قرض الحسنه
۰۹ مهر ۱۳۹۹ 0واژه «قرض» در ریشه لغوی به معنی بریدن است. از این رو عرب به قیچی كه برّنده است، مقراض می گویند. استعمال این واژه در وام بدون بهره، از این رو كه انسان وقتی می تواند به چنین كار نیكی توفیق یابد كه دلبستگی به مال و ثروت را از خود ببرّد و قطع كند، وگرنه به چنین توفیقی نخواهد رسید. و معنی دیگر بریدن این است كه قرض دهنده قسمتی از اموالش را جدا كرده و به قرض گیرنده می دهد. لازم به تذكر است كه قرض دادن به قرض پول، منحصر نیست. بلكه شامل قرض كالاهای مختلف نیز می شود. مثلاً همسایه ای می خواهد عروسی كند و نیاز به فرش و ظرف دارد، شما به مدّت یك هفته یا یك ماه، مقداری ظرف و فرش به او قرض می دهید. این كار نیز قرض الحسنه است. كوتاه سخن اینكه: به طور كلی توفیق به انفاق های مالی به بریدگی و وارستگی بستگی دارد. چرا كه اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد و از آن دل نكند، هرگز حاضر نمی شود به انسان نیازمندی وام بدون بهره بدهد. در داستان حضرت ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در رابطه با اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح كن و گوشت آنها را مخلوط كرده و ده قسمت كن و هر جزیی از آن را روی كوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن. آنها زنده می شوند و نزد تو پرواز می كنند. ابراهیم چنین كرد و آنها زنده شدند و نزد ابراهیم آمدند. قلب ابراهیم ـ علیه السلام ـ سرشار از یقین به معاد و زنده شدن مردگان در قیامت شد.مجمع البیان، ج 2، ص 373، ذیل آیه 260 بقره.
مرحوم شیخ صدوق روایت می كند كه این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، كركس، خروس و مرغابی كه هر كدام از اینها به یكی از صفات رذیله انسان اشاره می كند؛ طاووس اشاره به دلبستگی زینت دنیا است، كركس اشاره به آرزوی دراز، خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی، و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور كند می تواند به كمالات عالی انسانی نائل شود.(خصال صدوق، باب الاربعه، ص 216.) مولانا در كتاب مثنوی، این مطلب را با اندكی تفاوت، به صورت شعر بیان كرده:
تو خلیل وقتی ای خورشید هُش این چهار اطیار رهزن را بكش
خُلق را گر زندگی خواهی ابد سر ببر زین چار مرغ شوم و بد(دیوان مثنوی، آغاز دفتر پنجم.)
توضیح بیشتر اینكه؛ عبادات بر دو گونه است: غیر مالی و مالی. عبادات غیر مالی مانند: نماز، روزه و... عبادات مالی مانند: خمس، زكات، قرض الحسنه و... در عبادات مالی باید دست در جیب كرد و از علاقه به مال و پول برید، زیرا گذشتن از مال و ثروت مشكل و دشوار است. قرض الحسنه علاوه بر اینكه یك مسأله اجتماعی است. یك مسأله اخلاقی نیز است. زیرا اوّلاً روح محبّت و تعاون كه یك صفت ممتاز اخلاقی است موجب رواج قرض الحسنه در جامعه می شود، و ثانیاً این كار نیك، روح برادری و عطوفت را زنده می سازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن می شود. از این رو در روایات اسلامی به یكی از حقوق مؤمنان نسبت به همدیگر یاد شده است، از جمله امام باقر ـ علیه السلام ـ در ضمن شمارش حقوق مؤمن نسبت به مؤمن، فرمود:
« و یفرّج عنه كربته و یقضی دینه»
از حقوق مؤمن بر مؤمن این است كه اندوه او را برطرف سازد، و قرضش را ادا كند.(اصول كافی، ج 2، ص 169)
در قرآن، سیزده بار با واژه های گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و با آن تأكید شده است. در هر جا كه كلمه «قرض» آمده به دنبال آن كلمه «حَسناً» نیز آمده است.(1) از این رو در اسلام به وام بی بهره «قرض الحسنه» می گویند. این تركیب بیانگر آن است كه قرض دادن باید به صورت نیكو انجام شود. نیكویی آن را می توان از چند جهت تصوّر كرد: 1. آبرومندانه باشد. 2. بی منّت باشد. 3. بدون چشم داشت به سود و بهره باشد. 4. برای خشنودی خدا باشد. 5. از روی میل و علاقه باشد.
قرض الحسنه در قرآن
در اینجا نظر شما را به ذكر سه آیه از میان آیات قرض الحسنه جلب می كنم:
1. در آیه 12 سوره مائده می خوانیم كه خداوند به بنی اسرائیل فرمود:
... وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ:
اگر نماز به پا دارید و زكات بدهید و به رسولانم ایمان بیاورید و آنها را یاری كنید و قرض الحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو می كنم و شما را در باغ هایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می كنم. در این آیه در رابطه با قرض الحسنه چند نكته وجود دارد. نخست اینكه: این دستور به قدری مهم است كه پس از نماز و زكات و ایمان و یاری رسولان خدا، ذكر شده، دوم اینكه: این دستور در ادیان پیشین نیز از دستورهای مهم خدا بوده است. سوّم اینكه: پاداش آن بخشش گناهان و بهشت پرنعمت است. چهارم آنكه: قرض الحسنه، قرض دادن به خداست. یعنی مورد پذیرش حقّ است و خدا دستش را به جای دست مستمند قرار می دهد.
2. در آیه 20 سوره مزّمّل می خوانیم:
... وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّكاهَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً...:
و نماز را برپا دارید و زكات را ادا كنید و به خدا قرض الحسنه دهید.
در این آیه سه نكته قابل توجّه است؛ نخست اینكه: قرض الحسنه، بعد از نماز و زكات به عنوان سوّمین دستور ذكر شده كه بیانگر اهمیّت آن است. دوم آنكه: قرض الحسنه قرض دادن به خداست. اشاره به اینكه گویی قرض دهنده با خدا معامله می كند و خداوند قرض او را می پذیرد. سوم اینكه: این اصل مقدّس مانند نماز و زكات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود. لذا در آیه فوق با واژه جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است.
3. در آیه 17 تغابن می خوانیم:
إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِیمٌ:
اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را می بخشد و خداوند تشكّركننده و بردبار است.(2) در این آیه نیز به چند نكته در ارزش قرض دادن اشاره شده؛ نخست اینكه: قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است.. دوم اینكه: قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض می گردد. سوم اینكه: موجب آمرزش گناهان از سوی خدا می شود. چهارم اینكه: خداوند از قرض دهنده تشكر می كند، یعنی آن را به نیكی می پذیرد و با پاداش های دنیوی و اخروی جبران می نماید.
خاندان رسالت ـ علیهم السلام ـ در گفتار و رفتارشان به قرض الحسنه اهمیّت فراوان می دادند و خود در این راه پیشقدم می شدند و پیروانشان را با تأكیدهای بسیار به این امر مقدّس دستور می دادند.
در كتاب وسائل الشّیعه كه از منابع فقه شیعه است و محور استنباط و اجتهاد مجتهدان تشیّع می باشد، در جلد سیزده، 134 روایت در «ابواب الدَّیْن» درباره قرض و پاداش و احكام آن ذكر شده است.
چند نمونه از گفتار امامان ـ علیهم السلام ـ در پاداش قرض دادن
در اینجا به عنوان نمونه، نظر شما را از میان دهها روایت به ذكر چند روایت در مورد پاداش قرض دادن جلب می كنیم:
1. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
من اقرض اخاه المسلم كان له بكلِّ درهمٍ اقرضه وزن جبل احدٍ من جبال رضوی و طور سیناءٍ حسناتٍ، و ان رفق به فی طلبه، تعدّی به علی الصّراط كالبرق الخاطف اللامع بغیر حسابٍ و لا عذابٍ:
كسی كه به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه هر درهمی كه به او می دهد به بزرگی كوه اُحد از كوههای رضوی و طور سینا، برای او پاداشهایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن، مدارا و رفاقت كند، همانند برق خیره كننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد.وسائل الشّیعه، ج 13، ص 88.
2. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
ما من مسلم اقرض مسلماً قرضاً حسناً یرید به وجه الله الا حسب الله له اجرها كحساب الصدقه حتی یرجع الیه:
هر مسلمانی كه برای رضای خدا به مسلمانی قرض الحسنه بدهد، حتماً خداوند پاداش آن را مانند پاداش صدقه دادن حساب می كند، تا هنگامی كه آن قرض به او باز گردد.(وسائل الشیعه، ج 13، ص 87، ثواب الاعمال، ص 308.)
3. پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
من اقرض مؤمناً قرضاً ینتظر به میسوره، كان ماله فی زكاهٍ، و كان هو فی صلاهٍ من الملائكه حتّی یؤدیه:
كسی كه به مؤمنی تا مدّتی كه او توان ادای آن را داشته باشد، قرض بدهد، مال او به عنوان زكات است (و ثواب زكات را دارد) و قرض دهنده تا هنگام ادای قرض، مورد درود فرشتگان است.(وسائل الشیعه، ج 13، ص 87، ثواب الاعمال، ص 308.)
4. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
مكتوبٌ علی الجنّه: الصدقه بعشر، و القرض بثمانیه عشر، و انما صار القرض افضل من الصّدقه لانّ المستقرض لا یستقرض الا من حاجهٍ، و قد یطلب الصدقه من لا یحتاج الیها:
بر در بهشت نوشته شده: پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرض، هیجده برابر است. آنگاه فرمود: پاداش قرض از این رو بر پاداش صدقه بیشتر است كه قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمی گیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با اینكه نیاز ندارد، صدقه می گیرد.(بحار، ج 103، ص 139.)
تاكيد آيات قرآني در خصوص قرض الحسنه مشعر بر اين مطلب است كه قرض الحسنه در ميان خانواده ها و جامعه از يك ارزش معنوي و مادي برخوردار مي باشد.
قرض الحسنه باعث انس و الفت ميان خانواده ها و جامعه مي شود خداوند مبناي اخلاقي قرض الحسنه را مراعات كردن و بر اين اصل تاكيد دارند كه دشمني بين مردم زياد نشود و مي فرمايد : در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را به دست خويش به هلاكت ميندازيد و نيكي كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست دارد .
قرض الحسنه يكي از كاركرد انسانهايي است كه به عالم غيب معتقد هستند يعني ناديده ها را ( خدا، معاد، روز جزا ، نتيجه اعمال و...) باور دارند ولي كسي كه غيب را باور ندارند پولش را به كسي قرض نمي دهد ، مگر اينكه سودي در مقابل آن دريافت كند .
بنابراين ربا نقطه مقابل قرض الحسنه و بر اساس تفكر سود محوري است ، پس سود محوري تفكر كساني است كه به غيب معتقد نيستند و اهل شهود هستند يعني از عالم غيب بهره اي ندارند و فراتر از حس را نمي بينند.
كسي كه به عالم غيب باور دارد پولش را به ديگري وام مي دهد و در ازاي آن سودي نمي خواهد زيرا كه سخن حق را شنيده كه مي فرمايد: كيست كه به خدا قرض بدهد. كسي كه به منظور دستگيري از كسي به او قرض دهد در واقع به خداوند وام داده و خداوند چند برابر آن را هم در اين جهان و هم در جهان آخرت به او بر مي گرداند.
در تحريرالوسيله حضرت امام خميني (ره) آمده كه اشكال ندارد وام و قرض گيرنده هنگام استرداد قرض خود مبلغي به صورت پول نقد يا هديه به وام دهنده بپردازد و با اين كار فرد وام دهنده را تشويق نموده و به نشاط آورد.