قرض الحسنه در آیات قرآن

۱۴ مرداد ۱۳۹۹ 0
قرض الحسنه در آیات قرآن
سوره حدید آیه 18:
إِنَّ الْمُصدِّقِينَ وَ الْمُصدِّقَتِ وَ أَقْرَضوا اللَّهَ قَرْضاً حَسناً يُضعَف لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ
«مردان و زنان انفاق كننده و آنها كه (از اين طريق ) به خدا قرض الحسنه دهند براى آنها مضاعف مى شود و پاداش پرارزشى دارند.»
دراين آيه هم به مسئله انفاق كه از ميوه هاى شجره ايمان و خشوع است بازمى گردد، و همان تعبيرى را كه در آيات قبل خوانديم با اضافاتى تكرار مى كند و مى فرمايد:  مردان و زنانى كه در راه خدا انفاق كنند، و آنها كه از اين طريق به خداوند قرض الحسنه دهند، خداوند آنرا مضاعف و چند برابر كرده و براى آنها پاداش پرارزشى است ان المصدقين و المصدقات و اقرضواالله قرضا حسنا يضاعف لهم و لهم اجر كريم.
در اينكه چرا مسئله «انفاق» به عنوان قرض الحسنه به خداوند مطرح شده، و همچنين پاداش مضاعف و اجركريم براى چيست؟ ذيل آيه 11 همين سوره بحث كرديم.
بعضى احتمال داده اند كه منظور از«قرض الحسنه به خداوند» در اين آيه و آيات مشابه آن به معنى وام دادن به بندگان است، زيرا خدا نيازى به وام ندارد، اين بندگان مؤ من هستند كه نياز به وام دارند، ولى با توجه به سياق آيات چنين به نظر مى رسد كه منظور از«قرض الحسنه» در همه اين آيات همان «انفاق فى سبيل الله» است، هر چند وام دادن به بندگان خدا نيز از افضل اعمال است و در آن حرفى نيست.
فاضل مقداد نيز در«كنزالعرفان» اشاره به اين معنى كرده، هر چند آنرا به همه اعمال صالح تفسير مى كند
 
سوره مزمل آیه 20:
إِنَّ رَبَّك يَعْلَمُ أَنَّك تَقُومُ أَدْنى مِن ثُلُثىِ الَّيْلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَك وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ الَّيْلَ وَ النهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تحْصوهُ فَتَاب عَلَيْكمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سيَكُونُ مِنكم مَّرْضى وَ ءَاخَرُونَ يَضرِبُونَ فى الاَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَتِلُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ أَقْرِضوا اللَّهَ قَرْضاً حَسناً وَ مَا تُقَدِّمُوا لاَنفُسِكم مِّنْ خَيرٍ تجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيراً وَ أَعْظمَ أَجْراً وَ استَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمُ
«پروردگارت مى داند كه تو و گروهى از كسانى كه با تو هستند نزديك دو سوم از شب يا نصف يا ثلث آن را بپا مى خيزيد، و خداوند شب و روز را اندازه گيرى مى كند، او مى داند كه شما نمى توانيد مقدار آن را (دقيقا) اندازه گيرى كنيد، لذا شما را بخشيد اكنون آن مقدار از قرآن كه براى شما ميسر است تلاوت كنيد، او مى داند به زودى گروهى از شما بيمار مى شوند، و گروهى ديگر براى به دست آوردن فضل الهى (و كسب روزى ) به سفر مى روند، و گروهى ديگرى در راه خدا جهاد مى كنند، پس آن مقدار كه براى شما ممكن است از آن تلاوت كنيد، و نماز را بر پا داريد و زكات ادا كنيد، و به خدا قرض الحسنه دهيد (در راه او انفاق نمائيد) و (بدانيد) آنچه را از كارهاى خير براى خود از پيش مى فرستيد نزد خدا به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت، و از خدا آمرزش بطلبيد كه خداوند غفور و رحيم است.»
اين آيه كه طولانى ترين آيات اين سوره است مشتمل برمسائل بسيارى است كه محتواى آيات گذشته سوره را تكميل مى كند ولی ما به تفسير بخش مربوط به بحثمان يعنی قرض الحسنه بسنده می کنيم.
درپايان اين آيه به چهار دستور مهم اشاره كرده ، و برنامه خودسازى ارائه شده قبل را به اين وسيله تكميل مى كند، مى فرمايد:« نماز را بر پا داريد، و زكات را ادا كنيد، واز طريق انفاقهاى مستحبى به خداوند قرض الحسنه دهيد، و بدانيد آنچه را از كارهاى خير براى خود از پيش مى فرستيد آن را نزد خداوند به بهترين وجه بزرگترين ، پاداش خواهيد يافت.»
و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة و اقرضواالله قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله هو خيرا و اعظماجرا
«و استغفار كنيد، و از خداوند آمرزش بطلبيد كه خداوند غفور و رحيم است» و استغفروا الله ان الله غفور رحيم
اين چهار دستور (نماز، زكات، انفاقهاى مستحبى، و استغفار) به ضميمه دستورتلاوت و تدبر در قرآن كه در جمله هاى قبل آمده بود مجموعا يك برنامه كامل خودسازى را تشكيل مى دهد كه در هر عصر و زمان به خصوص در آغاز اسلام تاثير انكار ناپذيرى داشته و دارد.
منظور از«نماز» دراينجا نمازهاى واجب پنجگانه و منظور اززكات زكات واجب است، منظور از دادن«قرض الحسنه» به خداوند همان انفاقهاى مستحبى است ، و اين بزرگوارانه ترين تعبيرى است كه در اين زمينه تصور مى شود، چرا كه مالك تمام ملكها، از كسى كه مطلقا چيزى از خود ندارد قرض مى طلبد تا از اين طريق او را تشويق به انفاق و ايثارو كسب فضيلت اين عمل خير كند، و از اين طريق تربيت شود و تكامل يابد.
ذكراستغفار در پايان اين دستورات ممكن است اشاره به اين باشد كه مبادا با انجام اين طاعات خود را انسان كاملى بدانيد و به اصطلاح طلبكار تصور كنيد، بلكه همواره بايدخود را مقصر بشمريد، و عذر به درگاه خدا آوريد، ورنه سزاوارخداونديش كس نتواند كه بجا آورد. در این آیه در رابطه با بحث قرض الحسنه سه نكته قابل توجّه است؛ نخست اینكه: قرض الحسنه، بعد از نماز و زكات به عنوان سوّمین دستور ذكر شده كه بیانگر اهمیّت آن است. دوم آنكه: قرض الحسنه قرض دادن به خداست. اشاره به اینكه گویی قرض دهنده با خدا معامله می كند و خداوند قرض او را می پذیرد. سوم اینكه: این اصل مقدّس مانند نماز و زكات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود. لذا در آیه فوق با واژه جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است
 
سوره تغابن آیه 17:
إِن تُقْرِضوا اللَّهَ قَرْضاً حَسناً يُضعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شكُورٌ حَلِيمٌ
«اگر به خدا قرض الحسنه دهيد آنرا براى شما مضاعف مى سازد، و شما را مى بخشد و خداوند شكر كننده و بردبار است.»
براى تشويق به انفاق و جلوگيرى از بخل و شح نفس که درآيات قبل همين سوره به آن اشاره شد مى فرمايد: «اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهيد، آن را براى شما مضاعف مى سازد، وشما را مشمول آمرزش خويش مى گرداند، و خدا شكرگزار و بردبار است.» 
چه تعبير عجيبى كه بارهادر قرآن مجيد در مورد انفاق فى سبيل الله تكرار شده ، خدائى كه آفريننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتها، و مالك اصلى همه ملكها است ، از ما وام مى طلبد! و در برابر آن وعده «اجر مضاعف» و آمرزش مى دهد، و نيز از ماتشكر مى كند، لطف و محبت بالاتر از اين تصور نمى شود، و بزرگوارى و رحمت فراتر ازاين ممكن نيست ، ما چه هستيم و چه داريم كه به او وام دهيم ؟ و تازه چرا اين همه پاداش عظيم بگيريم؟!
اينها همه نشانه اهميت مسئله انفاق از يكسو و لطف بى پايان خدا درباره بندگان از سوى ديگر نيست ؟
«قرض» در اصل به معنى قطع كردن و بريدن است ، و چون با واژه«حسن» همراه شود، اشاره به جدا كردن مال ازخويشتن و دادن آن در راه خير است.
«يضاعفه» از ماده «ضعف» بروزن شعر چنانكه قبلا هم گفته ايم ،تنها به معنى دو برابر نيست ،بلكه چندين برابر را نيز شامل مى شود كه در مورد «انفاق» تا هفتصد برابر، و بيش از آن، در قرآن آمده است! (بقره261)
ضمنا جمله «يغفر لكم» دليل براين است كه انفاق، يكى از عوامل آمرزش گناه است
تعبير به «شكور» كه يكى از اوصاف خدا است، دليل بر اين است كه خداوند از بندگانش به وسيله پاداشهاى عظيم تشكر مى كند، و«حليم» بودن او اشاره به مسئله آمرزش گناهان، و عدم تعجيل در عقوبت بندگان است .
در این آیه نیز به چند نكته در ارزش قرض دادن اشاره شده؛ نخست اینكه: قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است.. دوم اینكه: قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض می گردد. سوم اینكه: موجب آمرزش گناهان از سوی خدا می شود. چهارم اینكه: خداوند از قرض دهنده تشكر می كند، یعنی آن را به نیكی می پذیرد و با پاداش های دنیوی و اخروی جبران می نماید.