بررسی احکام خمس

۲۶ مرداد ۱۳۹۹ 0
بررسی احکام خمس

به طور کلی می توان گفت: پرداخت خمسِ اموال، دو نقش اساسی در زندگی مسلمان ها به ویژه شیعیان ایفا می کند:
  • مادی (توزیع ثروت بر اساس عدالت اجتماعی)؛
  •  معنوی ( تهذیب نفس).
 

عدالت اقتصادی در پرتو بعثت پیامبران

قرآن کریم یکی از مهم ترین دلایل اجتماعی بعثت پیامبران را زمینه سازی برای اقامه قسط و گسترش مطلق عدالت توسط خود مردم می داند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛(1) ما پیامبران را با دلایل روشن و معجزات آشکار فرستادیم و کتاب و میزان حق و باطل را با آنان همراه ساختیم تا مردم (در پرتو تربیت دینی) به عدل و قسط قیام کنند». پس از آن بلافاصله می فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس؛(2) و آهن را فرود آوردیم که در آن نیرویی شدید و سودهایی برای مردم است.»
گرچه در آهن منافع فراوانی نهفته است، منتها یادآوری آن در کنار بعثت رسولان و کتاب و میزان، بدان دلیل است که این فلز را می تواند به صورت شمشیر و تیر و نیزه در آورده و متمرّدان از خط عدالت و بر هم زنندگان نظم اجتماعی را تنبیه کند.
 

تعریف عدالت

عدالت به مفهوم اتمّ آن عبارت است از: اعطای حق هر صاحب حقی که شامل حق الله نیز می شود. امام سجاد (ع) فرمود: «حق الله الاکبر علیک ان تعبده و لا تشرک به شیئاً؛(3) بزرگ ترین حق خدا این است که او را پرستش کرده و احدی را شریک او قرار ندهی.»

گاهی عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جای گاه و پایگاه مناسب خویش است؛ از انفاق و پرداخت حقوق مالی گرفته تا سخن گفتن به موقع و هر کسی را در مقام مناسب گذاشتن، و نیز توزیع و تولید ثروت به صورت مناسب و عادلانه.

 مقبولیت عدالت

اصل عدالت و ضرورت آن، مقبول تمام مکتب ها و انسان هاست و همواره از بزرگ ترین آرمان های بشری و چالش های پیش روی جوامع بوده و هست. هر انسانی پیرو هر مکتب و مرامی که باشد، در صورتی که وجدان و فطرت عقلانی خود را از دست نداده باشد، اجرای عدالت را برای اداره جامعه ضروری می داند، چرا که افراد بشر به دلیل غریزه استخدام یا طبیعت اجتماعی زیستن و یا کثرت حوایج، نمی توانند انفرادی زندگی کنند، بلکه نیاز به قانون عادلانه و اجرای آن دارند. متأسفانه گسترش جوامع بشری و فقدان عدالت اجتماعی باعث گردیده که ظلم و تجاوز، گسترده شود و در هر عصری ثروت های کلان در دست گروهی معدود قرار گیرد و اکثریت جامعه در فقر و محرومیت به سر ببرند.
 

سیستم اقتصادی در اسلام

باید توجه داشت که سیستم اقتصادیِ توزیع و تولید ثروت ها و پرداخت خمس و زکات و سایر مسائل مالی مانند کفارات، دیات و غیره نیز، رعایت عدل اجتماعی را در بعد اقتصادی روشن می سازد، زیرا بدون یک سیستم اقتصادی، قشر عظیمی گرفتار فقر و محرومیت می شوند. به همین دلیل مقصود ما از اقتصاد اسلامی، آن سیستمی است که به وسیله آن راه و رسمی که اسلام در تنظیم حیات اقتصادی دارد تجسّم و عینیّت پیدا می کند.
به عقیده دانشمندان بزرگ اسلامی همچون: علامه مطهری و شهید آیة الله صدر و بسیاری از عالمان روشن بین اهل سنّت، اسلام دارای یک نظام مالی و اقتصادی محکم بر پایه توحید است. استاد مطهری می نویسد: وقتی می گوییم اقتصاد اسلامی، منظورمان علم اقتصادی به شکل اقتصاد برنامه ای و دستوری است، نه اقتصاد علمی که مانند سایر علوم می باشد، چون در این صورت اقتصاد اسلامی یا مسیحی و یا مارکسیستی معنا ندارد؛ چنان که فیزیک یا شیمی اسلامی یا مسیحی نداریم. 

مبانی فلسفی نظام اقتصادی (با رویکرد خمس)

پیش از آن که به مبانی فلسفی نظام اقتصادی اسلام بپردازیم نخست باید واژه فلسفه را بررسی کنیم، چرا که این واژه در علوم و معارف بشری، دو معنای کلی دارد: گاهی فلسفه به معنای دانش مخصوص و معروفی است که موضوع آن، وجود و هستی است؛ فلسفه در این معنا به مفهوم هستی شناسی است که به دو شاخه امور عامه و الهیات به معنی الاخص تقسیم می گردد.(4) و گاهی فلسفه عبارت است از تبیین علمی و عقلانی هر پدیده که در این معنا به فلسفه کاربردی اطلاق می شود. مراد نگارنده از فلسفه اقتصاد اسلامی و حکمت تشریع خمس، بدین مفهوم می باشد؛ یعنی پرسش ها و پاسخ های عقلانی درباره مسائل مالی که یکی از آنها مسئله خمس است.
 پرداختن به موضوع خمس و فلسفه وجوب آن از دو جهت اهمیت دارد:
یکی این که، دین مبین اسلام به دلیل اهمیتی که برای معرفت و عقلانیت در تمام شئون زندگی قائل است باید دید حکمت وجوب پرداخت خمس اموال را چه می داند و یا چه می توان درباره آن گفت، چرا که اسلام برخی از احکام را با ذکر دلایل تشریع آن مطرح ساخته و درباره برخی از احکام به بیان حکمت آنها نپرداخته، بلکه پیروان خود را به کسب علم و معرفت بیشتر درباره فلسفه احکام دعوت کرده است.
جهت دوم این است که با گذشت زمان، فریضه خمس تحت تأثیر بعضی از عوامل اجتماعی و شبهات انحرافی قرار گرفته و کم رنگ شده است. باید علل کم رنگ شدن و راه های احیای این فریضه مالی را روشن سازیم تا بیشتر مورد توجه قرار گیرد، به ویژه در عصر ما که تعبّد را در سایه تعقّل می پذیرند و اذهان عمومی در برابر انواع شبهات، تخریب ها و تفسیرهای مختلف قرار دارد و انتخاب هر یک از آنها نیازمند دلیل معقول و مشروع می باشد.

 علل تهاجم به خمس آل رسول (ص)

فریضه خمس به دلایل مختلف مورد تهاجم قرار گرفته و عملاً کم رنگ شده است. این فریضه واجب الهی نه تنها از ناحیه دشمنان، تخریب می شود، بلکه گاهی از ناحیه مقدس نماها و برخی از مرشد نمایان و شِبه روشن فکران دینی نیز در معرض حمله و هجمه قرار گرفته و می گیرد.
پس از انقلاب اسلامی برخی می گفتند که با پرداخت مالیات، دیگر خمس واجب نمی شود، در حالی که مالیات ربطی به خمس ندارد. برخی دیگر از کج اندیشان نیز معتقد بودند که خمس فقط باید به دست امام زمان (عج) برسد، از این رو پول ها را در زمین دفن می کردند تا امام عصر (عج) پس از ظهورش آنها را بردارد و مصرف کند. بالاخره، این فریضه واجب الهی در کشاکش ظن و گمان های هوس آلود برای برخی به صورت امر مبهم در آمده و حقیقت آن را در نیافته اند.
اما فقهای شیعه با استناد به کتاب و سنّت، دیدگاه روشنی در این باره دارند که در کتاب های مستقل به صورت مستدل و نیز در رساله های عملیه برای عموم آورده اند.

رعایت در مصرف خمس

مراجع و علمای بزرگوار در مصرف خمس بسیار دقت می کردند. نگارنده خود ناظر بودم که یکی از بازاری های تهران خمس کلانی برای امام راحل (قدّس سرّه) آورد. پس از پرداخت آن، عرض کرد: یک تومان از این پول را برای تبرّک برگردانید. امام فرمودند: این پول نه مال من است نه مال تو، من نمی توانم برگردانم. یکی از طلبه ها که نزدیک حضرت امام نشسته بود، یک تومان از جیبش در آورد و به امام داد. امام آن را گرفت و به بازاری داد.
هنگامی که امام (ره) در نجف تبعید بودند روزی شنیدند که یکی از بازاری ها می خواهد برای حاج احمد آقا جشن عروسی بگیرد، حضرت امام نامه ای نوشتند که مبادا از وجوهات مصرف کنید.
مرحوم آیة الله مدنی از هدایای مردم ارتزاق می کردند و حاضر نبودند وجوهات را در زندگی شخصی مصرف کنند.
به هر روی، بسیاری از مراجع عظام در حد بسیار اندک از سهم امام استفاده می کردند و دیگران را به احتیاط کامل دعوت می نمودند. در این باره، نمونه های فراوانی از پرهیز و احتیاط علما در مصرف خمس وجود دارد، ولی همین نمونه ها نشان می دهد که عالمان اسلامی به هیچ وجه خمس را برای خود نان دانی نکرده اند.
 

پیوستگی سیستم اقتصادی و اصول اعتقادی

مبانی فلسفی نظام اقتصادی در اسلام با جهان بینی و اصول اعتقادی، به هم مرتبط و پیوسته است. به همین دلیل شناخت سیستم اقتصادی مستلزم شناخت مبانی فکری و فلسفی است؛ به عبارت دیگر سیستم اقتصادی از عقاید، اخلاق و احکام اسلامی تفکیک ناپذیر می باشد، چون فروع دین از اصول دین نشأت پیدا کرده است و همین انسجام فروع و اصول و اخلاق و ایمان است که ضمانت اجرایی خمس و زکات را تأمین می کند؛ مثلاً قرآن در باب وجوب خمس اموال و لزوم پرداخت آن به صاحبان سهام (سهم امام و سهم سادات) می فرماید: «ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان؛(5) اگر به خدا و آن چه بر بنده اش (حضرت محمد) در روز جدایی (حق و باطل) نازل کرده ایمان و اعتقاد دارید، خمس مالتان را بپردازید.»
همان گونه که می بینید در این جا ایمان و عقیده را پشتوانه و ضامن اجرای خمس قلمداد نموده است، زیرا اگر کسی به دروغ بگوید: خمس ندارم یا پرداخته ام، حکومت اسلامی در شرایط عادی حق تجسّس و تفحص ندارد، چرا که پرداخت خمس به ایمان و اعتقاد مردم بستگی دارد. به همین دلیل خطاب در این گونه احکام با مؤمنان و متقین است و کسانی که ایمان ندارند مخاطبان خمس نمی باشند.
پرداخت خمس و زکات در رشد اخلاقی و تربیتی پرداخت کننده نقشی اساسی ایفا می کند. قرآن می فرماید: «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکیهم؛(6) از اموال آنها صدقات را بگیر که در پاک کردن و تزکیه و رشد معنوی آنها دخیل است، چرا که هر عبادتی ظاهری دارد و باطنی. اراده و نیت و انگیزه شخصی، باطن عبادت و فرایض مالی را ترسیم می کند.
پرداخت خمس اموال به قصد قربت، آثار تربیتی و برکات اقتصادی در پی دارد، اما از نظر تربیتی، انفاقِ خمس اموال به مثابه دل کندن و رهایی از وابستگی آدمی به جذاب ترین مظاهر دنیوی است. قرآن می فرماید: «و انّه لحب الخیر لشدید؛(7) انسان علاقه بسیاری به مال دارد». از این رو مشکل ترین دستورات اسلامی، احکام مالی است.
انفاق مال از اهدای جان کمتر نیست. بسا افرادی در راه حفظ مال و منال از جان گذشته اند. حرّیت و آزاد منشی از آن کسی است که از مال بگذرد و اصولاً اطاعت از خدا در انفاق مال، اثرات معنوی بسیار بزرگی دارد. قرآن با توجه به این حقیقت می فرماید: «لن تنال البرّ حتّی تنفقوا مما تحبّون؛(8) هرگز به مقام نیکوکاری نمی رسید، مگر این که از آن چه دوست دارید انفاق کنید.»
بی دلیل نیست که برخی از مفسّران جمله اول آیه «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکیّهم»(9) را به نجات از شرّ حبّ مال و بخل و حسادت، تفسیر کرده اند و کلمه «تزکّیهم» را رشد و ترقی معنوی و مادی دانسته اند؛ یعنی انسان با پرداخت خمس و یا زکات، از پلیدی های روحی و روانی پاک می شود و زمینه نزول برکات مادی و معنوی را فراهم می آورد.
بسیاری از مردم از ترس کمبود مال و فقر و ناداری، زکات و خمس نمی دهند، ولی اگر ایمان و توکل به خدا در کار باشد نباید از فقر و ناداری ترس و واهمه ای داشته باشند. از همه بالاتر این که آن چه موجب اهمیت و عنایت خداوند به این فریضه می شود همان تقوا، اخلاص، خوش حالی مستمندان و بندگان خدا و بستگان پیامبر است. خدا در قرآن می فرماید: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له؛(10) کیست که به خدا قرض نیکو بدهد تا خدا آن را به صورت افزون برگرداند.»
ذات اقدس الهی نیازی به استقراض از بندگانش ندارد، می خواهد بفرماید: کسی که به بنده ای قرض بدهد مثل این است که این احسان و هدیه را به خدا داده است؛ در صورتی که آن چه مورد توجه خدا واقع می شود اخلاص و تقوایی است که باعث این عمل گردیده است. قرآن درباره قربانی کردن می فرماید: «لن ینال الله لُحُومها و لا دماؤها و لکن یناله التقوی منکم؛(11) هرگز گوشت و خون قربانیِ شما به خدا نمی رسد، و لکن تقوای شما که باعث این عمل گردیده است به خدا می رسد.»
در خمس هم همان قصد قربت و اخلاص است که مورد توجه ذات اقدس الهی قرار می گیرد، چون این نوع انفاق که با انگیزه پاک و نیت خالص و به قصد قربت انجام می شود به خدا می رسد، چرا که اگر ایمان و اخلاص و امید به ثواب و علاقه به قرب پروردگار نبود هرگز کسی محصول زحمات خود را پرداخت نمی کرد. جوان مسلمانی در جنگ با ایران صندوقچه جواهراتی پیدا کرده بود و مقرّر شد آن را به فرمانده تحویل دهد. وقتی فرمانده صندوقچه را باز کرد چشم حاضران خیره ماند. فرمانده گفت: این جوان شاید صندوقچه دیگری هم پیدا کرده باشد. جوان با ایمان رگ های گردنش متورّم شد و گفت: «لو لا تقوای لما جئت بک؛(12) اگر تقوا نبود همین صندوقچه را هم پیش تو نمی آوردم.»
آری، انسان با اهرم تقوا و اخلاص از تمام مواضع عبور می کند تا به خدا می رسد.
 

آثار اجتماعی خمس

خمس، غیر از عرصه های فردی، بر اجتماع و نهادهای آن نیز تأثیرات شگرفی دارد که در این جا بعضی از آنها را بر می شمریم:
 
 تقویت حکومت اسلامی:وقتی خمس پرداخت می شود جمع کثیری از سادات از فقر نجات یافته و دستگاه های تبلیغاتی نیازی به بودجه دولتی پیدا نمی کنند، در نتیجه حکومت اسلامی تقویت می شود. به همین دلیل بعضی از فقها و مراجع، خمس را بودجه حکومت اسلامی قلمداد کرده اند.
- زمینه ساز عدالت اجتماعی:حکمت دیگر خمس و زکات، تعدیل ثروت و تأمین عدالت اجتماعی در بعد اقتصادی است. قرآن می فرماید: «ما افاء الله علی رسوله من اهل القُری فللّه و للرّسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل کی لا یکون دولةً بین الاغنیاء منکم».(13) در این آیه، دلیل اختصاص فی ء به پیامبر (ص) و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان، برای تعدیل ثروت است تا میان توان گران دست به دست نشود و زمینه عدالت اجتماعی فراهم گردد.
این آیه، شبیه آیه خمس است. شیعه بر این باور است که مقصود از یتیم، مسکین و ابن السبیل، اقربای رسول خداست، اما اهل سنّت به آن عمومیت داده و همه مردم را شامل می کنند. در هر صورت، این نوع تقسیم برای این است که اموال در دست عده معدودی در گردش نباشد، بلکه ثروت، توزیع و فراگیر شود. 
یک حدیث جالب
روایتی از محمد بن سنان در این باره رسیده است که می گوید: در محضر مولایم امام هشتم در خراسان بودم، مأمون نیز حضور داشت. در همین هنگام به مأمون خبر دادند یکی از صوفی مسلک ها دزدی کرده است. مأمون دستور داد او را در مجلس حاضر کردند. مشاهده کرد این مرد در اثر سجده های طولانی پیشانی اش پینه بسته است. از وی پرسید: چگونه با این نشانه های خوبی که داری، مرتکب این عمل زشت شده ای؟ مرد صوفی گفت: به دلیل اضطرار دست به این عمل ناپسند زده ام، زیرا تو مرا از حقم که از خمس و فی ء می رسید محروم کرده ای. مأمون گفت: تو چه حقی در خمس و فی ء (انفال) داری؟ گفت: خداوند متعال خمس را بر شش قسم تقسیم کرده و فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول ولذی القربی...»(14) و فی ء را نیز شش سهم قرار داده است: «ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل»(15) و من از در راه ماندگان و مسکین هستم، ولی به حقوقم دسترسی ندارم و این تو هستی که مرا از حقم محروم کرده ای. مأمون به امام هشتم عرض کرد: نظر شما چیست؟ امام پس از گفت و گوی مختصری در نهایت فرمودند: او از قرآن دلیل آورده است.(16)
از این گفت و گو معلوم می شود که در عصر مأمون، خمس هم مانند سایر مالیات جمع آوری می شده است، چون او هیچ گونه انکاری درباره دریافت خمس و فی ء نکرده است. ولی با توجه به پاسخ اولیه امام رضا (ع) که فرمود: او می گوید چون تو دزدی کرده ای من هم دست به دزدی زده ام، مشخص می شود که امام مخالف با احتجاج آن مرد صوفی نبوده است؛ یعنی مسکینان و در راه ماندگانِ از غیر خاندان پیغمبر نیز در خمس، سهمی دارند (سهم امام). بنابر این می توان نتیجه گرفت که یکی از موارد مصرف خمس تأمین حوایج مسکینان، یتیمان و در راه ماندگان است که در عصر پیامبر به وسیله آن حضرت مصرف می شد و در عصر امامان متصدّی اداره آنها شخص امام بود که از سهم مبارک خود آنان را اداره می کرد و سهم سادات را به سادات فقیر و یتیم و درمانده می داد. همین مسئولیت در غیبت کبری به وسیله نوّاب عامِ امام زمان (عج)؛ یعنی مراجع واقعی تقلید انجام می گیرد.
وانگهی، آیه «و فی اموالهم حق معلوم * للسائل و المحروم»(17) نشان می دهد که این حق معلوم غیر از زکات و مالیات است، بلکه مقصود حق نیازمندان است که نمازگزار و انسان مؤمن در اموالش احساس می کند و بر خویش لازم می داند به مستمندان برساند. حق معلوم چیزی نیست که از سوی خدا و پیامبر (جز در موارد خمس و زکات و کفارات و نذر و عهد) تعیین شده باشد، بلکه حق معلوم زاده وجدان دینی و باورهای مذهبی و از نوع انفاق های مستحب و مؤکّد است، نه از واجبات. مسلمان ها از قرآن و سنّت آموخته اند که بهشت برین در پرتو انفاق ها و ایثارهای مالی و جانی تأمین می شود. دست گیری از یتیمان و مستمندان، یک فرهنگ اسلامی است و در ادبیات فارسی و عربی نیز انعکاس زیادی دارد.

دانی که را سزد صفت پاکی
آن کو وجود خویش نیالاید

تا مردمان گرسنه و مسکینند
بر مال و جاه خویش نیفزاید

تا بر یتیم جامه نپوشاند
اندام طفل خویش نیاراید
امام باقر (ع) می فرماید: «لا یحلّ لاحد ان یشتری من الخمس شیئا حتی یصل الینا حقّنا؛(18) برای احدی جایز نیست چیزی از مال خمس نداده خرید و فروش کند، مگر این که حق ما را از آن بپردازد.»
امام صادق (ع) می فرماید: «ان الله لا اله الا هو لمّا حرّم علینا الصدقة انزل لنا الخمس فالصدقة علینا حرام و الخمس لنا فریضة و الکرامة لنا حلال؛(19) تحقیقاً معبودی جز الله نیست. هنگامی که صدقه و زکات را بر ما حرام کرد خمس را جای گزین آن نمود. پس صدقه بر ما حرام است و خمس بر ما واجب و کرامت بر ما حلال می باشد.»
وانگهی، زکات یک امتیاز مالی است. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: جمعی از بنی هاشم از رسول اکرم (ص) تقاضا کردند که به آنها مأموریت دهد زکات را گردآوری کنند، زیرا آنها از دیگران بر این امر سزاوارترند. پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند: «یا بنی عبدالمطلب [هاشم ] ان الصدقة لا تحلّ لی و لا لکم و لکنّی قد وعدت الشفاعة؛(20) صدقه واجب و زکات، بر من و شما حلال نیست، و لکن در عوض من وعده شفاعت می دهم به کسانی که از زکات استفاده نکنند.»
اگر زکات یک نوع امتیاز مالی نبود، بنی هاشم چنین استدعایی نداشتند. لازمه تقاضای آنها این است که چون احساس محرومیت مضاعفی می کردند و خمس اموال نیز به دلیل اندک بودن و یا عدم جواز بیش از استحقاق و در حد مؤونه نمی توانست نیازهای اولیه آنها را بر طرف سازد، از این رو تقاضای جمع آوری زکات کردند. اما پیامبر (ص) آنها را از این امر بازداشت، چون زکات از اموال عمومی محسوب می شود و مخصوص مستمندان غیر سید است. از این رو مصارف آن نیز در همین راستا قرار دارد و حاکم اسلامی می تواند هرگونه که صلاح بداند انفاق کند. به خلاف خمس که در واقع بودجه حکومت اسلامی است و نمی توان آن را بی حساب مصرف کرد. از سوی دیگر، نیم آن سهم سادات است که باید در حد رفع احتیاجات و تأمین مخارج یک سال به آنها داده شود و بیش از آن جایز نیست و نیم دیگر سهم امام است که به مستحقان غیر سادات می رسد.
پی نوشت :
1) حدید (57) آیه 25.
2) همان.
3) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 618.
4) برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب علوم اسلامی (منطق و فلسفه) شهید مطهری مراجعه شود.
5) انفال (8) آیه 41.
6) توبه (9) آیه 103.
7) عادیات (100) آیه 8.
8) آل عمران (3) آیه 92.
9) توبه (9) آیه 103.
10) بقره (2) آیه 245 و حدید (57) آیه 11.
11) حج (22) آیه 37.
12) تاریخ طبری.
13) حشر (59) آیه 7.
14) انفال (8) آیه 41.
15) حشر (59) آیه 7.
16) فخر رازی، تفسیر کبیر ج 16 - 15، ص 166.
17) معارج (70) آیات 25 - 24.
18) الکافی، ج 1، ص 545.
19) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 41.
20) همان.
پدید آورنده : محمدباقر شریعتی سبزواری

منابع: 
مجله معارف اسلامی ، دی، بهمن و اسفند 1386، شماره 70 ، صفحه 72