مسجد جامع چادگان وموقوفات آن
۱۴ مرداد ۱۳۹۹ 0مقدمهشهرستان چادگان در غرب استان اصفهان واقع است. این شهرستان مشتمل بر دو بخش مرکزی و چناررود وچهار دهستان و دو شهر چادگان و شهر رزوه است. شهر چادگان مرکز شهرستان چادگان در ساحل دریاچه ی زایندهرود در فاصله ی 100 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان و 25 کیلومتری داران ـ مرکز شهرستان فریدن ـ واقع گردیده است.واقع شدن چادگان در ساحل دریاچه ی سد زایندهرود، آب وهوای مناسب و طبیعت زیبای آن، این شهر را در سالهای اخیر به عنوان یکی از مراکز توریستی استان اصفهان مطرح نموده است.
چادگان ازجمله مناطق کهن ناحیه ی فریدن است و مقبره ی منسوب به کاوه ی آهنگر در شش کیلومتری این شهر، در روستای مشهد کاوه واقع است (1)چادگان در سال 1342(ش) به شهر تبدیل شد و در سرشماری 1385 دارای 7037 نفرجمعیت بوده است (2) از آثار کهن موجود در شهر علاوه بر بافت قدیم آن که شامل چندین عمارت عمدتاً از زمان قاجار است، دو بنای دیگر قابل ذکر است: یکی ساختمان فعلی دفتر میراث فرهنگی معروف به منزل دکتر صالحی، و دیگری مسجد جامع (صرفاً بخش هشتی ورودی آن) که از جمله آثار کهن موجود در این شهر هستند.
بنای مسجد جامعآنچه سینه به سینه نقل شده است حکایت از آن دارد که در سال 1290 ق یک روحانی به نام سید اسد الله و فردی دیگر به نام سید جعفر (که ظاهراً معماربوده) از اصفهان به چادگان و به منزل امام جمعه ی وقت آیت الله سید محمد مهدی میروند. درآن زمان معمول بوده که اگر فرد یا افرادی غیر از وابستگان اهالی به آبادی وارد میشدند، یا به منزل خان آبادی میرفتند و یا افراد ورود ایشان را به اطلاع خان میرساندند. هنگامی که سید اسدالله روحانی اصفهانی وارد چادگان شد، به منزل سید محمد مهدی امام جمعه وارد میشوند. چون امام جمعه ازنظر مالی وضعیت مناسبی نداشت، حاج مصطفیقلیخان، خان بزرگ قریه ی چادگان فردی را به منزل امام جمعه میفرستد که از آنان بخواهد برای پذیرایی بهتر به منزل خان بروند. امام جمعه ی چادگان از رفتن به منزل خان خودداری میکند؛ بنابراین سید اسدالله و سید جعفر نیز به منزل مصطفی قلیخان نمیروند و همگی به منزل روحانی دیگر چادگان، یعنی ملا ابراهیم چادگانی که از نظر اقتصادی وضعیتی مناسبتر داشت میروند. فردای آن روز همگی به منزل مصطفیقلیخان رفته، و از وی میخواهند بخشی از ثروتش را به ساختن مسجد، حمام و غسالخانه اختصاص دهد تا هم با دادن خمس مالش، اموال خود را پاک کند و هم در آبادانی چادگان گامی بردارد. مصطفی قلیخان میپذیرد و مبلغ سیصد تومان برای ساختن مسجد، حمام و غسالخانه و مبلغی را نیز جهت کمک به فقرا اختصاص میدهد (3)
سید محمد مهدی امام جمعه مکان بنای مسجد جامع چادگان را مجاور حمام قدیمی و روبروی مسجد موسوم به علینقیبیک که مسجدی کوچک بوده و تاریخ انشا وقفنامه ی آن سال 1183 ق است (4)، قرار میدهد؛ سپس با هم فکری سید جعفر معمار اصفهانی ساختمان آن را طراحی میکند.تکمیل مسجد جامع به علت سرما و یخبندان طولانی در منطقه، 13 سال به طول میانجامد و نهایتاً در سال 1305ق به پایان میرسد.مصطفیقلیخان بخشی قابل توجه از آب و املاک خود را در سال 1305 هـ.ق بر مسجد فوق وقف میکند. ساختمان فعلی مسجدمسجد جامع درسال 1354 شمسی نوسازی شده است. در این نوسازی بخش ورودی مسجد و هشتی قدیمی آن به علت اصالت معماری و سالم بودن آن حفظ گشته و نوسازی نشده است. ساختمان جدید مسجد توسط مرحوم سید حسن فصیحی امام جمعه ی وقت (5)وحاج نعمتالهه رحیمی ـ معمار چادگانی ـ صورت میگیرد. در نوسازی مسجد علاوه بر افزایش مساحت، بخشی نیز تحت عنوان حسینیه به ساختمان مسجد الحاق میگردد.در داخل ساختمان وضوخانه ی مسجد که در سمت چپ ورودی مسجد قرار دارد، دوسنگ قبر نصب گردیده است یکی مربوط به عباسقلیخان اینالو میرپنج چادگانی، فرزند مرحوم حاج مصطفیقلیخان میرپنج (بنیان گذارمسجد) متوفای 1335 ق، و دیگری مربوط به رضاقلیخان فرزند عباسقلیخان است که در سال 1339 فوت کرده است.شایان ذکر آنکه مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج (6) بنیانگذار مسجد و واقف موقوفات آن در قبرستان وادی السلام نجف اشرف دفن است.
موقوفات مسجدمسجد جامع دارای سه فقره موقوفه بوده است که بزرگترین موقوفه ی مسجد مربوط به آب و املاک مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج بوده است که حدود دو دانگ و سه حبه است. این املاک تا سال 1345 جزو موقوفات مسجد بود و درآمد حاصل از آن به مصرف مسجد میرسید. در سال 1345 به علت تأسیس سد زایندهرود، اراضی موقوفه ی فوق به زیر آب دریاچه ی سد زاینده رود رفت. شرکت «سد و عمران زاینده رود» اراضی فوق را بدون توجه به وقفی بودن آن ها از زارعان املاک خریداری کرد و بهای آن را پرداخت که اسناد و مدارک آن به تفکیک موجود است.متأسفانه زارعین املاک وقفی با فروش این املاک اقدام به جایگزینی آن نکردند؛ از این رو املاک فوق از بین رفته است و اکنون اثری از این رقبات وجود ندارد.دو باب دکان وقفی واقع در مجاور درِ ورودی مسجد نیز در نوسازی مسجد در سال 1354 جزو ساختمان مسجد گردید.سومین موقوفه ی مسجد دو باب دکان صبّاغی (رنگرزی) واقع در آبادی رُزوه از روستاهای فریدن بوده که متأسفانه این موقوفه نیز از بین رفته است.لازم است ذکر شود که آبادی رُزوه اکنون از شهرهای شهرستان چادگان است و در فاصله ی نه کیلومتری چادگان و بیست کیلومتری شهر داران واقع است. امامزاده عبدالله بن زید(ع) پدر امامزاده ی جلیل القدر سید عبدالعظیم حسنی مدفون در شهر ری، در این شهر واقع است.
وقفنامه ی مسجد جامع چادگانهو الواقف علی السّرائر و المُطّلع علی الضّمائر. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی جعل الحسناتِ مُذهِباً للسّیئات، و الخیراتِ و المبرّاتِ رافعاً للدّرجات، و بناءَ المساجد للعبادات ظِلّاً لِبانیها فی العرصات، و وقفَ المزارع فی حال الحیوة مُثمِراً فی الرضوان و الجنّات، و أعمال الخیر فی المَلَإ و الخَلَوات رفیقاً فی القبر و العقبات، و طریقةَ محمّد هو أشرف الموجودات وسیلةً للنَّجاة، و مَحبّةَ علیٍّ أمیرِ المؤمنین و أولاده الطاهرین ـ علیهم أکملُ التّحّیات ـ حافظاً للنّار و الخطیئات.
غرض از نگارش و ادای این دیباچه ی مبرّا از رشک و ریب، و مقصود از آغاز و بنای این صحیفه ی مبرّا از نقص و عیب، آن است که شکر و سپاس فزون از وهم و قیاس سزاوار حضرت واقف السّرائر قدیم الاحسان، و بانی بنای این سرای جهان و معمار معموره ی این بلندایوان است که چرخ مقرنس را بیآلت خشت و گِلی برافراشته، و طاق رواق آن را زرین خورشید و صور سیمین کواکب نگاشته، و آیینه خانه ی زُجاجی این نقوش به قبّه ی اختران آراسته، و بهارآرای قدرتش گلهای چهار باغ عناصر را به صَبغ کامل رنگآمیزی نموده، و صلوات زاکیات تحفه ی بارگاه عزّ و جاه حضرت رسالتپناه که پیوند طاعت قبول، بیوساطت شریعت مطهر او صورت نگیرد، و دعای بیمحبّتِ وصیِّ بلافصل او امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ استجابت نپذیرد.از آنجایی که اگر هر یک از بندگان گوی سعادت از میدان اخلاص رباید و زنگ کدورت عصیان از دل و جان زداید و راه بندگی را به قدوم ارادت پیماید، خداوندِ فعّالٌ لِما یرید «الذی خلق الموتَ والحیوة لِیَبلُوَکُم أیُّکم أحسَنُ عَملاً و هو العزیزُ الغفورُ» (7)، الطاف قدیم و اَعطاف کریم خود را شامل حال او گرداند به عمل خیری، تا باعث رستگاری دنیا و آخرت او گردد و این اوقاف در این صفحات مصداق این مقال، شاهدِ احوال خیریتمآلِ سرکار عظمتمدار جلالتآثار شوکتاقتدار، مقّرب الخاقان، کهف الحاجّ والمعتمرین حاج مصطفیقلیخان سرتیپ از طایفه ی اینالو چادگانی ـ دام إقباله العالی ـ گشته که نیت ضمیر را به خوانه [خانهی] اخلاص نوشته، و بنیاد عمارات وجودش به آب و گِل نیکاعتقادی سرشته، راستکاری و درستکرداری ایشان کالشمس فی وسط السّماء بر همه کس ظاهر و هویدا گردیده، دنیا وآخرت را به میزان عقل سنجیده، به مضمون آیه ی وافرهدایت «وما الحیوة الدنیا إلا متاعُ الغرور» (8)، «وکلّ مَن علیها فانٍ» (9)، و به مفاد «إنّما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت، إنّما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت» (10) دار دنیا را منزلی فانی و ویران دیده، و دلبستن به او از جاهلی و غافلی فهمیده، و سرای آخرت را به مضمون «و الآخرة خیرٌ و أبقی» (11) کاشانه ی با فرّ وجاویدان دانسته، و رشته ی محبت دنیا را از عاقلی و کاملی گسسته، دامن همّـت بر کمر زده، جاهد و ساعی اعمال خیر گردیده، به کریمه ی «من جاء بالحسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالها» (12)، محضاً لله و قربةً الی الله مسجد و حمام و غسالخانه ـ که عمده ی اعمال حسنه و از لوازمات شریعت مطهره است، در دنیا و عقبی مایه ی نجات و رستگاری و سبب علوّ رتبت و بزرگواری است ـ جنب حمام قدیم در وسط آبادی قریه ی چادگان من قُرای فریدن از بلوکات اصفهان بنیاد نموده، در اول ماه رجب المرجب سنة پیچ ئیل ترکی (13) مطابق هزار و سیصد و دو هجری. علی هاجِرِها آلافُ التّحیة و الثناء. بنا نهاده از نقد و جنس و مال مخارج و انفاق نموده تا در سال دویُم در ماه محرم الحرام از فخّاری (14) وبنّائی و حجّاری و نجّاری آنچه لازمه ی استحکام آن بوده به اتمام رسانیده، تا از این بنای خیر، «هل جزاءُ الإحسان إلا الإحسان» (15) در حق ایشان صادق آید؛ و دستگیر یوم میعاد
جزای حسن عمل بین که روزگار هنوزخراب مینکند بارگاه کسری را
و محل عبادت کافّة انام، و رافع احتیاج خواص و عوام قرار داده، تا ان شاءالله از کرم عمیم و اعطاف خداوند رحیم، نام نامی و اسم گرامی ایشان را در طومار «و لایُنفِقونَ نَفَقةً صغیرَةً و لا کبیرَةً، و لایَقطعون وادیاً إلا کُتِب لَهمُ لِیَجزِیهُمُ اللهُ أحسنَ ما کانوا یعملون» (16) ثبت کند.مسجد مشتمل است بر کُر (18) و شبستان و صفه و صحن مسجد و دو اتاق تحتانی و دو ایوان فوقانی رو به فضای درب مسجد به سمت شارع عام.کُر و غسالخانه و شبستان از سمت مشرق به شارع عام، و از سمت جنوب به گلخن (17)حمام، و از سمت مغرب به صفه ی مسجد، و از سمت شمال به خانههای نصرالله ولد مرحوم محمدقاسم، و حدود هشت[هشتی] محدود می شود (19)و اتاقهای فوقانی و تحتانیِ جنبیِ هشت و صحن و صفه از این قرار است: از سمت جنوب و مغرب و شمال به شارع عام، و از سمت مشرق به شبستان و گلخن و حمام و بانی سابق الذکر وقف صحیح شرعی و حبس مخلّد ملّیِ مسجدیت نمودند فرش و زمین شبستان و صفه را بر قاطبه ی امّت خیر البشر و ائمّه ی اثنی عشر، که محل عبادتگاه ایشان بوده باشد، غیر از عبادت را در این دو محل شایسته ندانند و کار دنیا را بر آخرت اختیار ننمایند و وقف عام نمودند بر تمام خلق الله صحن و ایوانچههای صحن و هشت و اتاقهای فوقانی و تحتانیِ جنبیِ هشت و پشت بامهای آن ها و پشت بام صفه و شبستان مسجد را به جهت عبادت و آمد و شد و نشستن و برخاستن و گردش کردن و خوابیدن و بیع و شراء (20) نمودن و منزل گرفتن اشخاصی که ظاهرالصلاح باشند در اتاقهای تحتانی و فوقانی و ایوانچههای صحن از غریب و رهگذر، کاسب و پیلهور، و طبیب و جرّاح، دراویش و تجّار، صحّاف و مکتبدار، بزّاز و عطّار از هر صنفی که لایق به جای مسجد باشد و خلاف شرعی از آن ها ناشی نشود، تعدّی و خرابی هم بر مسجد وارد نیاید، و لیکن بر متولی لازم است انفع را بر غیر انفع اختیار سازد؛ یعنی منفعتی حاصل شود که صرف مسجد نماید. اهل علم و فضل را بردیگران مقدّم بدارد، اراذل و اوباش، عمله ی دیوان و فرّاش هرگاه بخواهند دراین اتاقها منزل گرفته، مسئول عمل دیوانی باشند، راه ندهد؛ اما دو اتاق تحتانی رو به فضای درب مسجد از تفصیل فوق خارج هستند و در ذیل معلوم خواهد شد..
بعد ذلک، بر ضمیر مقرّب الخاقان سابق الذکر گذشته و به این خیال افتاده که جایی و مکانی، مزرعه و دکانها به جهت مخارج مسجد و متعلّقات او قرار داده و معین نموده، تا باعث ثبات و دوام او گردد؛ چون دنیا مزرعه ی آخرت است نه جای اقامت، و محل تدارک عاقبت است نه منزل سلامت؛ پس هر کس باید در او تخمی فشاند که عاقبت به کار آید و نهالی نشاند تا آخرت به بار آید؛ بنابراین توفیق بر توفیقات ایشان افزود و بخت بلندِ اقبال و سعادت روی نموده، وقف صحیح شرعی وحبس مخلّد ملّیِ مسجد مشروح نمودند همگی و تمامی دو باب اتاق تحتانی که واقع اند سمت فضای درب مسجد و دکان، و قرار دادهاند همگی و تمامی دو دانگ و سه حبّه (21) از جمله شش دانگ هفتاد و دو حبّات آب و املاک مزرعه ی لایدور سفلی من مزارعات قریه ی چادگان، که محدود میشود به املاک چادگان و به دماغه ی تپه ی ده کاه چادگان، که منتهی الیه املاک بابادگان است، و به نهر املاک جلبند و لایدور علیا با جمیع توابع و لواحق از ممرّ و مدخل و شرب و مشارب و کلّما یتعلّق بها. در هر زمان هر صنفی از اصناف دکاندار که مناسب و انفع به حساب باشد، در این دو باب دکان مسکن بدهند؛ و آنچه مال الاجاره ی آن ها میشود، با مداخل حاصله از مزرعه ی مرقومه بعد از وضع مخارج از بذر و حق زارع، صرف مخارج مسجد از تعمیر و خرابی و چراغ و روضهخوانی واجرت خادم و سایر مخارج متعلقها نمایند؛ و تولیه ی موقوفات مزبوره را از مسجد و حمام و غسالخانه و مزرعه و دکان مادام الحیوة در حق خودشان برقرار، و بعد الحیوة به ولد ذکور اکبر عاقل و ارشد امین کامل خود نسلاً بعد نسل واگذار. عِیاذاً بالله با انقراض اولاد ذکور به عاقله و رشیده و متدینة اولاد اِناث، طبقةً بعد طبقة سزاوارن بودند.
العظمة لله، با انقراض اولاد اِناث به اعدل و صاحب علم قریه ی مذکور. با نبودن صاحب علم در قریه ی مزبوره، به عدول مسلمین از اهل آبادیِ قریه ی مزبوره مفوّض فرمودند هر طبقه از طبقات به ترتیب مسطور.
خداوند تبارک و تعالی را حاضر و ناظر دانسته در مقام بیع و شراء درنیاورند. هبه و صلح را در اینها جایز ندانند تا از عصیان «فَمَن بَدَّلهُ بعد ما سمِعهُ فإنّما إثمُهُ علی الّذین یبدّلونه إنَّ الله سمیعٌ علیم» (22)محفوظ و مصون باشند.بعد ذلک عالی شأن عزّت وسعادتنشان نصر الله بیک، خلف مرحمتمآب عزیز الله بیک چادگانی این اسباب خیر را غنیمت دانسته، قد راست کرده و به بهای کم... آغاز نموده، به امید اجر بسیار و عطای بیشمار به دستآویز «یا مَن یُعطی الکثیرَ بالقلیل» (23)، موفق به توفیقات ربّ العزّ گردیده، وقف صحیح شرعی مسجد مرقوم نموده همگی و تمامی نیم دانگ مشاع از کل شش دانگ مزرعه ی مرقومه لایدور سفلی، از قراری که در فوق مرقوم گردیده، و تولیت او را نیز بر متولی مسجد مزبور از قراری که در ورقه مسطور است واگذاشته، و ثوابش را مفوَّض نمود به روح خاتم انبیا و ائمة هدی ـ علیهم آلاف التحیة و الثنّاء ـ تا از پرتو نور ایشان خداوند تبارک و تعالی والد واقف و زوجه ی او، که مرحومه ی مغفوره مبروره زینت خانم، صبیه ی مرحمت و غفران مآبآقا میرزا بیک بوده باشد، از عقبات آخرت برهاند و به درجات عالیه برساند و از جنّات عدن عوض عطا فرماید.
توضیح آنکه چون یک دانگ از ملک لایدور سفلی در تملیک علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی والده ی عالیجاهِ رفعتجایگاه، نتیجة الخواصّ العظام احمد قلیخان بود، لهذا سه حبّه از جمله ی هفتاد ودو حبّات آب و املاک... آفتاب مزرعه ی شامجان، عوض داده شد. هرگاه من بعد الیوم به خلاف مسطور ادعا شود، باطل و عاطل و از درجه ی اعتبار ساقط و هابط (24) خواهد بود.و صیغه ی معاوضه به طریق مصالحه به رضایت و اذن و امضای جانبَین جاری و واقع شد. و کان ذلک فی پنجشنبه سیم شهر رجب المرجب من شهور 1303 (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو).پوشیده و مخفی نماناد که علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی مرقومه ی فوق، اقرار بر معاوضه نمود؛ و اطلاع کامل بر مضمون آیه ی وافرهدایه ی «إنّما هذِهِ الحیوةُ الدّنیا مَتاعٌ و إنَّ الآخرة هِی دار القرار» (25) به هم رسانیده، ایشان را سعادت یار و بخت مددکار آمد یک دانگ حقّ خود را از بابت وقفیه، تصدیق و تنفیذ نمودند که ان شاء الله تعالی، بنا بر مضمون «مَن جاء بالحسنةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالِها» (26) محفوظ و بهرهمند گردند و اسمشان در طومار «مَن عَمل صالحاً مِن ذَکر أو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فأولئک یدخلونَ الجنّةَ یُرزَقونَ فیها بغیر حِسابٍ» (27) ثبت گردد.این گونه فیضها همه کس را میسر نخواهد شد: «ذلِکَ فضلُ اللهِ یُؤتیه مَن یشاءُ و اللهُ ذوالفضل العظیم» (28)و معاوضه ی مرقومه ی فوق را طرفین فسخ نمودند؛ و کان ذلک فی تاریخ فوق (مهر آقابیگم بنت محمد رضا).توضیح آنکه نیم دانگ دیگر از آب و املاک مزرعه ی فوق ابتیاعی از عالیجاهرفعت و جلالتدستگاه اشرف الحاجّ علی قلیخان جزء وقف گردید؛ و عمل وقف باید در او جاری بشود از قراری که در فوق قلمی گردید.خداوند تبارک و تعالی روز به روز بر عمر و عزت و دولت و توفیقات حاجی خان سرتیپ ـ دام إجلاله ـ بیفزاید و اعمال خیر ایشان را زیاد بر زیاد بگرداند!و کان ذلک فی الثّامن و العشرین من شهر ربیع الثانی 1305. (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو).قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.قاز جانب جلالتمآب، اجلّ اکرم افخم آقای رضا قلیخان یاور (29) ـ زید إجلاله ـ نجل (30) جلیل مرحمتپناه آقای عباسقلیخان امیرپنج ـ طاب ثراه ـ متولی مسجد بزرگ چادگان، قبول اجاره ی شرعیه ی اسلامیه نمود عالیشأن آقا رضاقلی ولد مرحوم استاد ابوالقاسم صباغ (31)چادگانی ـ غُفِر له ـ تمامیت یک باب دکان صباغی موقوفه ی مسجد بزرگ چادگان واقع درقریه رُزوه با کافّه ی ملحقات شرعیه و آب روان که محدود به حدود اربعه است؛ با اثاثیه موجودی آن به لیست جداگانه از حال الی فصل (32) مدت پنج سال تمام دیگر، عید نوروز سلطانی به مال الاجاره مبلغ هفده تومان و نیم نقد که از قرار قسط التعیین هر سال، اول میزان (33)، مبلغ سه تومان و نیم درچادگان به اینجانب برساند؛ و ضمن العقد شرط تعمیرات جزئی که حال لازم است به عهده ی مستأجر بوده باشد؛ و بعد از فصل مدت، آب خمره ها را به تصدیق قیمت بگیرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] دیگر که خودش خرید، یا به قیمت بدهد، یا ببرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] خود دکان را که حال موجود است، به موجب سیاهه (34) بدهد. هرچه ازمیان رفته خود از عهده برآید.و صیغه ی شرعیه جاری و واقع گردید فی شهر شعبان من 1247 (مهر: أفوض أمری إلی الله (35) عبدُه رضا قلی).هامش:قد اُجریت صیغةُ الإجارة الشرعیة کما فیه، بإذن المستأجر فی 18 شهر شعبان 1247(مهر: عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی؛ مقدس الألقاب آقا ملا علیاکبر؛ و عالیحضرت اسد الله؛ جناب عالیجاه خیر الحاجّ حاج شاهمراد بیک ـ زید عزّه ـ؛ جناب نتیجه ی الخوانین العظام آقای مهدیقلیخان ـ زید عزّه ـ؛ احقر غلامحسین ولد مرحوم آقا غلامرضا صباغ چادگانی حاضربودم).صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.قمبلغ دوازده تومان نقد از مال الاجاره سنة 1314 شمسی [بابت] دو باب دکان مسجد جامع چادگان، جهت روشنایی مسجد مرقوم، از ید الله استکی و عبدالرسول شکرائی ـ مستأجر دوباب دکان ـ به اینجانب محمدصابر (نمره ی 1200) خادم مسجد واصل گردید. به تاریخ 5 شهر شعبان 1304صحیح است. محمد صابرخادمهامش:اعترف کما رُقِّم فی التاریخ سید حسن الحسینی (مهر عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی). (36)صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304مقدار هشتاد من به وزن شاه ی (37) گندم در سنه ی 1314 شمسی بابت مواجب خادم مسجد جامع چادگان از ملک موقوفه ی مسجدِ مرقوم، حسب الحوالة آقای مفخّم السلطان، از کربلائی علیجان، مستأجر ملکِ مرقوم واصل گردید به اینجانب محمد صابر خادم نادی چادگانی، دارای هویت نمره ی 1200. به تاریخ 20 جمادی الثانی 1354. صحیح است محمد صابرخادمهامش:آقای ملا صابر اقرار به وصول مقدارِ مرقوم نمود به تاریخ 2 جمادی الثانی 1354. عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی.صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313به تاریخ 26 تیرماه 1313، آنچه از کربلائی علیجان بابت مخارجات بنّائی مسجد جامع چادگان و مخارجات حصیربافی گرفته شده؛ و قیمت حصیر از قرار ذیل است (38)بابت قیمت سنگ،11 ریال، جوداده شده، 30 من بابت مزد یک روز بنّا با پنج نفر عمله، گندم داده شده، 10 من مواجب آقای ملا صابر،گندم، 80 من ایضاً مزد چند نفر عمله، جو داده شده، 24 من و صد درم و پنج سیر قیمت خشت، جو داده شده، 10 من استاد رضاقلی کورهپز: بابت قیمت آجر، جو گرفته 24 من بابت مخارج بیست و چهار روز، حصیربافی از قند و چای و نان 34 ریال، گندمِ دادهشده 44 من بابت قیمت حصیر و مزد حصیربافی، گندمِ دادهشده از قرار یک من سی شاهی (39) یکصد و شصت وسه من (40)ایضاً کربلایی رضاقلی کورهپز بابت قیمت، آخرگندمِ گرفته 21 من ایضاً گندم 10 منجمع مقدارمرقوم ازجو،102تومان یکصد و یک من و نیم بابت کرایهجمع کلی گندم، 320 منبابت کرایه ی حصیر از قرار باری دوازده ریال، جو 36 منصورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314عالیجاه کربلائی علیخان مستأجر ملکِ موقوفه ی مسجد جامع چادگان مقدار سی و یک من گندم حمل از اصفهان نموده جهت قیمت چراغ مسجد به تاریخ 12 / 11 / 14. سید حسن فصیحی (41)شایان ذکر آنکه مسجد جامع فعلی چادگان فاقد هرگونه موقوفه است و کلیه ی موقوفاتی که ذکرآن گذشت، از حالت وقف خارج گردیده است. امید است ـ ان شاء الله ـ انتشار این اسناد گامی در جهت احیاء موقوفات آن باشد (42)
پی نوشت ها: (1) میرمحمدی، حمیدرضا، (1380) «دیباچهای بر جغرافیای تاریخی فریدن (پرتیکان باستان)» ارمغان قلم، ص 130. (2) WWW.sci.iranet.net. (3) اطلاعات دریافتی از آقای سید رضا نوحی چادگانی. شایان ذکر آنکه اسناد و مدارک مربوط به موقوفات مسجد جامع را نیز ایشان در اختیار نگارنده قرار داده است که بدین وسیله از ایشان سپاسگزار است؛ وامید است ان شاء الله اسناد و مدارک تاریخیِ گردآوری شده را با یاری خداوند به سامان برساند. (4) اصل وقفنامه ی مسجد فوق که به صورت سنگنبشته است، در اختیار آقای سید رضا نوحی چادگانی است که نگارنده این وقفنامه را در مجله ی وقف میراث جاویدان، شماره ی 67 منتشر نموده است. (5) مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید حسن فصیحی امام جمعه ی چادگان، فرزند مرحوم سید ابوالفضل فرزند سید علی قاضی ـ طاب ثراه ـ است که ایشان از علمای بزرگ منطقه بوده و از مرحوم آیت الهو حاج شیخ عبدالکریم حائری (بنیانگذار حوزه ی علمیه ی قم) اجازه ی اجتهاد داشته است. (6) میر پنچ به معنای امیر، و فرمانده ی واحدی در حدود 5 هزارتن، و او بالاتر از «مین باشی» بود.«فرهنگ فارسی معین»، ج 4، ص 4490. (7) سوره ی مُلک، آیه ی 2: «همان که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید؛ و اوست ارجمند آمرزنده». (8) سوره ی آل عمران، بخشی از آیه ی 185: «و زندگی دنیا جز مایه ی فریب نیست». (9) سوره ی الرحمن، آیه ی 26: «هر چه بر زمین است فانیشونده است». (10) کفعمی، ابراهیم، «محاسبه ی النفس»، قم: نشر قائم آل محمد، ص 144. ظاهراً ابیاتی از یک شعر عربی است. (11) سوره ی اعلی، آیه ی 17: «و منزل آخرت بسی بهتر و پایندهتر است». (12) بخشی از آیه ی 160 سوره ی انعام: «هرکس کار نیکی بیاورد، ده برابرآن پاداش خواهد داشت». (13) پیچ ئیل / پیچی ئیل به معنای سال بوزینه، سال نهم از سالهای چینی و ترکی «فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، عباس جعفری، گیتاشناسی»، 1366، ص 204. (14) فخّاری: کوزهگری، سفالگری، خشتپزی «فرهنگ فارسی معین»، ج 2، ص2491. (15) سوره ی الرحمن، آیه ی 60: «مگر پاداش احسان جز احسان است؟». (16) سوره ی توبه، آیه ی 121: «و هیچ وادی را نمیپیمایند مگر اینکه به حساب آنان نوشته میشود تا خدا آنان را به بهتر از آنچه میکردند پاداش دهد». (17) گلخن: تون گرمابه، اجاق حمام «فرهنگ فارسی معین»، ج 3، ص 3366. (18) کُر: آب جاری؛ مقدار آبی که نجس نشود «فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص 2926. (19) هشت / هشتی: منسوب به هشت. محوطهای به شکل کثیر الاضلاع (هشت ضلعی) یا مدور که بین کوچه و خیابان و درِ ورودی به حیاط میساختند و در دو سوی آن سکوها برای نشستن افراد میگذاشتند «فرهنگ فارسی معین»، ج 4، ص 5145. (20) شراء: خرید؛ فروش «فرهنگ فارسی معین»، ج 2، ص 2034. (21) حبّه: هر زمین شش دانگ، و هر دانگ 12 حبّه است. بنا براین شش دانگ برابر با 72 حبّه است. (22) بخشی از آیه ی 181 سوره ی بقره: «پس هرکس آن (وصیت) را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش بر کسانی است که آن را تغییر میدهند [آری، خدا شنوای داناست]». (23) ای آنکه عطا میکنی بسیار را به کم. فرازی از دعای حضرت امام صادق(ع) در ماه رجب. (24) هابط: فرودآینده، نازل «فرهنگ فارسی معین»، ج 4، ص 5079. (25) آیه ی 39 سوره ی غافر: «این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیزاست؛ و در حقیقت آن آخرت است که سرای پایداراست». (26) آیه ی 160 سوره ی انعام: «هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت». (27) سوره ی غافر، بخشی از آیه ی 40: «کسانی که کار شایسته کنند، چه مرد باشند یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، آنان داخل بهشت میشوند و در آنجا بیحساب روزی مییابند». (28) بخشی از آیه ی 21 سوره ی حدید: «این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد میدهد و خداوند را فزونبخشی بزرگ است». (29) یاور: درجه ی نظامی که سابق در ارتش معمول بوده و به جای آن کلمه ی «سرگرد» برگزیده شده«فرهنگ فارسی معین»، ج4، ص5248. (30) نجل: زاده، فرزند، نسل،«فرهنگ فارسی معین»، ج 4،ص 4678. (31) صبّاغ: رنگرز، رنگسازی، «فرهنگ فارسی معین»، ج 2، ص 2127. (32) فصل: جداکردن، مانع، حاجز میان دو چیز،«فرهنگ فارسی معین»، ج 2، ص2550. (33) میزان: هفتمین برج از بروج دوازده گانه ی سال شمسی، معادل آبانماه. اول میزان: اول آبان ماه«فرهنگ فارسی معین»، ج 4، ص 4493. (34) سیاهه: نوشتهای که در آن اقلام دخل و خرج و مانند آن را نویسند؛ مُسوَدّه, صورت حساب«فرهنگ فارسی معین»، ج 2، ص 1972. (35) بخشی از آیه ی 44 سوره ی غافر:«و کارم را به خدا میسپارم». (36) آیت اله سید حسن حسینی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی، از علمای قرن اخیر چادگان است. (37) مقیاس وزن معادل 80 سیر معادل 2 من معمولی (تبریز) برابر 6 کیلوگرم است«فرهنگ بزرگ گیتاشناسی»، ص 344. (38) صورت حساب فوق به طریق سیاق نوشته شده که به صورت حساب معمول تبدیل گردیده است. قابل ذکر است که تفاوت جزئی در جمع کل مشاهده میگردد. (39) سی شاهی معادل یک ریال و نیم. (40) مقدار فوق به حساب سیاق یکصد و شصت و چهار نوشته شده، ولی به حروف یکصد و شصت و سه نوشته شده است. (41) سید حسن فصیحی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی از علمای قرن اخیر چادگان است. (42) نگارنده ازآقای سید رضا نوحی چادگانی به خاطر در اختیار نهادن اسناد و مدارک ارائه شده در این مقاله و نیز تلاش در جهت شناسایی و احیاء موقوفات فوق سپاسگزار است. منابع: نشریه میراث جاویدان
مقدمه
شهرستان چادگان در غرب استان اصفهان واقع است. این شهرستان مشتمل بر دو بخش مرکزی و چناررود وچهار دهستان و دو شهر چادگان و شهر رزوه است. شهر چادگان مرکز شهرستان چادگان در ساحل دریاچه ی زایندهرود در فاصله ی 100 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان و 25 کیلومتری داران ـ مرکز شهرستان فریدن ـ واقع گردیده است.
واقع شدن چادگان در ساحل دریاچه ی سد زایندهرود، آب وهوای مناسب و طبیعت زیبای آن، این شهر را در سالهای اخیر به عنوان یکی از مراکز توریستی استان اصفهان مطرح نموده است.
چادگان ازجمله مناطق کهن ناحیه ی فریدن است و مقبره ی منسوب به کاوه ی آهنگر در شش کیلومتری این شهر، در روستای مشهد کاوه واقع است (1)
چادگان در سال 1342(ش) به شهر تبدیل شد و در سرشماری 1385 دارای 7037 نفرجمعیت بوده است (2) از آثار کهن موجود در شهر علاوه بر بافت قدیم آن که شامل چندین عمارت عمدتاً از زمان قاجار است، دو بنای دیگر قابل ذکر است: یکی ساختمان فعلی دفتر میراث فرهنگی معروف به منزل دکتر صالحی، و دیگری مسجد جامع (صرفاً بخش هشتی ورودی آن) که از جمله آثار کهن موجود در این شهر هستند.
بنای مسجد جامع
آنچه سینه به سینه نقل شده است حکایت از آن دارد که در سال 1290 ق یک روحانی به نام سید اسد الله و فردی دیگر به نام سید جعفر (که ظاهراً معماربوده) از اصفهان به چادگان و به منزل امام جمعه ی وقت آیت الله سید محمد مهدی میروند. درآن زمان معمول بوده که اگر فرد یا افرادی غیر از وابستگان اهالی به آبادی وارد میشدند، یا به منزل خان آبادی میرفتند و یا افراد ورود ایشان را به اطلاع خان میرساندند. هنگامی که سید اسدالله روحانی اصفهانی وارد چادگان شد، به منزل سید محمد مهدی امام جمعه وارد میشوند. چون امام جمعه ازنظر مالی وضعیت مناسبی نداشت، حاج مصطفیقلیخان، خان بزرگ قریه ی چادگان فردی را به منزل امام جمعه میفرستد که از آنان بخواهد برای پذیرایی بهتر به منزل خان بروند. امام جمعه ی چادگان از رفتن به منزل خان خودداری میکند؛ بنابراین سید اسدالله و سید جعفر نیز به منزل مصطفی قلیخان نمیروند و همگی به منزل روحانی دیگر چادگان، یعنی ملا ابراهیم چادگانی که از نظر اقتصادی وضعیتی مناسبتر داشت میروند. فردای آن روز همگی به منزل مصطفیقلیخان رفته، و از وی میخواهند بخشی از ثروتش را به ساختن مسجد، حمام و غسالخانه اختصاص دهد تا هم با دادن خمس مالش، اموال خود را پاک کند و هم در آبادانی چادگان گامی بردارد. مصطفی قلیخان میپذیرد و مبلغ سیصد تومان برای ساختن مسجد، حمام و غسالخانه و مبلغی را نیز جهت کمک به فقرا اختصاص میدهد (3)
سید محمد مهدی امام جمعه مکان بنای مسجد جامع چادگان را مجاور حمام قدیمی و روبروی مسجد موسوم به علینقیبیک که مسجدی کوچک بوده و تاریخ انشا وقفنامه ی آن سال 1183 ق است (4)، قرار میدهد؛ سپس با هم فکری سید جعفر معمار اصفهانی ساختمان آن را طراحی میکند.
تکمیل مسجد جامع به علت سرما و یخبندان طولانی در منطقه، 13 سال به طول میانجامد و نهایتاً در سال 1305ق به پایان میرسد.
مصطفیقلیخان بخشی قابل توجه از آب و املاک خود را در سال 1305 هـ.ق بر مسجد فوق وقف میکند.
ساختمان فعلی مسجد
مسجد جامع درسال 1354 شمسی نوسازی شده است. در این نوسازی بخش ورودی مسجد و هشتی قدیمی آن به علت اصالت معماری و سالم بودن آن حفظ گشته و نوسازی نشده است. ساختمان جدید مسجد توسط مرحوم سید حسن فصیحی امام جمعه ی وقت (5)وحاج نعمتالهه رحیمی ـ معمار چادگانی ـ صورت میگیرد. در نوسازی مسجد علاوه بر افزایش مساحت، بخشی نیز تحت عنوان حسینیه به ساختمان مسجد الحاق میگردد.
در داخل ساختمان وضوخانه ی مسجد که در سمت چپ ورودی مسجد قرار دارد، دوسنگ قبر نصب گردیده است یکی مربوط به عباسقلیخان اینالو میرپنج چادگانی، فرزند مرحوم حاج مصطفیقلیخان میرپنج (بنیان گذارمسجد) متوفای 1335 ق، و دیگری مربوط به رضاقلیخان فرزند عباسقلیخان است که در سال 1339 فوت کرده است.
شایان ذکر آنکه مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج (6) بنیانگذار مسجد و واقف موقوفات آن در قبرستان وادی السلام نجف اشرف دفن است.
موقوفات مسجد
مسجد جامع دارای سه فقره موقوفه بوده است که بزرگترین موقوفه ی مسجد مربوط به آب و املاک مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج بوده است که حدود دو دانگ و سه حبه است. این املاک تا سال 1345 جزو موقوفات مسجد بود و درآمد حاصل از آن به مصرف مسجد میرسید. در سال 1345 به علت تأسیس سد زایندهرود، اراضی موقوفه ی فوق به زیر آب دریاچه ی سد زاینده رود رفت. شرکت «سد و عمران زاینده رود» اراضی فوق را بدون توجه به وقفی بودن آن ها از زارعان املاک خریداری کرد و بهای آن را پرداخت که اسناد و مدارک آن به تفکیک موجود است.
متأسفانه زارعین املاک وقفی با فروش این املاک اقدام به جایگزینی آن نکردند؛ از این رو املاک فوق از بین رفته است و اکنون اثری از این رقبات وجود ندارد.
دو باب دکان وقفی واقع در مجاور درِ ورودی مسجد نیز در نوسازی مسجد در سال 1354 جزو ساختمان مسجد گردید.
سومین موقوفه ی مسجد دو باب دکان صبّاغی (رنگرزی) واقع در آبادی رُزوه از روستاهای فریدن بوده که متأسفانه این موقوفه نیز از بین رفته است.
لازم است ذکر شود که آبادی رُزوه اکنون از شهرهای شهرستان چادگان است و در فاصله ی نه کیلومتری چادگان و بیست کیلومتری شهر داران واقع است. امامزاده عبدالله بن زید(ع) پدر امامزاده ی جلیل القدر سید عبدالعظیم حسنی مدفون در شهر ری، در این شهر واقع است.
وقفنامه ی مسجد جامع چادگان
هو الواقف علی السّرائر و المُطّلع علی الضّمائر. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی جعل الحسناتِ مُذهِباً للسّیئات، و الخیراتِ و المبرّاتِ رافعاً للدّرجات، و بناءَ المساجد للعبادات ظِلّاً لِبانیها فی العرصات، و وقفَ المزارع فی حال الحیوة مُثمِراً فی الرضوان و الجنّات، و أعمال الخیر فی المَلَإ و الخَلَوات رفیقاً فی القبر و العقبات، و طریقةَ محمّد هو أشرف الموجودات وسیلةً للنَّجاة، و مَحبّةَ علیٍّ أمیرِ المؤمنین و أولاده الطاهرین ـ علیهم أکملُ التّحّیات ـ حافظاً للنّار و الخطیئات.
غرض از نگارش و ادای این دیباچه ی مبرّا از رشک و ریب، و مقصود از آغاز و بنای این صحیفه ی مبرّا از نقص و عیب، آن است که شکر و سپاس فزون از وهم و قیاس سزاوار حضرت واقف السّرائر قدیم الاحسان، و بانی بنای این سرای جهان و معمار معموره ی این بلندایوان است که چرخ مقرنس را بیآلت خشت و گِلی برافراشته، و طاق رواق آن را زرین خورشید و صور سیمین کواکب نگاشته، و آیینه خانه ی زُجاجی این نقوش به قبّه ی اختران آراسته، و بهارآرای قدرتش گلهای چهار باغ عناصر را به صَبغ کامل رنگآمیزی نموده، و صلوات زاکیات تحفه ی بارگاه عزّ و جاه حضرت رسالتپناه که پیوند طاعت قبول، بیوساطت شریعت مطهر او صورت نگیرد، و دعای بیمحبّتِ وصیِّ بلافصل او امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ استجابت نپذیرد.
از آنجایی که اگر هر یک از بندگان گوی سعادت از میدان اخلاص رباید و زنگ کدورت عصیان از دل و جان زداید و راه بندگی را به قدوم ارادت پیماید، خداوندِ فعّالٌ لِما یرید «الذی خلق الموتَ والحیوة لِیَبلُوَکُم أیُّکم أحسَنُ عَملاً و هو العزیزُ الغفورُ» (7)، الطاف قدیم و اَعطاف کریم خود را شامل حال او گرداند به عمل خیری، تا باعث رستگاری دنیا و آخرت او گردد و این اوقاف در این صفحات مصداق این مقال، شاهدِ احوال خیریتمآلِ سرکار عظمتمدار جلالتآثار شوکتاقتدار، مقّرب الخاقان، کهف الحاجّ والمعتمرین حاج مصطفیقلیخان سرتیپ از طایفه ی اینالو چادگانی ـ دام إقباله العالی ـ گشته که نیت ضمیر را به خوانه [خانهی] اخلاص نوشته، و بنیاد عمارات وجودش به آب و گِل نیکاعتقادی سرشته، راستکاری و درستکرداری ایشان کالشمس فی وسط السّماء بر همه کس ظاهر و هویدا گردیده، دنیا وآخرت را به میزان عقل سنجیده، به مضمون آیه ی وافرهدایت «وما الحیوة الدنیا إلا متاعُ الغرور» (8)، «وکلّ مَن علیها فانٍ» (9)، و به مفاد «إنّما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت، إنّما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت» (10) دار دنیا را منزلی فانی و ویران دیده، و دلبستن به او از جاهلی و غافلی فهمیده، و سرای آخرت را به مضمون «و الآخرة خیرٌ و أبقی» (11) کاشانه ی با فرّ وجاویدان دانسته، و رشته ی محبت دنیا را از عاقلی و کاملی گسسته، دامن همّـت بر کمر زده، جاهد و ساعی اعمال خیر گردیده، به کریمه ی «من جاء بالحسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالها» (12)، محضاً لله و قربةً الی الله مسجد و حمام و غسالخانه ـ که عمده ی اعمال حسنه و از لوازمات شریعت مطهره است، در دنیا و عقبی مایه ی نجات و رستگاری و سبب علوّ رتبت و بزرگواری است ـ جنب حمام قدیم در وسط آبادی قریه ی چادگان من قُرای فریدن از بلوکات اصفهان بنیاد نموده، در اول ماه رجب المرجب سنة پیچ ئیل ترکی (13) مطابق هزار و سیصد و دو هجری. علی هاجِرِها آلافُ التّحیة و الثناء. بنا نهاده از نقد و جنس و مال مخارج و انفاق نموده تا در سال دویُم در ماه محرم الحرام از فخّاری (14) وبنّائی و حجّاری و نجّاری آنچه لازمه ی استحکام آن بوده به اتمام رسانیده، تا از این بنای خیر، «هل جزاءُ الإحسان إلا الإحسان» (15) در حق ایشان صادق آید؛ و دستگیر یوم میعاد
جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز
خراب مینکند بارگاه کسری را
و محل عبادت کافّة انام، و رافع احتیاج خواص و عوام قرار داده، تا ان شاءالله از کرم عمیم و اعطاف خداوند رحیم، نام نامی و اسم گرامی ایشان را در طومار «و لایُنفِقونَ نَفَقةً صغیرَةً و لا کبیرَةً، و لایَقطعون وادیاً إلا کُتِب لَهمُ لِیَجزِیهُمُ اللهُ أحسنَ ما کانوا یعملون» (16) ثبت کند.
مسجد مشتمل است بر کُر (18) و شبستان و صفه و صحن مسجد و دو اتاق تحتانی و دو ایوان فوقانی رو به فضای درب مسجد به سمت شارع عام.
کُر و غسالخانه و شبستان از سمت مشرق به شارع عام، و از سمت جنوب به گلخن (17)حمام، و از سمت مغرب به صفه ی مسجد، و از سمت شمال به خانههای نصرالله ولد مرحوم محمدقاسم، و حدود هشت[هشتی] محدود می شود (19)
و اتاقهای فوقانی و تحتانیِ جنبیِ هشت و صحن و صفه از این قرار است: از سمت جنوب و مغرب و شمال به شارع عام، و از سمت مشرق به شبستان و گلخن و حمام و بانی سابق الذکر وقف صحیح شرعی و حبس مخلّد ملّیِ مسجدیت نمودند فرش و زمین شبستان و صفه را بر قاطبه ی امّت خیر البشر و ائمّه ی اثنی عشر، که محل عبادتگاه ایشان بوده باشد، غیر از عبادت را در این دو محل شایسته ندانند و کار دنیا را بر آخرت اختیار ننمایند و وقف عام نمودند بر تمام خلق الله صحن و ایوانچههای صحن و هشت و اتاقهای فوقانی و تحتانیِ جنبیِ هشت و پشت بامهای آن ها و پشت بام صفه و شبستان مسجد را به جهت عبادت و آمد و شد و نشستن و برخاستن و گردش کردن و خوابیدن و بیع و شراء (20) نمودن و منزل گرفتن اشخاصی که ظاهرالصلاح باشند در اتاقهای تحتانی و فوقانی و ایوانچههای صحن از غریب و رهگذر، کاسب و پیلهور، و طبیب و جرّاح، دراویش و تجّار، صحّاف و مکتبدار، بزّاز و عطّار از هر صنفی که لایق به جای مسجد باشد و خلاف شرعی از آن ها ناشی نشود، تعدّی و خرابی هم بر مسجد وارد نیاید، و لیکن بر متولی لازم است انفع را بر غیر انفع اختیار سازد؛ یعنی منفعتی حاصل شود که صرف مسجد نماید. اهل علم و فضل را بردیگران مقدّم بدارد، اراذل و اوباش، عمله ی دیوان و فرّاش هرگاه بخواهند دراین اتاقها منزل گرفته، مسئول عمل دیوانی باشند، راه ندهد؛ اما دو اتاق تحتانی رو به فضای درب مسجد از تفصیل فوق خارج هستند و در ذیل معلوم خواهد شد..
بعد ذلک، بر ضمیر مقرّب الخاقان سابق الذکر گذشته و به این خیال افتاده که جایی و مکانی، مزرعه و دکانها به جهت مخارج مسجد و متعلّقات او قرار داده و معین نموده، تا باعث ثبات و دوام او گردد؛ چون دنیا مزرعه ی آخرت است نه جای اقامت، و محل تدارک عاقبت است نه منزل سلامت؛ پس هر کس باید در او تخمی فشاند که عاقبت به کار آید و نهالی نشاند تا آخرت به بار آید؛ بنابراین توفیق بر توفیقات ایشان افزود و بخت بلندِ اقبال و سعادت روی نموده، وقف صحیح شرعی وحبس مخلّد ملّیِ مسجد مشروح نمودند همگی و تمامی دو باب اتاق تحتانی که واقع اند سمت فضای درب مسجد و دکان، و قرار دادهاند همگی و تمامی دو دانگ و سه حبّه (21) از جمله شش دانگ هفتاد و دو حبّات آب و املاک مزرعه ی لایدور سفلی من مزارعات قریه ی چادگان، که محدود میشود به املاک چادگان و به دماغه ی تپه ی ده کاه چادگان، که منتهی الیه املاک بابادگان است، و به نهر املاک جلبند و لایدور علیا با جمیع توابع و لواحق از ممرّ و مدخل و شرب و مشارب و کلّما یتعلّق بها. در هر زمان هر صنفی از اصناف دکاندار که مناسب و انفع به حساب باشد، در این دو باب دکان مسکن بدهند؛ و آنچه مال الاجاره ی آن ها میشود، با مداخل حاصله از مزرعه ی مرقومه بعد از وضع مخارج از بذر و حق زارع، صرف مخارج مسجد از تعمیر و خرابی و چراغ و روضهخوانی واجرت خادم و سایر مخارج متعلقها نمایند؛ و تولیه ی موقوفات مزبوره را از مسجد و حمام و غسالخانه و مزرعه و دکان مادام الحیوة در حق خودشان برقرار، و بعد الحیوة به ولد ذکور اکبر عاقل و ارشد امین کامل خود نسلاً بعد نسل واگذار. عِیاذاً بالله با انقراض اولاد ذکور به عاقله و رشیده و متدینة اولاد اِناث، طبقةً بعد طبقة سزاوارن بودند.
العظمة لله، با انقراض اولاد اِناث به اعدل و صاحب علم قریه ی مذکور. با نبودن صاحب علم در قریه ی مزبوره، به عدول مسلمین از اهل آبادیِ قریه ی مزبوره مفوّض فرمودند هر طبقه از طبقات به ترتیب مسطور.
خداوند تبارک و تعالی را حاضر و ناظر دانسته در مقام بیع و شراء درنیاورند. هبه و صلح را در اینها جایز ندانند تا از عصیان «فَمَن بَدَّلهُ بعد ما سمِعهُ فإنّما إثمُهُ علی الّذین یبدّلونه إنَّ الله سمیعٌ علیم» (22)محفوظ و مصون باشند.
بعد ذلک عالی شأن عزّت وسعادتنشان نصر الله بیک، خلف مرحمتمآب عزیز الله بیک چادگانی این اسباب خیر را غنیمت دانسته، قد راست کرده و به بهای کم... آغاز نموده، به امید اجر بسیار و عطای بیشمار به دستآویز «یا مَن یُعطی الکثیرَ بالقلیل» (23)، موفق به توفیقات ربّ العزّ گردیده، وقف صحیح شرعی مسجد مرقوم نموده همگی و تمامی نیم دانگ مشاع از کل شش دانگ مزرعه ی مرقومه لایدور سفلی، از قراری که در فوق مرقوم گردیده، و تولیت او را نیز بر متولی مسجد مزبور از قراری که در ورقه مسطور است واگذاشته، و ثوابش را مفوَّض نمود به روح خاتم انبیا و ائمة هدی ـ علیهم آلاف التحیة و الثنّاء ـ تا از پرتو نور ایشان خداوند تبارک و تعالی والد واقف و زوجه ی او، که مرحومه ی مغفوره مبروره زینت خانم، صبیه ی مرحمت و غفران مآبآقا میرزا بیک بوده باشد، از عقبات آخرت برهاند و به درجات عالیه برساند و از جنّات عدن عوض عطا فرماید.
توضیح آنکه چون یک دانگ از ملک لایدور سفلی در تملیک علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی والده ی عالیجاهِ رفعتجایگاه، نتیجة الخواصّ العظام احمد قلیخان بود، لهذا سه حبّه از جمله ی هفتاد ودو حبّات آب و املاک... آفتاب مزرعه ی شامجان، عوض داده شد. هرگاه من بعد الیوم به خلاف مسطور ادعا شود، باطل و عاطل و از درجه ی اعتبار ساقط و هابط (24) خواهد بود.
و صیغه ی معاوضه به طریق مصالحه به رضایت و اذن و امضای جانبَین جاری و واقع شد. و کان ذلک فی پنجشنبه سیم شهر رجب المرجب من شهور 1303 (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو).
پوشیده و مخفی نماناد که علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی مرقومه ی فوق، اقرار بر معاوضه نمود؛ و اطلاع کامل بر مضمون آیه ی وافرهدایه ی «إنّما هذِهِ الحیوةُ الدّنیا مَتاعٌ و إنَّ الآخرة هِی دار القرار» (25) به هم رسانیده، ایشان را سعادت یار و بخت مددکار آمد یک دانگ حقّ خود را از بابت وقفیه، تصدیق و تنفیذ نمودند که ان شاء الله تعالی، بنا بر مضمون «مَن جاء بالحسنةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالِها» (26) محفوظ و بهرهمند گردند و اسمشان در طومار «مَن عَمل صالحاً مِن ذَکر أو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فأولئک یدخلونَ الجنّةَ یُرزَقونَ فیها بغیر حِسابٍ» (27) ثبت گردد.
این گونه فیضها همه کس را میسر نخواهد شد: «ذلِکَ فضلُ اللهِ یُؤتیه مَن یشاءُ و اللهُ ذوالفضل العظیم» (28)
و معاوضه ی مرقومه ی فوق را طرفین فسخ نمودند؛ و کان ذلک فی تاریخ فوق (مهر آقابیگم بنت محمد رضا).
توضیح آنکه نیم دانگ دیگر از آب و املاک مزرعه ی فوق ابتیاعی از عالیجاهرفعت و جلالتدستگاه اشرف الحاجّ علی قلیخان جزء وقف گردید؛ و عمل وقف باید در او جاری بشود از قراری که در فوق قلمی گردید.
خداوند تبارک و تعالی روز به روز بر عمر و عزت و دولت و توفیقات حاجی خان سرتیپ ـ دام إجلاله ـ بیفزاید و اعمال خیر ایشان را زیاد بر زیاد بگرداند!
و کان ذلک فی الثّامن و العشرین من شهر ربیع الثانی 1305. (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو).
قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.ق
از جانب جلالتمآب، اجلّ اکرم افخم آقای رضا قلیخان یاور (29) ـ زید إجلاله ـ نجل (30) جلیل مرحمتپناه آقای عباسقلیخان امیرپنج ـ طاب ثراه ـ متولی مسجد بزرگ چادگان، قبول اجاره ی شرعیه ی اسلامیه نمود عالیشأن آقا رضاقلی ولد مرحوم استاد ابوالقاسم صباغ (31)چادگانی ـ غُفِر له ـ تمامیت یک باب دکان صباغی موقوفه ی مسجد بزرگ چادگان واقع درقریه رُزوه با کافّه ی ملحقات شرعیه و آب روان که محدود به حدود اربعه است؛ با اثاثیه موجودی آن به لیست جداگانه از حال الی فصل (32) مدت پنج سال تمام دیگر، عید نوروز سلطانی به مال الاجاره مبلغ هفده تومان و نیم نقد که از قرار قسط التعیین هر سال، اول میزان (33)، مبلغ سه تومان و نیم درچادگان به اینجانب برساند؛ و ضمن العقد شرط تعمیرات جزئی که حال لازم است به عهده ی مستأجر بوده باشد؛ و بعد از فصل مدت، آب خمره ها را به تصدیق قیمت بگیرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] دیگر که خودش خرید، یا به قیمت بدهد، یا ببرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] خود دکان را که حال موجود است، به موجب سیاهه (34) بدهد. هرچه ازمیان رفته خود از عهده برآید.
و صیغه ی شرعیه جاری و واقع گردید فی شهر شعبان من 1247 (مهر: أفوض أمری إلی الله (35) عبدُه رضا قلی).
هامش:
قد اُجریت صیغةُ الإجارة الشرعیة کما فیه، بإذن المستأجر فی 18 شهر شعبان 1247
(مهر: عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی؛ مقدس الألقاب آقا ملا علیاکبر؛ و عالیحضرت اسد الله؛ جناب عالیجاه خیر الحاجّ حاج شاهمراد بیک ـ زید عزّه ـ؛ جناب نتیجه ی الخوانین العظام آقای مهدیقلیخان ـ زید عزّه ـ؛ احقر غلامحسین ولد مرحوم آقا غلامرضا صباغ چادگانی حاضربودم).
صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق
مبلغ دوازده تومان نقد از مال الاجاره سنة 1314 شمسی [بابت] دو باب دکان مسجد جامع چادگان، جهت روشنایی مسجد مرقوم، از ید الله استکی و عبدالرسول شکرائی ـ مستأجر دوباب دکان ـ به اینجانب محمدصابر (نمره ی 1200) خادم مسجد واصل گردید. به تاریخ 5 شهر شعبان 1304صحیح است. محمد صابرخادم
هامش:
اعترف کما رُقِّم فی التاریخ سید حسن الحسینی (مهر عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی). (36)
صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304
مقدار هشتاد من به وزن شاه ی (37) گندم در سنه ی 1314 شمسی بابت مواجب خادم مسجد جامع چادگان از ملک موقوفه ی مسجدِ مرقوم، حسب الحوالة آقای مفخّم السلطان، از کربلائی علیجان، مستأجر ملکِ مرقوم واصل گردید به اینجانب محمد صابر خادم نادی چادگانی، دارای هویت نمره ی 1200. به تاریخ 20 جمادی الثانی 1354.
صحیح است محمد صابرخادم
هامش:
آقای ملا صابر اقرار به وصول مقدارِ مرقوم نمود به تاریخ 2 جمادی الثانی 1354. عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی.
صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313
به تاریخ 26 تیرماه 1313، آنچه از کربلائی علیجان بابت مخارجات بنّائی مسجد جامع چادگان و مخارجات حصیربافی گرفته شده؛ و قیمت حصیر از قرار ذیل است (38)
بابت قیمت سنگ،11 ریال، جوداده شده، 30 من
بابت مزد یک روز بنّا با پنج نفر عمله، گندم داده شده، 10 من
مواجب آقای ملا صابر،گندم، 80 من
ایضاً مزد چند نفر عمله، جو داده شده، 24 من و صد درم و پنج سیر
قیمت خشت، جو داده شده، 10 من
استاد رضاقلی کورهپز: بابت قیمت آجر، جو گرفته 24 من
بابت مخارج بیست و چهار روز، حصیربافی از قند و چای و نان 34 ریال، گندمِ دادهشده 44 من
بابت قیمت حصیر و مزد حصیربافی، گندمِ دادهشده از قرار یک من سی شاهی (39) یکصد و شصت وسه من (40)
ایضاً کربلایی رضاقلی کورهپز بابت قیمت، آخرگندمِ گرفته 21 من
ایضاً گندم 10 من
جمع مقدارمرقوم ازجو،102تومان یکصد و یک من و نیم بابت کرایه
جمع کلی گندم، 320 من
بابت کرایه ی حصیر از قرار باری دوازده ریال، جو 36 من
صورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314
عالیجاه کربلائی علیخان مستأجر ملکِ موقوفه ی مسجد جامع چادگان مقدار سی و یک من گندم حمل از اصفهان نموده جهت قیمت چراغ مسجد به تاریخ 12 / 11 / 14. سید حسن فصیحی (41)
شایان ذکر آنکه مسجد جامع فعلی چادگان فاقد هرگونه موقوفه است و کلیه ی موقوفاتی که ذکرآن گذشت، از حالت وقف خارج گردیده است. امید است ـ ان شاء الله ـ انتشار این اسناد گامی در جهت احیاء موقوفات آن باشد (42)
منبع اصلی:
نشریه میراث جاویدان , شماره 82