زکات در آیه 5 سوره بینه

۱۳ مرداد ۱۳۹۹ 0
زکات در آیه 5 سوره بینه
  • سوره بینه آیه 5
    وَ مَآ أُمِرُواْ إِلَّا لِيَعْبُدُواْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَّهُ الدِّينَحُنَفَآءَ وَ يُقِيمُواْ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُواْ الزَّكَاةَ وَذَ لِكَ دِينُالْقَيِّمَةِ
    به اهل كتاب فرمانى داده نشده جز آنكه خدا را بپرستند در حالى كه دين را براى اوخالص ساخته و گرايش به حق داشته باشند و نماز را به پا دارند و زكات بپردازند و ايناست دين استوار.

ايمان بدون نماز و زكات استوار نيست.

تفسیر:

و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء ... ضمير در جمله امروا به الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين در آیه اول همین سوره( لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَبِ وَ الْمُشرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتى تَأْتِيهُمُ الْبَيِّنَةُ) بر مي‏گردد ، مي‏فرمايد: رسالت رسول اسلام (صلي‏ الله ‏عليه ‏و آله‏ و سلّم‏) و كتب قيمة كه در صحف وحي است اين كفار از اهل كتاب و مشركين را امر نمي‏كند مگر به عبادت خداي تعالي ، به قيد اخلاص در دين ، پس بايد كه چيزي را شريك او نگيرند .

كلمه حنفاء حال است از ضمير جمع در ليعبدوا ، و اين كلمه جمع حنيف است ، كه از ماده حنف است كه به معناي متمايل شدن و انحراف از دو حالت افراط و تفريط به سوي حالت اعتدال است ، و خداي تعالي اسلام را بدين جهت دين حنيف خوانده كه خلق را دستور مي‏دهد به اينكه در تمامي امور حد وسط و حالت اعتدال را از دست ندهند، و از انحراف به سوي افراط و تفريط بپرهيزند .

و جمله و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة از باب ذكر خاص بعد از عام، و يا ذكر جزء بعد از كل است، كه در مواردي صورت مي‏گيرد، كه گوينده به آن فرد خاص عنايت بيشتري دارد، در اينجا نيز خداي تعالي بعد از ذكر كلي عبادت، نماز و زكات را ذكر كرد، چون اين دو عبادت از اركان اسلامند، يكي توجه عبودي خاصي است به درگاه خداي تعالي، و ديگري انفاق مال است در راه رضاي او . و ذلك دين القيمة - يعني اين است دين كتب قيمه - مفسرين چنين معنا كرده‏اند .

و مراد از كتب قيمه اگر همه كتابهاي آسماني يعني كتاب نوح و پايين‏تر از او از ساير انبيا (عليهم‏السلام‏) باشد، معناي جمله اين مي‏شود كه : اين دعوت محمدي كه بشر به پذيرفتن آن مامور شده ، ديني است كه در همه كتابهاي قيم آسماني مكلف بدان بودند، و دين نوظهوري نيست، چون دين خدا همواره يكي بوده ، پس بناچار بايد به آن بگروند، براي اينكه قيم است .

و اگر مراد از كتب قيمه ، معارفي است كه رسول خدا (صلي ‏الله‏ عليه ‏و آله‏ و سلّم‏) از صحف مطهره براي آنان خوانده، معناي آيه چنين مي‏شود كه: مردم در دعوت اسلامي مامور نشده‏اند مگر به احكام و قضاهايي قيم، احكام و قضايايي كه مصالح جامعه انساني را تامين مي‏كند، پس با در نظر گرفتن اين معنا بر مردم واجب است به اين دعوت ايمان آورده، و به اين دين متدين شوند .

پس آيه شريفه به هر حال اشاره دارد به اينكه دين توحيد (كه قرآن كريم متضمن آن است، قرآني كه مصدق كتب آسماني قبل از خويش و به حكم آيه 48 از سوره مائده مهيمن و مافوق آنها است)، با دستوراتي كه به مجتمع بشري مي‏دهد قائم به امر آنان و حافظ مصالح حياتشان است ، همچنان كه آيه زير اين معنا را با وافي‏ترين بيان خاطرنشان ساخته، مي‏فرمايد: فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم .

و با اين آيه بيان عموميت رسالت رسول خدا (صلي‏ الله ‏عليه‏ و آله‏ و سلّم‏) و شمول و فراگيري دعوت اسلامي عموم بشر را، تكميل مي‏شود، پس اينكه فرمود: لم يكن الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين ...، اشاره مي‏كند به اينكه از نظر سنت هدايت الهي، بر خداي تعالي است كه همه عالم را هدايت نموده، لازم است حجتش را بر هر كسي كه كافر شده و دعوت او را نپذيرفته تمام كند، چه كافر از اهل كتاب و چه از مشركين، گو اينكه در روز نزول آيه كفار از اهل كتاب و از مشركين بعضي از كفار بودند نه همه آنان ولي اين معنا را به طور قطع مي‏دانيم كه در تعلق دعوت فرقي ميان بعضي با بعض ديگر نيست، اگر در عصر نزول متعلق به بعضي شده، بايد كه متعلق به كل كفار هم بشود.

و جمله رسول من الله اشاره دارد به اينكه آن بينه عبارت است از محمد (صلي‏ الله‏ عليه ‏و آله ‏و سلّم‏) و جمله و ما تفرق ... اشاره دارد به اينكه تفرقه و كفري كه در سابق نسبت به حق داشتند نيز بعد از آمدن بينه بوده. و جمله و ما امروا الا ليعبدوا الله ... مي‏فهماند كه آنچه بدان دعوت شده‏ اند، و مامور به آن گشته‏ اند، ديني است قيم، كه مصالح اجتماع بشريشان را تامين مي‏كند، پس بر همه آنان لازم است به آن دين ايمان آورند و كفر نورزند. 

در تفسیر نمونه آمده :در اينكه منظور از و ما امروا ... در اينجا چيست جمعى گفته ‏اند منظور اين است كه اهل كتاب در آئين خودشان مساله توحيد و نماز و زكات وجود داشته و اينها مسائلى است ثابت، ولى آنها به اين دستورات نيز وفادار نمانده ‏اند.ديگر اينكه در آئين اسلام دستورى جز توحيد خالص و نماز و زكات و مانند آن نيامده ، و اينها امورى هستند شناخته شده ، چرا از قبول آن سر باز مى‏زنند ؟ و در پذيرش آن اختلاف مى‏ كنند.

معنى دوم نزديكتر به نظر مى‏رسد، زيرا به دنبال آيه قبل كه سخن از اختلاف آنها در پذيرش آئين جديد مى‏گفت مناسب همين است كه امروا ناظر به آئين جديد باشد.از اين گذشته معنى اول تنها در باره اهل كتاب صادق است و مشركان را شامل نمى‏شود، در حالى كه معنى دوم همگان را شامل مى‏شود.

جمله و ذلك دين القيمة اشاره به آن است كه اين اصول يعنى توحيد خالص و نماز ( توجه به خالق ) و زكات ( توجه به خلق ) از اصول ثابت و پابرجاى همه اديان است ، بلكه مى‏توان گفت اينها در متن فطرت آدمى قرار دارد.