى نائل مى گردد. اگر شخصى داراى همه كمالات و سرچشمه تمام فضايل انسانى باشد، نمونه اى از انسان كامل است ، همچون ائمه طاهرين سلام الله عليهم كه مجموعه اى از خوبى ها و فضيلت ها بودند. سخاوت آنان زبان زد دوست و دشمن بوده است ، مصداق بارز آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى مى باشند.
    در روايت آمده است هر كس واجب مالى خود را مانند خمس و زكات را ادا كند سخاوت دارد حال اگر گسى فوق واجبات مقرره اتفاق كند و تمام اموالش را ميان فقرا و نيازمندان تقسيم نمايد، نصف آن را بذل درويشان كند و نصف ديگر را براى خود بگذارد. به حقيقت سخاوتمندترين انسان ها است .
    انفاق امام حسن مجتبى (عليه السلام ) 
    حضرت مجتبى ، در مورد انفاق و پرداخت حق فقراء بيش از زكات و صدقات بخشش مى كرد ابن شهر آشوب از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه : امام حسن (عليه السلام ) بيست و پنج مرتبه پياده از دينه به حج رفته و سه مرتبه مالش را در راه خدا قسمت كرد، نصف آن را خود بر مى داشت و نصف ديگر را به بيچارگان مى داد. اين بذل و بخشش و سخاوت ذاتى حضرت ، موجب شگفتى همگان از خاص و عام گرديد تا جايى كه نظر ويل دورانتدانشمند غربى را به خود جلب كرده است . او مى گويد: زندگى حضرت حسن (عليه السلام ) پر است از همكارى و معاونت با فقراء بقدرى اين انفاق را دنبال مى كرد كه گاهى صندوق دار اعلام مى داشت كه چيزى در صندوق نمانده باز حضرتش دست از بخشش ‍ و انفاق بر نمى داشت . اين كرم و بخشش نه تنها در مورد مردم و دوستانش ‍ عملى مى شد بلكه عناياتش بقدرى وسيع بود كه حتى شامل حيوانات هم مى گرديد.
    موقعى كه طعام ميل مى فرمود و سگى در پيش روى او بود، هر زمانى كه لقمه اى براى خود بر مى داشت مثل آن را نيز براى آن سگ مى افكند. اجازه خواستند كه سگ را دور سازند، فرمود بگذاريد باشد، زيرا من حيا مى كنم از خداوند كه صاحب روحى در روى من نظر كند و من چيزى بخورم و به او نخورانم . (3)

  • آیه43سوره بقره
    وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ
    و نماز به پا دارید و زکات بدهید و با خدا پرستان حق را پرستش کنید.
  • توضيح :
    در اين آيه خطاب به مسلمين به سه دستور مهم اسلامى نماز، زكات و نماز جماعت اشاره شده است :
    اول نماز واجب را كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) از سوى خواوند براى شما آورد، در جامعه اسلامى به پا داريد يعنى تنها به خواندن نماز اكتفا نكنيد، بلكه كارى كنيد كه آيين نماز در ميان جامعه مسلمين مخصوصا نسل جوان برپا شود، همانگونه كه در نظام اسلامى ما، ستادى به نام اقامه نمازتشكيل شده است .
    اميد است اين طرح در ميان تمام اقشار جامعه فراگير شود و مردم بزرگوارمان علاوه بر استقبال از اين طرح ، خود پيش قدم در اين برنامه روحانى و وظيفه مهم گردند.
    سؤ الى كه در اينجا مى توان مطرح ساخت آن است كه چرا از ميان افعال نماز، تنها ركوع اختصاص به ذكر پيدا كرده است (با ركوع كنندگان ركوع كنيد)؟
    اول : مرحوم طبرسى صاحب تفسير مجمع البيان وجوهى ذكر كرده از جمله آنكه : نماز يهود داراى ركوع نبوده و اين نماز مسلمانهاست كه ركوع از اركان آن مى باشد و خطاب به ملت يهود است (كه يهوديان مسلمان شويد و نماز با ركوع ، با ركوع كنندگان كه مسلمين مى باشند انجام دهيد.
    دوم : به مسلمين دستور مى دهد لازم است پس از پيوند با آفريدگار يكتا، به وسيله نماز، با اداى حقوق مالى همچون زكات با مردم پيوند برقرار كنيد، تا سرانجام همه با هم در راه خدا به حركت توحيدى خود ادامه دهيد و با انسجام و يكپارچگى ، به رشته اعتصاب الهى چنگ بزنيد. و اعتصمو بحبل الله جمعا(4)
    سوم : اقامه نماز و اداء زكات باعث مى شود آحاد مردم از غنى و فقير، شهرى و روستايى و... با انگيزه الهى در نماز جمعه و جماعت با شور و شوق حضور پيدا كنند. مفسرين فرموده اند مقصود از امر به ركوع دسته جمعى ، تشويق و ترغيب مسلمانهاست به شركت در نماز جمعه و جماعات ، تا دشمنان اسلام به اين وسيله به وحشت افتند.

  • آیه12سوره مائده
     وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا ۖ وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ ۖ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ
    و همانا خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت و از میان آنها دوازده نفر بزرگ برانگیختیم (که پیشوای هر سبطی باشند) و خدا بنی اسرائیل را گفت که من با شمایم هر گاه نماز به پا دارید و زکات بدهید و به فرستادگان من ایمان آورید و آنها را اعزاز و یاری کنید و خدا را قرض نیکو دهید، در این صورت گناهان شما بیامرزم و شما را در بهشتی داخل گردانم که زیر درختانش نهرها جاری است. پس هر کس از شما پس از عهد خدا کافر شد سخت از راه راست دور افتاده است.
  • شرارت يهود و تصميم به ترور پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله )
    خداوند از جنايت يهود و تصميم به قتل پيغمبر خدا پرده برداشت و از شر و فتنه آنان رسولش را نگهدارى كرد و خيانت باطنى و اعمال زشت آنها را گوشزد نمود. تا مسلمانان در برخورد با يهوديان هوشيار باشند و باعث آرامش پيغمبر گردد اذهم قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم (5) آنگاه كه گروهى از يهود همت و اراده كردند به شما ستم (و قتل ) روا دارند، خدادست جنايتكار آنها را از شما كوتاه كرد.ماءموريت سياسى نمايندگان موسى (عليه السلام ) به سرزمين شام
    خداوند متعال از بنى اسرائيل عهد و پيمان گرفت (گرچه پيمان شكنى كردند و قساوت و دشمنى خود را آشكار ساختند) و آنها را به اخلاص در عبادت و ايمان به فرستادگانش دعوت كرد. قرآن مجيد مى فرمايد: اما دوازده نفر سر كرده (نقيب ) از آنها رابه وسيله موسى (عليه السلام ) ماءموريت داديم و گفتيم اگر با ما باشيد شما را رستگار خواهيم نمود. و بعثنا منهم اثنى عشر نقيبا و قال الله انى معكم ائن اقتم الصلوة و اتيتم الزكاة ... الايه
    اگر در هر حال به ياد من باشيد و نماز به پا داريد، زكات بدهيد و به دستوراتم عمل كنيد شما را به بهشت مرعود داخل خواهيم كرد. آنان به فرمان خدا عمل نكردند و در انجام ماءموريت صادقانه گزارش ندادند اما داستان ماءموريت اين است :
    بعد از هلاكت فرعون و استقرار حكومت بنى اسرائيل در مصر فرمانروايى آن منطقه به دست قوم موسى و يادانش افتاد و ماءمور شدند به سرزمين شام روند و به حكومت جباران و طاغوتيان آنجا خاتمه دهند، حضرت موسى (عليه السلام ) به فرمان الهى از هر سبطى ، معتمدى را انتخاب كرد و با جماعت بنى اسرائيل رهسپار آن ديار شد. چون به نزديك كنعان رسيدند، حضرت موسى نقيبان و معتمدان را به جاسوسى فرستاد. چون مراجعت كردند، بنى اسرائيل را از نيرومندى و عظمت قوم ترساندند و گزارش ‍ خائنانه و غير واقعى دادند جز دو نفر از دوازده نفر به نام يوشع سبط يوسف و قالب از سبط يهود سرانجام آن خبر كه ريشه در خوف از جنگ و شهادت داشت ، سبب ترس و اضطراب بنى اسرائيل وضعيت پيروان حضرت موسى گرديد كه ضايعات و تلفات بسيارى براى نيروى حق به دنبال (6) تمام اين بدبختيها كه دامن گير بنى اسرائيل شد و مورد لعن پروردگار قرار گرفتند (لعناهم آنان را لعنت كرديم و از رحمت خود دور ساختيم ) به واسطه پيمان شكنى آنان بود (فبما نقضهم ميثاقهم ) (7)
    با عمل نكردن به دستوراتى كه به آنها داده شده بود عهد و پيمان خود را شكستند و چنانكه در ترجمه آيه بيان كرديم يكى از آن پيمان شكنى ، خوددارى از انفاق و ندادن زكات بود. همانگونه كه در سطور گذشته مكررا گفته شد. در آيات زيادى از قرآن كريم زكات از امورى است كه نافرمانى آن سبب نزول عذاب و سلب بركات الهى مى گردد.
    پروردگارا ايمان ما را آنچنان محكم گردان كه بتوانيم در برابر آزمايش ها استقامت ورزيم و از پيمان شكنان نباشيم .
    نكته هاى آيه :
     نماز، زكات و انفاق از دستورات همه اديان الهى است .
  •  ايمان به انبياء به تنهايى كافى نيست ، يارى آنان هم لازم است . و عزرتموهم
     تنها انجام واجبات كافى نيست ، مجموعه واجبات و مستحبات كارساز است . (نماز و زكات و انفاق )
    كمك به خلق كمك به خداست اقرضتم الله
     رهبر دينى بايد از سوى خدا تعيين شود (بعثنا) و برگزيدگان انبياء هم بايد به فرمان خداوند باشند.
    نماز و زكات و انفاق در كنار رهبرى و ولايت مفهوم دارد، آن هم قبول ولايت همه انبياء نه برخى از آنان اگر رهبر از خود مردم باشد موفق است . بعثنا منهم
     بهشت را به بها مى دهند نه بهانه ، اگر نماز، زكات ، ايمان به پيامبران ، امداد رسانى و انفاق بود، بهشت پاداش آن است . در غير اين صورت دستيابى به نعمات دنياى باقى ميسر نيست .
     بهشت ، جاى آلودگان نيست ، اول بايد پاك شد، آنگاه به پشت رفت . لاكفرن ... لادخلنكم
     راه دستيابى به عفو خدا، ايمان و عمل صالح است . لاكفرن عنكم سيئاتكم (8)


  • آیه156سوره اعراف
    وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ ۚ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ ۖ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ۚ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ
    «و براى ما در اين دنيا نيكى مقرّر فرما و در آخرت [نيز]، زيرا كه ما به سوى تو بازگشته‌ايم.» فرمود: «عذاب خود را به هر كس بخواهم مى‌رسانم، و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است؛ و به زودى آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مى‌كنند و زكات مى‌دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‌آورند، مقرّر مى‌دارم.»
  • رحمت واسعه الهى
    رحمت من همه موجودات را در برگرفته است ، قطعا براى آنان كه تقوى دارند و زكات مال خويش را به فقيران مى دهند و به آيات خدا مى گروند و ايمان مى آورند رحمتم مخصوص آنان و حتى خواهد بود.
    از جمله تقاضاهاى حضرت موسى قبل از آيه اين بود كه خدايا سرنوشت ما را در دنيا و آخرت به نيكى و خوشبختى مقدر فرما. واكتب لنا فى هذا الذنيا حسنة و فى الاخره (9) كه همانا هدايت ما از تو است . خداوند در پاسخ موسى فرمود: عذاب من به هر كه خواهم مى رسد به خاطر گناه و نافرمانى است كه استحقاق غذاب پيدا كردند، ممكن است مغفرتم شامل آنان گردد اما رحمت من در دنيا شامل حال خوبان و بدان مى شود ولى در آخرت ، تنها مخصوص نيكان و متقيان و آنان كه زكات مال مى دهند مى باشد الذين يتقون و يوتون الزكاة (10)
    چنانكه ملاحظه مى شود آيه شريفه بعد از داشتن ايمان و تقواى الهى ، به مهم ترين واجبات دينى كه زكات است اشاره مى كند و آن را خصوص به ذكر نموده ، زيرا همه واجبات دنى كه زكات است اشاره مى كند و آن را مصون به ذكر نموده ، زيرا همه واجبات اسلامى در زندگى مؤ منان مطرح مى باشد اما اداى زكات نسبت به واجبات ديگر پر مشقت تر است .
    سؤ ال يهود و نصارى ادعا كردند ما نيز مانند مسلمانها شرايط بهشت رفتن را داريم به دليل آنكه ما هم تقوى خواهيم داشت و هم زكات مى دهيم و از جمله كسانى هستيم كه به آخرت ايمان و يقين داريم . بنابراين رحمت و آمرزش خداوند در آخرت به ما مى رسد و اهل بهشت خواهيم بود.
    پاسخ : خداوند متعال پاسخ اين سؤ ال را در قرآن داده است : به اينكه كارهاى عبادى كه شما (يهود و نصارى ) انجام مى دهيد گرچه كار خوبى است وليكن قبولى آن يك شرط دارد و آن پيروى از پيغمبر ختمى مرتبت الذين يتبعون الرسول (11) است آن پيامبر امى النبى الامى كه در تورات و انجيل كه در دست شماست نام و نشان و اوصافش را نوشته مى يابيد الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورات و الاجيل (12) ولى شما كه آن پيغمبر عزيز را انكار مى كنيد؟ چگونه آرزوى بهشت داريد؟ !
    نكته هاى آيه :
    1- رحمت الهى بيكران و نامحدود است و اگر كسى مشمول آن شد و بهره مند نگرديد كوتاهى از خود اوست .
    2- رحمت الهى گرچه بى نهايت است ، اما شرط بهره ورى از آن تقوى ، زكات و ايمان به آيات پروردگار است .
    3- رحمت الهى كه شامل همه چيز در جهان هستى مى شود رحمتى وسعت كل شى ء همان رحمت دنيوى است كه از رحمانيت خداوند استفاده مى شود. گرچه رحمت در اينجا عام است . دنيا و آخرت را در برمى گيرد ولى رحيم بودنش در آخرت فقط شامل گروه خاصى مى شود، همانگونه كه در ذيل آيه 156 سوره اعراف مى خوانيم : فساءكتبها الذين يتقون و يؤ تون الزكاة ، و الذين هم باياتنا يؤمنون . (رحمت ما شامل حال كسانى مى وشد كه داراى تقوى هستند، زكات مى دهند و به آيات ما ايمان مى آورند) در مفردات راغب آمده است : (13) همانا خداوند بخشاينده (رحمن ) است در دنيا و رحيم و مهربان است در رستاخيز و بخشش و احسان خداوند در دنيا عام است ، شامل حال مؤ منين و كافرين مى شود و در آخرت مختص مؤ منين است . قليلى از رحمت الهى نصيب اهل دنيا شده كه تمام محبت ها و مهربانى ها كه آغاز دنيا تا كنون مردم به يكديگر كرده و مى نمايند از آن جزء قليل است و بخش عظيمى از آن در قيامت مخصوص اهل محشر است .
    رحمت خداوند
    به روايت سلمان فارسى رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداوند متعال را صد رحمت است يك جزء آن را مخصوص اهل دنيا قرار داده كه به يكديگر مهربانى و محبت مى كنند و نود و نه جز ديگر را مخصوص روز قيامت گردانيده است . و تشعة و تسعون ليوم القيامة (14)
    تفسير الميزان (15) از كتاب در المنثور نقل كرده است كه اعرابى به مدينه آمد، و نزديك مسجد شترش را خوابانيد و مهار كرد، آنگاه پشت سر رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) نماز گزارد سپس دست به سوى آسمان گرفته ندا كرد، بار خدايا به من (پيامبرت ) محمد (صلى الله عليه وآله ) رحمت آور و در اين رحمت هيچ كس را شريك ما مگردان رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمود: با اين بيان رحمت واسعه الهى را جمع كردى ، به راستى كه خداوند صد رحمت آفريد و يك جز آن را به زمين فرو فرستاد است و تمام خلق از جن و انس و بهائم با آن به يكديگر عطوفت و مهرانى مى كنند و نود و نه جزء رحمت ، در پيشگاه خداوند است تا روز ستا خيز (كه شامل حال مردم قيامت از اولين تا آخرين مى شود).
    اين روايت را علامه طباطبايى قدس سره نيز در تفسير الميزان از درالمنثورنقل كرده است :
    سلمان فارسى گفته كه نبى اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرمود: خداى را يكصد رحمت است ان لله ماءة رحمة از آن صد رحمت يك بخش (در دنيا) تمام آفريدگان به وسيله آن به هم محبت و شفقت مى نمايند، حيوانات وحشى به بچه هاشان عطوفت مى كنند نود و نه قسمت از رحمت را براى روز قيامت ذخيره كرده است و آخر تسعة و تسعين الى يوم القيمة (16)

  • آیه41سوره حج
     الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكاة و امروا با المعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبة الامور. 
    و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه: «جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر، و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد، و با مردم [به زبان‌] خوش سخن بگوييد، و نماز را به پا داريد، و زكات را بدهيد»؛ آنگاه، جز اندكى از شما، [همگى‌] به حالت اعراض روى برتافتيد.

  • صالحان و ياران خدا آنهايى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت و توانمندى داديم نماز را برپا مى دارند و زكات مى دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند سرانجام كارها با خداست .
    توضيح :
    از نشانه هاى بارز و روشن اهل ايمان و دين باوران اين است كه هر گاه از سوى خداوند سبحان در زمين اقتدار و آزادى پيدا كردند و اختياراتى در اداره امور جامعه به دستشان افتاد، حكومت شايسته اى تشكيل مى دهند، كه داراى بعد معنوى و مردمى است .
    از مختصات اوليه برنامه اجرايى و حكومتى چهار چيز است :
    1- نماز بايد برپا داشته شود.
    2- زكات بايد ادا گردد.
    3و 4 امر به معروف و نهى از منكر به عنوان يك فرهنگ اصيل و ارزشى در جامعه اسلامى عمل گردد. علت اختصاص اين فرائض و ويژگى ها به ياران و بندگان صالح مورد عنايت پروردگار متعال در آيه شريفه از بين واجبات اسلامى ، به خاطر جايگاه رفيع و والاى اين بخش از واجبات و اهميت آنهاست . پر واضح است كه زكات ، در اين ميان يكى از اصول و ارزش هاى چهارگانه در قرآن و از اركان پنجگانه (خمسه ) اسلام در روايت امام باقر(17) شناخته شده است .
    تفسير صافى اوصاف مذكور در آيه را طبق روايتى از امام باقر (عليه السلام ) به حضرت مهدى و يارانش تفسير كرده است :
    عن الباقر (عليه السلام ) فهذه لال محمد صلوات الله عليهم و والمهدى (عليه السلام ) و اصحابه ، امام باقر (عليه السلام ) در تفسير آيه : الذين ان مكناهم فى الارض فرمود: اين آيه از آن آل محمد و مهدى و ياران اوست . يملكهم الله مشارق الارض و مغاربها. (18)
    خداوند حكومت شرق و غرب عالم را در قبضه اقتدار آنها قرار مى دهد. دين حق را آشكار و پيروز مى گردانند. بدعت گزاران و اهل باطل را نابود مى سازند همانگونه كه آنها حق را نابود كرده بودند، آنگاه (با گسترش ‍ عدالت ) جهان به گونه اى مى شود كه روى زمين اثرى از ظلم ديده نمى شود چرا كه ياران حضرت مهدى (عليه السلام ) امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند به شيوه اى كه آيين اسلام بر همه اديان باطل غالب شود:
    و يظهر الدين و ييت الله به باصحابه البدع و الباطل كما امات الشقاء(19) الحق ، حتى لا يرى اين الظلم و يامرون بالمعروف و ينون عن المنكر قابل توجه اينكه اينگونه احاديث بيان كننده مصداق روشن و آشكار آيه الذين ان مكناهم فى الارض ... مى باشد، بنابراين با عام بودن آيه منافات ندارد و در هر زمان شامل افراد مبارز و مجاهد و دين باوران حقيقى مى شود.
    در اين زمان كه خداوند سبحان نعمت قدرت و حكومت اسلامى را به ما عطا كرده و مؤ منان را متمكن ساخته و از علم و آگاهى و نيروى جسمى و فكرى برخوردار گردانيده مى توانند با توانمندى و نيروى ايمانشان در طرح اقامه نماز و ترويج فرهنگ زكات واجراى امر به معروف و نهى از منكر نقش ‍ به سزا و مؤ ثرى داشته باشند.


  • آیه55سوره مریم
    وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا
    و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‌داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده‌[رفتار] بود.
  • روش (اسماعيل ) اين بود كه : پيوسته خاندان خود را به نماز و زكات توصيه مى كرد.
  • توضيح :
    1- خداوند سبحان در قرآن مجيد از اسماعيل با اوصافى همچون صادق الوعد ياد مى كند زيرا در وعده اى كه مى داد صادق بود، و به آن وفا مى كرد انه كان صادق الوعد(20)
    2- او را پيامبر بزرگوار، رسول و نبى معرفى مى كند وكان رسولانبياء
    3- او آمر به معروف بود، نخست خانواده خود را به نماز و زكات دعوت مى كرد. و كان يامر اهله بالصلوة و الزكاة
    4- همواره مورد رضايت و خشنودى پروردگارش بود. و كان عند ربه مرضيا.
    در ميان اين صفات ممتازى كه براى اسماعيل در قرآن به چشم مى خورد امر كردن وى خاندانش را به نماز و زكات بيشتر مورد اهميت و تاءكيد قرار گرفته است ، چرا كه امر به نماز رابطه با خدا را برقرار مى كند و امر به زكات رابطه با خلق را، نكته قابل توجه اينكه نماز و زكات در آيين اسماعيل به عنوان وظيفه اى دينى مشروعيت داشته و تبليغ رسالت خود را نخست از نماز و زكات شروع كرده است زيرا كليه اديان الهى موقعيت ويژه و جايگاه مهمى براى اين دو فريضه قائل شده اند و نيز اجراى اين دو فريضه را از خانواده خويش كه نزديك ترين مردم به وى بودند آغاز نمود. شيوه تبليغى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) هم طبق آيه شريفه و انذر عشيرتك الاقربين (21) همين گونه بوده است
    ابتدا از خديجه ، همسر گراميش و على (عليه السلام ) پسر عمش شروع نمود. سپس موافق امر الهى به نزديكان و بستگانش اسلام را عرضه نمود. خداوند پيغمبر بزرگوار در آيه و امر اهلك بالصلوة مخاطب قرار داده كه خانواده ات را به نماز بده و در انجام اين وظيفه مقدس شكيبا باش . واصطبر عليها.

  • آیه73 سوره انبیا
    وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ ۖ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ
    و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى‌كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و دادن زكات را وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.
  • توضيح :
    ويژگى هاى زيادى در آيات از اين آيه براى حضرت ابراهيم و سپس براى اسحاق و يعقوب بيان شده است و در آيه مورد بحث اين شرح آمده است :
    1- خداوند درباره ابراهيم و فرزندانش فرموده : ما آنها را رهبران مادى و معنوى ، جسمى و فكرى جامعه قرار داديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند و جعلناهم ائمة يهدون بامرنااز كلمه ائمه كه جمع امام است استفاده مى شود، خداى متعال علاوه بر مقام نبوت و رسالت كه به ابراهيم و فرزندانش داده مقام عالى رهبرى و امامت (22) را نيز به آنان مرحمت فرمود است .
    2- ما آنها را به كارهاى نيك از طريق نداى آسمانى (وحى ) آگاه كرديم و اوحينا اليهم فعل الخيرات
    3- بر پاداشتن نماز اقام الصلوة
    4- اداى زكات و ايتاء الزكاة
    با توجه به اينكه كارهاى خير فعل الخيرات شمامل تمام برنامه هاى دينى مى شود، ذكر خصوص برپاداشتن نماز و اداى زكات - علاوه بر اينكه مشروعيت اين دو فريضه را در آيين حضرت ابراهيم و فرزندانش ثابت مى كند - اهميت نماز و زكات را نسبت به تعبد دستورات دينى نشان مى دهد.
    5- فرزندان حضرت ابراهيم (عليه السلام ) و دو فرزندش اسحاق و يعقوب به فرمان خداوند متعال مردم را به حق رهبرى مى كردند، و آنچه مى گفتند خود بدان عمل مى كردند يعنى مطيع محض خدا بودند.
    در حديث امامت آمده : خداوند متعال ابراهيم (عليه السلام ) را بامامت گرامى داشت و نيز در ذريه اش قرار داد و هبناله اسحق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صاحين و جعلنا هم ائمة يهدون باءمرنا پيوسته اين منصب والاى امامت در ذريه آن حضرت ادامه دارد تا به پيامبر معظم اسلام مى رسد، و از رسول خدا به على (عليه السلام ) و از آن حضرت به نخبگان فرزندانش همانانكه خدا علم و ايمان را بانان عطا كرده الذين اوتوا العلم و الايمان و اين مقام عظماى امامت براى آنان تا روز رستاخيز باقى خواهد بود. (23)

  • آیه18سوره توبه
    إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
    مساجد خدا را تنها كسانى آباد مى‌كنند كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيده‌اند، پس اميد است كه اينان از راه‌يافتگان باشند.
  • تنها كسانى صلاحيت و شايستگى آباد سازى مساجد را دارند كه داراى پنج شرط باشند:
    1- ايمان به خدا
    2- اعتقاد به روز قيامت
    3- نماز را به پا دارند.
    4- زكات بدهند.
    5- از احدى خوف نداشته باشد مگر از خدا
    شرط اول و دوم اشاره به داشتن اعتقاد و باور قلبى است كه در حقيقت جنبه زيربنايى در تفكر انسان دارد يعنى تا انگيزه الهى نباشد. هيچ عمل خالص و شايسته اى از انسان سر نمى زند، اگر چه ظاهر عمل آراسته باشد، چون براى خدا نيست و در باطن آلوده به انواع غرض هاى مادى دنيوى (همچون ريا و نفاق و خودنمايى ) است اثرى ندارد.
    شرط سوم و چهارم : برپا داشتن نماز و دادن زكات است كه دو ركن احكام اسلام مى باشد از اينكه در ميان آن همه دستورات دينى نماز و زكات اختصاص به ذكر يافته است ، در اين زمينه مرحوم استاد علامه طباطبايى رحمة الله عليه در تفسير الميزان فرموده : براى اينكه اين دو: (نماز و زكات ) دو ركن اسلام هستند، در هيچ حالى از حالات (تحقيق اسلام ) از اين دو بى نياز نيست لكونها الركنين الذين لاغنى عنها فى حال من الاحوال (24)
    شرط پنجم : از هيچ كس نترسد جز خدا، يعنى تنها در برابر فرمان خدا احساس مسؤ وليت بنمايد و از نافرمانى او بترسد و اميد به رحمت او داشته باشد و قلش مملو از عشق به خدا و همواره به ياد او باشد.
    قابل توجه است : در اين آيه شايستگى عمران و آبادى مساجد را خداوند متعال مشروط به شرايط مذكور نموده كه از جمله آنها دادن زكات ايتاءالزكاة مى باشد. زيرا اگر كسى اعتقاد به زكات نداشته باشد كافر است . در تفسير الميزان آمده است هر كسى يكى از فروعات دين را مانند نماز و زكات عمدا ترك كند او كافر به آيات الهى است و مجرد ايمان به خدا و روز رستاخيز كفايت نمى كند اگر چه به او مسلمان گفته شود. اين در صورتى است كه به زبان ، اسلام را انكار نكند والا اگر به زبان انكار بنمايد، ديگر مسلمان نيست . (25)

  • آیه78سوره حج
    وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ
    و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه‌] اوست جهاد كنيد، اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است‌] او بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميد، و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است‌] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد. او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.
  • در صدر آيه شريفه فوق (در سوره حج ) آمده است :
    در راه خدا جهاد كنيد و جاهدوا فى الله و براى خدا حق جهاد را در راه او(با دشمنان دين و با نفس اماره ) ادا كنيد، و خدا شما را برگزيد هواجتبكم و در دين براى شما مشقت و تنگنايى قرار نداد، اين همان آيين پدر شما ابراهيم استملة ابيكم ابراهيم او پيش از اين شما را مسلمان ناميد، تا پيامبر گواه و شاهد بر شما باشد و شما گواه بر مردم .
    خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده و آنان را شايسته و لايق كرامت هايى دانسته كه بايستى شكر گزار اين همه تشريفات كه خداوند به امت پيامبر بزرگوار اسلام مرحمت كرده بود باشند.
    زكات مكمل آيين اسلامى
    تشكر از نعمت خداوند، پيروى از دستورات اوست ، همانگونه كه آيه مورد بحث با (فا) تفريع شده به آيات قبل ، كه اى مؤ منين : پس نماز به پا داريد و زكات بدهيد فاقيموالصلوة و اتوالزكاة يعنى با همه صفاتى كه خداوند به شما ملت ابراهيم و امت اسلامى مرحمت كرده تكامل آن صفات ، هنگامى است كه به اقامه نماز و دادن زكات موفق گرديد و خود را به اين دو صفت بياراييد.
    بنابراين نخست بايد به او صاف ايمانى و نكاتى از آيه شريفه و جاهدوا فى الله حق جهاده هو اجتبكم ... الايه (26) توجه كنيم و خود را به آن متصف نموده سپس به نماز و زكات بپردازيم . توجه كنيم و خود را به آن متصف نمود سپس نموده سپس به نماز و زكات بپردازيم .
    نكاتى از آيه :
    خداوند متعال مسلمانان را به امتيازاتى مفتخر نموده است از جمله :
    1- صدور فرمان جنگ و جهاد با دشمنان خدا و اجازه كشتن آنان در مقابل آن همه فتنه و ضررهايى كه به مسلمين مى زند.
    2- شما را به دين مقدس اسلام مشرف و سرافراز كرد.
    3- در دين دارى بر شما سخت نگرفت و شريعت سهل و آسان را براى شما مقرر ساخت .
    4- دين اسلام ، دين پدر شما ابراهيم است كه خدا از پيش به خاطر آيين او شما را مسلمان ناميد.
    5- خداوند اين افتخار را نصيب شما كرد كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) شاهد و ناظر به احوال شماست و شما هم گواه بر ساير مردم باشيد.
    جامعه اسلامى هنگامى به كمال انسانى اسلامى نائل مى شود كه پس از تحصيل صفات عالى از آيه شريفه ، برنامه نماز و زكات بگونه اى جامع و كامل در زندگى مسلمانان راه يابد و از شعار به عمل برسد.

  • آیه4سوره مومنون
    وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ
    و آنان كه زكات مى‌پردازند،

  • توضيح :
    در تفسير فيض كاشانى (صافى ) روايتى (27) از امام صادق (عليه السلام ) آمده است :
    كسى كه مقدار كمى زكات مالش را (عمدا) ندهد نه تنها مؤ من نيست كه مسلمان هم نيست و هيچ مردانگى در او وجود ندارد.
    در تفسير الميزان مى خوانيم : يادآورى زكات با نماز، قرينه روشنى است كه نماز وسيله پاكيزگى روح است و مقصود از زكات تطهير نفس از اخلاق رذيله و پست نيست بلكه به معنى پاك كردن مال (تطهير المال ) مى باشد به وسيله انفاق ، (البته روشن است ، پاك كردن مال در تهذيب نفس اثر مى گذارد و رابطه آن را با زكات برقرار مى دارد) با توجه به اينكه آيه مورد بحث در سوره مؤ منون آمده و در مكه نازل شده و در آن هنگام احكام زكات معروف اصطلاحى نازل نگرديده بود. به همين خاطر بعضى از مفسرين ، زكات در آيه الذين هم الزكاة فاعلون را زكات مستحبى دانسته اند ولى ممكن است كه مراد زكات واجب نيز باشد نه آن زكات معمولى محدود به حد و شرايط معين در فقه اسلامى بلكه به معنى وجود كلى انفاق ، يعنى قدرى از مال را در راه خدا دادن .
    زمانى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) از مكه به مدينه هجرت كردند و اسلام پيش رفت و مسلمانان به قدرت رسيدند و تشكيل حكومت دادند، براى اداره امور كشور نوپاى اسلامى نياز به تاءسيس بيت المال بود. در اين شرايط لازم شد مسلمانان تحت يك برنامه حساب شده و منظم به دستور رسول معظم اسلام (صلى الله عليه وآله ) زكات مال خود را (در صورتى كه به نصاب مقرر برسد) به بيت المال واريز كنند.
    بنابراين آنچه بعضى زكات را به پاكيزگى روح از اخلاق رذيله معنى كرده اند و از معنى انفاق مالى و بخشش قدرى از مال در راه خدا منصرف دانسته اند قابل قبول نيست . برداشت مفسرين بزرگوارى مانند طبرسى ، صاحب مجمع البيان و صافى فيض كاشانى و الميزان از زكات به كمك و استفاده از روايات اهل بيت زكات مال مى باشد.
    آيه وللزكاة فاعلون در مقام بيان يكى از صفات برجسته مؤ منان است . به دنبال آياتى كه اوصاف اهل ايمان را بيان داشته ، همانطورى كه مرحوم استاد علامه طباطبايى رضوان الله عليه مى فرمايد آمدن آيه زكات الزكاة فاعلون در كنار نماز الذين هم فى صلوتهم خاشعون قرينه روشنى است كه مقصود از زكات در آيه انفاق مالى است . (28)


  • آیه56سوره نور

    وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
    و نماز را برپا كنيد و زكات را بدهيد و پيامبر [خدا] را فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد.
  • (مؤ منين ) نماز را به پا داريد و زكات (اموالتان ) را ادا كنيد و رسول (خدا) را اطاعت نمائيد تا مشمول رحمت او شويد.
    توضيح :
    اگر مشتاق رحمت الهى هستيد به سه امر توجه كنيد و به آن عمل نماييد: نماز، زكات و پيروى از رسول خدا (مقام رهبرى اسلام )
    سؤ ال : پيروى از رسول خدا، قطعا متضمن عمل به نماز و زكات هم هست پس چرا در آيه اختصاص به ذكر پيدا كرده آن هم در اول آيه شريفه ؟
    پاسخ : نظر به اهميت فوق العاده اى كه نماز و زكات نسبت به واجبات ديگر دارد به عنوان ذكر خاص آمده است .

  • آیه37سوره نور
    رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
    مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‌دارد، و از روزى كه دلها و ديده‌ها در آن زيرورو مى‌شود مى‌هراسند.
  • توضيح :در اين آيه مباركه دو نكته ، جالب توجه است :
    نكته اول : سه موضوع است .
    ياد خدا، برپا داشتن نماز و اداى زكات ، كه در قرآن و حديث از موقعيت بالايى برخوردار مى باشد و عامل بودن به آنها از صفات عالى و ممتاز مؤ منانى است كه خداوند متعال از آنها به رجال ياد كرده است رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع(29)
    اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در دو خطبه نهج البلاغه (30) به اين آيه تمسك فرموده است و درباره اهميت دادن به اصل نماز و زكات و محافظت و پاسدارى از آن تاءكيد و توصيه فراوان نمود است تا آنجا كه مى فرمايد بى گمان از مؤ منين رجالى مى باشند كه حق نماز را با بصيرت و زكات را كه عامل نزديكى مسلمانان به حق مى باشد و وسيله ارتباط و دوستى با يكديگر است و همراه نماز رقم خورده است به خوبى شناخته اند، به گونه اى كه زيور و زيبايى هيچ متاع و كالاى سودآورى و نه محبت فرزند (نور چشمى )، از به پا داشتن نماز و اداى زكات غافلشان نمى كند. و قد عرف حقها رجال من المؤ منين الذين لاتشغلهم عنها زينة متاع و لاقرة عين من ولدد و لا مال (31) سپس فرموده : همانگونه كه خداوند سبحان مى فرمايد رجال لاتلهيم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكاة مردانى كه تجارت و خريد و فروش كالاى دنيا آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات باز نمى دارد (چرا كه آنها از روز قيامت مى ترسند، روزى كه دل ها و چشم ها در آن روز ترسان و گريان مى شود.)
    پرودگارا ما را مشمول رحمت و راءفتت قرار بده و زا وحشت و دهشت آن روز برهان .
    نكته دوم : تجارت و داد و ستد سرچشمه بركت و درآمد است و در نزد تجار و بازارى ، بسيار عزيز و با ارزش است . مخصوصا به محل كسب خود علاقه شديد دارند، چرا كه آبرو و شخصيت خود را از آنجا و در سرمايه دارى مى دانند و تحصيل سرمايه هم از راه معاملات به دست مى آيد.
    حال اگر اينان ، با كثرت علاقه اى كه به در آمد و تجارت دارند. هنگام اداى فرائضى همچون نماز و زكات بازار داغ داد و ستد و منافع كلان تجارت را رها كنند و خود را موظف باداى تكليف و درك فيض عبادت و ياد خدا بدانند، بنا به منطق قرآن به حقيقت همان رجال و شخصيت هايى هستند كه ايمان ، سرتاپاى آنان را فرا گرفته ، چراغ هدايت ، دل هايشان را نورانى كرده و به ديده آنها بصيرت بخشيده است . در واقع با خرد و انديشه خود با مردم حرف مى زنند و از راه عقل و بينايى پيش مى روند.
    ياد خدا (در قلب و عمق جانشان )، مانند نور افكنى قوى ، دل و گوش و چشمان آنها را روشن گردانيده و به غير خدا دل نمى بندند و كالاى ناچيز دنيا هرگز آها را مشغول نمى كند و روزهاى وحشت ناك و پر تلاطم رستا خيز را به مردم يادآورى مى نمايند. داستان عبرت انگيز ستمگران را كه بر اثر گناه و نافرمانى تباه شدند براى ايشان بيان مى كنند، باشد كه عبرت گيرند و از خدا بترسند و مرتكب گناه نشوند با بصيرت و دين شناس شوند و قلب نورانى و اخلاص در عمل پيدا كنند.

  • آیه7سوره فصلت
    الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ
    همان كسانى كه زكات نمى‌دهند و آنان كه به آخرت ناباورند.
  • در بين علماء و دانشمندان ، در تفسير اين آيه مباركه گفتگو و سخنان فروان و نظرات گوناگونى مطرح شده است ، كه از بيان اقوال آنان براى اختصار مى گذريم و به بيان آنچه از روايات اهل بيت (عليه السلام ) استفاده مى شود مى پردازيم :
    اول : اينكه مراد از زكات همان زكات متعارف است كه در قرآن ، قرين نماز قرار گرفته است .
    دوم : مقصود از مشركين در آيه ، آنهايى هستند كه در طاعت و بندگى خدا مشرك شدند.
    توضيح اينكه مشركين ، در آيه به قرينه روشنى كه از جمله لايؤ تون الزكاة مفهوم مى شود، مرتكبين معاصى بزرگند. در حقيقت جمله مذكور تفسير شرك است يعنى واى بر آنان كه زكات نيم دهند آنها در زمره مشركانند با ندادن زكات ، مرتكب معصيتى بزرگ مى شوند و در زمره مانعين زكات قرار مى گيرند و از بندگى خدا سرباز زده و مخالفت مى ورزند، در واقع خدا را پيروى نكردند و شيطان را اطاعت نمودند. اينها مشركند واى بر آنها، نشانه شرك در طاعت اينان با دو معرف در ذيل آيه بيان شده است
    1- اول آنكه زكات نمى دهند، دوم آنكه به آخرت اعتقاد ندارند. ويل المشركين الذين لايوتون الزكاة و هم بالاخرة هم كافرون (32)
    در روايات از اينگونه معاصى ، تعبير به شرك در طاعت شده است : در تفسير الميزان روايتى از امام باقر (عليه السلام ) در بيان آيه شريفه و ما يؤ من اكثرهم بالله الا و هم مشركون (33)
    (بيشتر آنان (مردم ) به خدا ايمان نمى آورند مگر ايمانى آلوده به شرك ) آمده است : آن حضرت فرموده : شرك در طاعت است نه در عبادت ، گناهانى كه مردم مرتكب مى شوند همان شرك طاعت است كه به جاى بندگى و طاعت خدا از شيطان اطاعت مى كنند، پس به خاطر اطاعت از غير خدا به خدا مشرك شدند فاشر كوا بالله الصاعة لغيره و اينگونه نا فرمانى خدا شرك در عبارت نيست كه غير خدا را پرستش كرده باشند وليس ‍ باشراك عبادة ان يعبد وا غير الله (34)
    بعضى از شرك ها به گونه اى است كه به سر حد كفر نمى رسد در عين حال اطاق شرك به آن مى شود چنانچه از امام هشتم شيعيان حضرت امام رضا (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: شرك يبلغ به الكفر (35) (شركى كه به كفر نمى رسد) به اين ترتيب آهى ءشريفه مبين اين معنى است كه زكات در اسلام از جمله دستوراتى است كه مى تواند شاخص شرك و ايمان باشد. يعنى دادن زكات محور ايمان و دين باورى است و ندادن زكات نشانه از دين برگشتن و شرك است . از طرفى پرداختن زكات در اسلام نشانه قبول داشتن حكومت اسلامى و ندادن آن علامت مخالفت با حكومت اسلامى است كه سر از طغيان و قيام بر ضد حكومت در آوردن و مرتكبين اين عمل مجرم و از دين برگشته (مرتد) محسوب مى گردند.
    اصحاب رده و از دين برگشتگان :
    در تاريخ اسلام مى خوانيم گروهى مرتد شدند، بعد از وفات پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) و به اصحاب رده معروف شدند. آنها جمعى از طوائف (بنى طى ، غطفان و بنى اسد) بودند كه از دادن زكات به ماءموران و عاملين حكومت اسلامى خوددارى كردند و با اين عمل پرچم مخالفت برافراشتند آنها مخالف صددرصد حكومت نبودند امام از احكام اسلامى زكات را قبل نداشتد. به مصداق آيه شريفه نؤ من ببعض و نكفر ببعض (36) مى گفتند اما الصلوة فنصلى و اما الزكاة فلا (نماز را مى خوانيم ولى زكات نيم دهيم مسلمانان وفادار به قرآن به دنبال اين جريان ، تصميم گرفتند با اين گروه مرتد به پيكان برخيزند.
    سرانجام با آنان جنگيده و آنها را در هم كوبيدند (37) مرتد كسى است كه بعد از قبول اسلام منكر اسلام يا يكى از احكام آن گردد در اين صورت مرتد فطرى است و كشتن او واجب است و توبه اش قبول نمى شود.
    بنابراين از آيه مورد بحث استفاده مى شود كه تارك زكات ، مشرك و منكر روز قيامت است پس پرواضح است كه اعتقاد به زكات و پرداختن آن مصونيت از شكر مى آورد.

نتيجه آنچه گذشت  
بخشى از آيات قرآن كريم درباره زكات و مشروعيت آن بود كه در وجوب آن جاى تاءمل و ترديد نيست . همچون آيه اتوا الزكاة (38) كه در قرآن فراوان آمده است و كلمه اتوابه مقتضاى مفهوم صيغه امر، دلالت بر واجب بودن زكات دارد.
برخى از آيات ، اداى زكات را از صفات افراد با ايمان دانسته و رستگارى آنان را در عمل كردن به زكات بيان كرده اند وللذين هم الزكاة فاعلون (39) مؤ منين سعادتمند آنانند كه زكات مالشان را مى دهند.
بعضى از آيات ، رجال با ايمان را تعريف مى كند، آن چنان به آيين آسمانى عشق مى ورزند كه نه تجارت پرسود، نه داد و ستد موقت ، مانع آنان از ياد خدا و خواندن نماز و دادن زكات نمى گردد.
رجال لا تلهيم تجارة و لابيع عن ذكر الله ، و اقام الصلوة و ايتا الزكاة (40) شيوه بعض انبياءمانند حضرت اسماعيل (عليه السلام ) در زنگى اين بود كه به خانواده اش زكات را توصيه مى كرد و كان ياءمر اهله بالصلوة و الزكاة (41) او اهل و عيان خود را به اداى نماز و زكات امر مى فرمود.
قرآن معمار و بانيان مساجد را اهل نماز و زكات معرفى مى كند، حق تعمير مسجدها را مختص اهل ايمان و معتقد به روز رستاخيز مى داند آنجا كه مى فرمايد:
انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوة و آتى الزكاة (42) 
مفهوم بعضى از آيات زكات دلالت داشت بر اينكه اهل نماز و زكات پيمان شكنى با خدا نمى كنند مانند آيه 83 سوره بقره زيرا پيمانى كه خدا از بندگانش (بنى اسرائيل ) گرفت ، پيمانى است كه روى عقل و فطرت و انبيا واسطه آن بوده اند. على القاعده چنين پيمانى قابل نقض و شكستن نيست و آيه 12 سوره مائده و لقد اخذ الله ميثاق بين اسرائيل ... الاية دو نكته جالب از آيه فوق استنباط مى شود:

1- نقاى بنى اسرائيل دوازده تن بودند، پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) فرموده خلفاى بعد از من نيز دوازده نفرند، به اندازه نقباى بنى اسرائيل . (43) نخستين آنان على بن ابى طالب و آخرينشان حضرت مهدى (عليه السلام ) است .
2- آنان كه به پيمان الهى وفا دارند چند شرط را رعايت مى كنند: نماز به پا مى دارند، زكات مى دهند، ايمان مى آورند و پيامبران را يارى مى كنند و بدون اينها پيمانى باقى نمى ماند و لطف الهى منقطع مى شود.
به اين ترتيب آيات مربوط به زكات هر يك از زاويه خاصى موجب استحكام اعتقاد قلبى دين باوران بوده و بيان آثار دنيوى و اخروى زكات را در بردارد و سعادتمندى زكات دهندگان را گوشزد نموده است و اينكه اگر اينان زكات مى دهند از روى اخلاص است اگر عبادت مى كنند براى خداست ، اگر انفاق مى نمايند، باطيب خاطر و نيت و قرب الهى انجام مى دهند، چرا كه هدف آنان عبوديت و خشنودى خداست نه دنيا و جمع ثروت .

بنابراين ثروت را وسيله اى مى دانند براى رسيدن به مقام بندگى و رسيدن به هدف . مثل حضرت على (عليه السلام ) كه براى تحصيل ثروت تلاش ‍ مى كرد قنات و چاه و چشمه هاى بسيارى را احداث و آباد كرد، نخلستانهاى فراوانى به وجود آورد ولى براى خود نگه نمى داشت ، براى ورثه نمى گذاشت ، خودش را به سرمايه و پول وابسته نمى كرد و پس از بدست آوردن ، همه را در راه خدا انفاق مى نمود و يا وقف مى كرد، چون هدف آن بزرگوار از اين تلاش ها و كوششها بندگى خدا بود نه چيز ديگر.
مؤ منانى كه اموال آنها مشمول زكات و خمس مى شود مورد لطف خداوند واقع شده اند و اين سعادت را به دست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا هدف اصلى كه سعادت را به دست آورده اند كه مال را وسيله قرار داده تا به هدف اصلى كه سعادت و عاقبت بخيرى است برسند و اگر از اين نعمت و فرصت استفاده نكنند در خسران جبران ناپذيرى واقع مى شوند و در حب مال دنيا ذوب مى گردند. ذلك هو الخسران المبين .


1-سروه الم سجده / 17
2- اين حديث را بسيارى از جمله شيخ طبرسى در مجمع البيان و آلوسى در روح المعانى و قرطبى در تفسيرش نقل كرده اند. محدثان مشهور، بخارى و مسلم نيز آن را در كتب خود آورده اند. به نقل از تفسير نمونه ج 17، ص 149، اين حديث شريف درباره ثواب روزه گرفتن در ماه رجب و ثواب تعمير و زيارت قبور ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين در كتاب وسائل آمده است ج 7 اءبواب الصوم المندوب ص 352، ج 10 اءبواب المزار ص 298.
3- گفتار وعاظ محدث زاده ، ص 375.
4- آل عمران آيه 103
5-سوره مائده ، آيه 11
6- استفاده از تفسير مجمع البيان ، ج 2 / سوره مائده / 171
7- سوره مائده / 13
8- تفسير نور، ج 3 ص 43
9- سوره اعراف / 156
10- سوره اعراف / 156
11- سوره اعراف / 157
12- سوره اعراف آيه 157
13- مفردات راغب ، ص 192
14- تفسير الميزان ج / 303
15- ج 8 ص 303
16- الميزان ج 8 / 303
17- كافى ، ج 2، ص 18، در اين روايت اسلام بر پنج پايه استوار گرديده يكى از آنها زكات است .
18- تفسير صافى ، ج 2 / 126
19- الشقاءو الشقاوة نقيض السعادة صحاح العغه (شقى )
20- در روايت تفسير قمى به نقل از الميزان ج 14/67 و اصول كافى 2/86 به نقل از تفسير نمونه مى خوانيم : خداوند اسماعيل را به صادق الوعد توصيف فرموده : زيرا او در وفاى به عهد فلوق العاده جدى و پايبند بود. با كسى در محلى وعده اى گذارده بود او نيامد، اسماعيل همچنان تا يكسال در انتظار او بود. هنگامى كه بعد از اين مدت آمد، اسماعيل گفت من همواره در انتظار تو بودم . روسل گرامى به بعضى از اصحابش در مكه نزد خانه خدا و عده داد كه بماند تا او برگدد، آن شخص رفت و فراموش كرد كه بايد برگردد، حضرت سه روز در انتظار او بماند. بعضى از دوستان كه از جريان باخبر بودند، آمد و از پيغمبر عذرخوابى كرد. الميزان ج 16 / 68.
21- سوره شعراء/ 214
22- فرق بين نبوت و رسالت با امامت اين است كه نبى و رسول رابط بين مردم و خداوند مى باشند. در امور و فيوضات ظاهريه به عبارت ديگر فقط دستورات الهى را دريافت مى كنند و آن را به مردم ابلاغ مى كنند هم مژده بهشت را در برابر كارهاى خوب مى دهند و هم از گناهان بيم دوزخ را بيان يم نمايند. اما امام رابط بين مردم و پرودگار است و اعطاى فيوضات باطنيه و پرورش دادن انسانها و به اجرا در آوردن برنامه هاى الهى ، چه به وسيله تشكيل حكومت عدل و چه از راه تربيت نفوس متعده در حقيقت مقام امامت مقام تحقق بخشيدن به تمام برنامه هاى دينى است كه همان ايصال به مطلوب مى باشد، امام درست مانند خورشيد است . كه با اشعه و انوار خود موجودات زنده را پرورش مى دهد و توانايى هاى بالقوه را به فعليت مى رساند. (تفسيرالميزان و نمونه به تربيت ج 14/333 ج 13/455.
23- تفسير الميزان ج 14 ص 337 بنقل از كافى و عيون اخبارالرضا.
24- تفسيرالميزان ، ج 9/209؟
25- پيشين .
26- سوره حج / 78
27- ج 2 / 136
28- تفسير الميزان ، ج 15/7
29- سوره نور / 38
30- خطبه 190، 213 فيض الاسلام .
31- نهج البلاغه ، خطبه 190.
32- سوره فصلت / 7
33- سوره يوسف / 106
34- الميزان ، ج 11 / 308
35- تفسير الميزان چ 11/ 309
36- سوره نساء / 150
37- با استفاده از تفسير نمونه ج 20 / 217 وتفسير ابوالفتوح ذيل آيه مورد بحث
38- سوره بقره آيه 83 و 110 و آيات ديگر.
39- سوره مؤ منون آيه 4
40- سوره نور، آيه 37
41- سوره مريم ، آيه 55
42- سوره توبه آيه 18
43- مسند امام احمدبن حنبل ج 1، ص 398، به نقل تقسير نور، ج 3 ص 42.


احمد محسنى گركانى،زكات براى همه ص14-27