قرض الحسنه در آیات و روایات

۱۴ مرداد ۱۳۹۹ 0
قرض الحسنه در آیات و روایات

  • تعریف قرض الحسنه
  • قرض الحسنه در قرآن
  • قرض الحسنه در دیدگاه اهل البیت (ع)
  • تفاوت قرض با دین
  • اهمیت قرض
  • قرض الحسنه از دیدگاه علما و امام خمینی (ره)


قرض الحسنه

یكی از اصل های مهمّ اسلامی، اصل قرض الحسنه (وام دادن بدون سود) می باشد كه در قرآن و زندگی امامان ـ علیهم السلام ـ اهتمام بسیاری به آن داده شده است.


معنی قرض الحسنه

واژه «قرض» در ریشه لغوی به معنی بریدن است. از این رو عرب به قیچی كه برّنده است، مقراض می گویند. استعمال این واژه در وام بدون بهره، از این رو كه انسان وقتی می تواند به چنین كار نیكی توفیق یابد كه دلبستگی به مال و ثروت را از خود ببرّد و قطع كند، وگرنه به چنین توفیقی نخواهد رسید. و معنی دیگر بریدن این است كه قرض دهنده قسمتی از اموالش را جدا كرده و به قرض گیرنده می دهد.
لازم به تذكر است كه قرض دادن به قرض پول، منحصر نیست. بلكه شامل قرض كالاهای مختلف نیز می شود. مثلاً همسایه ای می خواهد عروسی كند و نیاز به فرش و ظرف دارد، شما به مدّت یك هفته یا یك ماه، مقداری ظرف و فرش به او قرض می دهید. این كار نیز قرض الحسنه است.
كوتاه سخن اینكه: به طور كلی توفیق به انفاق های مالی به بریدگی و وارستگی بستگی دارد. چرا كه اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد و از آن دل نكند، هرگز حاضر نمی شود به انسان نیازمندی وام بدون بهره بدهد.
در داستان حضرت ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ در رابطه با اطمینان و یقین به معاد، خداوند به او فرمود: چهار پرنده را بگیر و آنها را ذبح كن و گوشت آنها را مخلوط كرده و ده قسمت كن و هر جزیی از آن را روی كوهی بگذار و سپس در جایی بنشین و آن چهار پرنده را به اذن خدا صدا بزن. آنها زنده می شوند و نزد تو پرواز می كنند. ابراهیم چنین كرد و آنها زنده شدند و نزد ابراهیم آمدند. قلب ابراهیم ـ علیه السلام ـ سرشار از یقین به معاد و زنده شدن مردگان در قیامت شد.[مجمع البیان، ج 2، ص 373، ذیل آیه 260 بقره.]
مرحوم شیخ صدوق روایت می كند كه این چهار پرنده عبارت بودند از: طاووس، كركس، خروس و مرغابی كه هر كدام از اینها به یكی از صفات رذیله انسان اشاره می كند؛ طاووس اشاره به دلبستگی زینت دنیا است، كركس اشاره به آرزوی دراز، خروس اشاره به طغیان شهوت جنسی، و مرغابی اشاره به حرص است. اگر انسان این چهار صفت را از خود دور كند می تواند به كمالات عالی انسانی نائل شود.[خصال صدوق، باب الاربعه، ص 216]
مولانا در كتاب مثنوی، این مطلب را با اندكی تفاوت، به صورت شعر بیان كرده:
تو خلیل وقتی ای خورشید هُش این چهار اطیار رهزن را بكش
خُلق را گر زندگی خواهی ابد سر ببر زین چار مرغ شوم و بد[دیوان مثنوی، آغاز دفتر پنجم]
توضیح بیشتر اینكه؛ عبادات بر دو گونه است: غیر مالی و مالی. عبادات غیر مالی مانند: نماز، روزه و... عبادات مالی مانند: خمس، زكات، قرض الحسنه و... در عبادات مالی باید دست در جیب كرد و از علاقه به مال و پول برید، زیرا گذشتن از مال و ثروت مشكل و دشوار است.
قرض الحسنه علاوه بر اینكه یك مسأله اجتماعی است. یك مسأله اخلاقی نیز است. زیرا اوّلاً روح محبّت و تعاون كه یك صفت ممتاز اخلاقی است موجب رواج قرض الحسنه در جامعه می شود، و ثانیاً این كار نیك، روح برادری و عطوفت را زنده می سازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن می شود. از این رو در روایات اسلامی به یكی از حقوق مؤمنان نسبت به همدیگر یاد شده است، از جمله امام باقر ـ علیه السلام ـ در ضمن شمارش حقوق مؤمن نسبت به مؤمن، فرمود:« و یفرّج عنه كربته و یقضی دینه»
از حقوق مؤمن بر مؤمن این است كه اندوه او را برطرف سازد، و قرضش را ادا كند.[اصول كافی، ج 2، ص 169]


قرض الحسنه در قرآن

در قرآن، سیزده بار با واژه های گوناگون، سخن از قرض به میان آمده و با آن تأكید شده است. در هر جا كه كلمه «قرض» آمده به دنبال آن كلمه «حَسناً» نیز آمده است.[مانند آیه 245 بقره، مائده، 11 و 18 حدید، 17 تغابن و 20 مزّمّل.] از این رو در اسلام به وام بی بهره «قرض الحسنه» می گویند. این تركیب بیانگر آن است كه قرض دادن باید به صورت نیكو انجام شود. نیكویی آن را می توان از چند جهت تصوّر كرد: 1. آبرومندانه باشد. 2. بی منّت باشد. 3. بدون چشم داشت به سود و بهره باشد. 4. برای خشنودی خدا باشد. 5. از روی میل و علاقه باشد.

در اینجا نظر شما را به ذكر سه آیه از میان آیات قرض الحسنه جلب می كنم:
  • آیه  12 سوره مائده
    ... وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ
    اگر نماز به پا دارید و زكات بدهید و به رسولانم ایمان بیاورید و آنها را یاری كنید و قرض الحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو می كنم و شما را در باغ هایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می كنم.
:در این آیه در رابطه با قرض الحسنه چند نكته وجود دارد. نخست اینكه: این دستور به قدری مهم است كه پس از نماز و زكات و ایمان و یاری رسولان خدا، ذكر شده، دوم اینكه: این دستور در ادیان پیشین نیز از دستورهای مهم خدا بوده است. سوّم اینكه: پاداش آن بخشش گناهان و بهشت پرنعمت است. چهارم آنكه: قرض الحسنه، قرض دادن به خداست. یعنی مورد پذیرش حقّ است و خدا دستش را به جای دست مستمند قرار می دهد.

  •  آیه20 سوره مزّمّل
    ... وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّكاهَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً...:
    و نماز را برپا دارید و زكات را ادا كنید و به خدا قرض الحسنه دهید.
در این آیه سه نكته قابل توجّه است؛ نخست اینكه: قرض الحسنه، بعد از نماز و زكات به عنوان سوّمین دستور ذكر شده كه بیانگر اهمیّت آن است. دوم آنكه: قرض الحسنه قرض دادن به خداست. اشاره به اینكه گویی قرض دهنده با خدا معامله می كند و خداوند قرض او را می پذیرد. سوم اینكه: این اصل مقدّس مانند نماز و زكات، باید در سطح وسیع و همگانی انجام شود. لذا در آیه فوق با واژه جمع، به عموم مردم از زن و مرد، خطاب شده است.

  • آیه 17 تغابن 
    إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِیمٌ
    اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما چند برابر سازد و شما را می بخشد و خداوند تشكّركننده و بردبار است.[در آیه 245 بقره. نظیر این آیه با اندكی تفاوت آمده است]
در این آیه نیز به چند نكته در ارزش قرض دادن اشاره شده؛ نخست اینكه: قرض دادن به مؤمنان، قرض دادن به خداست و مورد پذیرش حق است.. دوم اینكه: قرض دادن موجب افزایش نعمت به چندین برابر مقدار قرض می گردد. سوم اینكه: موجب آمرزش گناهان از سوی خدا می شود. چهارم اینكه: خداوند از قرض دهنده تشكر می كند، یعنی آن را به نیكی می پذیرد و با پاداش های دنیوی و اخروی جبران می نماید.

اهتمام امامان ـ علیهم السلام ـ به قرض الحسنه

خاندان رسالت ـ علیهم السلام ـ در گفتار و رفتارشان به قرض الحسنه اهمیّت فراوان می دادند و خود در این راه پیشقدم می شدند و پیروانشان را با تأكیدهای بسیار به این امر مقدّس دستور می دادند.
در كتاب وسائل الشّیعه كه از منابع فقه شیعه است و محور استنباط و اجتهاد مجتهدان تشیّع می باشد، در جلد سیزده، 134 روایت در «ابواب الدَّیْن» درباره قرض و پاداش و احكام آن ذكر شده است.

چند نمونه از گفتار امامان ـ علیهم السلام ـ در پاداش قرض دادن
در اینجا به عنوان نمونه، نظر شما را از میان دهها روایت به ذكر چند روایت در مورد پاداش قرض دادن جلب می كنیم:
  •  رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
     مَنْ أَقْرَضَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَقْرَضَهُ وَزْنَ جَبَلِ أُحُدٍ وَ جِبَالِ رَضْوَى وَ جِبَالِ طُورِ سَيْنَاءَ حَسَنَاتٍ فَإِنْ رَفَقَ بِهِ فِي طَلِبَتِهِ بَعْدَ أَجَلِهِ جَازَ عَلَى اَلصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ اَلْخَاطِفِ اَللاَّمِعِ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ لاَ عَذَابٍ
    كسی كه به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه هر درهمی كه به او می دهد به بزرگی كوه اُحد از كوههای رضوی و طور سینا، برای او پاداشهایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن، مدارا و رفاقت كند، همانند برق خیره كننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد.[ وسائل الشّیعه، ج 13، ص 88]

  •  امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
    ما من مسلم اقرض مسلماً قرضاً حسناً یرید به وجه الله الا حسب الله له اجرها كحساب الصدقه حتی یرجع الیه
    هر مسلمانی كه برای رضای خدا به مسلمانی قرض الحسنه بدهد، حتماً خداوند پاداش آن را مانند پاداش صدقه دادن حساب می كند، تا هنگامی كه آن قرض به او باز گردد.[وسائل الشیعه، ج 13، ص 87، ثواب الاعمال، ص 308]
:

  • پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
    من اقرض مؤمناً قرضاً ینتظر به میسوره، كان ماله فی زكاهٍ، و كان هو فی صلاهٍ من الملائكه حتّی یؤدیه
    كسی كه به مؤمنی تا مدّتی كه او توان ادای آن را داشته باشد، قرض بدهد، مال او به عنوان زكات است (و ثواب زكات را دارد) و قرض دهنده تا هنگام ادای قرض، مورد درود فرشتگان است.

  • امام صادق علیه السلام
    مكتوبٌ علی الجنّه: الصدقه بعشر، و القرض بثمانیه عشر، و انما صار القرض افضل من الصّدقه لانّ المستقرض لا یستقرض الا من حاجهٍ، و قد یطلب الصدقه من لا یحتاج الیها:
    بر در بهشت نوشته شده: پاداش صدقه ده برابر، ولی پاداش قرض، هیجده برابر است. آنگاه فرمود: پاداش قرض از این رو بر پاداش صدقه بیشتر است كه قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمی گیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با اینكه نیاز ندارد، صدقه می گیرد .[بحار، ج 103، ص 139]

مجازات ترك كننده قرض الحسنه، با تمكّن
از سوی دیگر در روایات متعدّدی به آنانكه توان و تمكّن برای دادن قرض الحسنه به نیازمندان دارند و در عین حال عمداً‌ آن را ترك می كنند به مجازات های سخت، هشدار داده شده است،
  • پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
    و من شكا الیه اخوه المسلم فلم یقرضه حرّم الله عزّوجلّ علیه الْجنّه
    كسی كه برادر مؤمنش بر اثر ناداری به او شكایت نماید و او قرض الحسنه به آن برادر دینی ندهد، خداوند بهشت را بر او حرام می گرداند.[ وسائل الشیعه، ج 13، ص 88.]
و نیز فرمود
  • پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
    من احتاج الیه اخوه المسلم فی قرض و هو یقدر علیه فلم یفعل، حرّم الله علیه ریح الجنّه
    كسی كه برادر مسلمانش بر اثر تهیدستی به او نیاز دارد كه قرض بدهد، و او با اینكه توانایی برای قرض دادن دارد، قرض ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می كند.[بحار، ج 103، ص 138]

تعريف علما از قرض:

قرض به عنوان يكى از عقود، در ابواب معاملات فقه مطرح است. بسيارى از فقيهان به علت روشن بودن تعريف قرض و اين كه امرى شناخته شده براى عموم مردم است، آن را تعريف نكرده‏اند، ليكن عده ‏اى كوشيده‏ اند،تعريف مشخصى براى اين امر عرفى ارائه نمايند، چنان كه امام خمينى قدس سره مى‏ فرمايد: 
قرض، تمليك مال به ديگرى به شرط ضمان است؛ بدين صورت كه قرض كننده متعهد مى‏ شود كه خود آن مال يا مثل و يا قيمت آن را بپردازد و به كسى كه مال خويش را تمليك ديگرى مى‏كند، مقرض و به كسى آن را مى‏ گيرد مقترض گويند ( تحرير الوسيله، ج‏1، ص‏651.).
مرحوم خوانسارى مى ‏گويد: 
حقيقت قرض اين است كه مالى بر وجه ضمان، نه بر وجه رايگان، به ملكيت ديگرى در آيد(جامع المدارك، ج‏3، ص‏327)
محقق حلى، قرض را چنين تعريف مى‏ كند: 
قرض عقدى مشتمل بر ايجاب و قبول است. ايجاب مانند اين است كه بگويند: به تو قرض دادم يا جمله‏اى كه همين معنا را برساند. مثل: در اين مال تصرف كن يا از اين نفع ببر و بر عهده تو باشد كه عوضش را بازگردانى و قبول لفظى است كه رضايت طرف مقابل را از ايجاب برساند (محقق حلى، شرائع الاسلام، ج‏2، كتاب القرض، ص‏83 ).

تفاوت قرض با دين:

دين، مال كلى ثابت در ذمه يك فرد، به نفع ديگرى است و سبب آن يكى از اسباب دين است. به كسى كه مال برگردن اوست، مديون يا مدين و به صاحب حق، دائن يا غريم گويند.
سبب دين دو گونه است:
  • اختيارى، مانند قرض كردن، يا مالى را مبيع قرار دادن در بيع سلم، ثمن قرار دادن در بيع نسيه، اجرت قرار دادن در اجاره، صداق قرار دان و نكاح و عوض قرار دادن در خلع.
  •  قهرى، آن چنان كه در مورد ضمانات، نفقه زوجه دائم و مانند آن است. دين داراى احكام مشترك با قرض است. احكامى نيز وجود دارد كه مختص به قرض است ( تحرير الوسيله، ج‏1، ص‏647).
از اين بيان، واضح شد كه دين اعم از قرض است.

معناى قرض:

قرض، در لغت فارسى به معناى بريدن، قطع كردن، پاداش دادن، شعر گفتن، وام دادن و چيزى كه از كسى گيرند تا واپس دهند، خواه پول و خواه جز آن باشد، به كار مى ‏رود( فرهنگ معين، ج‏2، ص‏2658).
قرض عبارت است از تملیک کردن مالی به دیگری به این شکل که پرداختن عین آن مال، یا مثل آن و یا قیمت آن بر عهده او باشد. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۱.]
درباره معناى قرض در لغت عرب، در مجمع البحرين آمده است: القرض ما تعطيه غيرك ليقضيكه و اصله القطع فهو قطيعه من مالك باذنه على ضمان مثله؛ قرض چيزى است كه به ديگرى مى‏دهى تا آن را به تو برگرداند و اصل آن به معناى قطع و بريدن است. پس قرض مالى است كه مالك با رضايت، آن را از مال خود جدا مى‏ كند و به ديگرى واگذار مى‏كند؛ به شرط اين كه مثل آن را بر عهده گيرد(فرهنگ معين،ج‏4، ص‏226.).
مرحوم شعرانى مى‏ گويد: 
قرض، در اصل به معناى قطع كردن و بريدن چيزى است و مقراض، آلت بريدن است و گاه براى كنايه از دورى و كناره‏گيرى و تجاوز كردن مى ‏آيد: و اذا غربت تقرضهم ذات الشمال‏(كهف (18) آيه‏17)؛ و چون (آفتاب) غروب مى‏ كند، از سمت چپ كناره مى ‏گيرد. از معناهاى ديگر قرض، جدا كردن و دادن مال و هرگونه سرمايه وابسته به شخص است كه گيرنده بايد آن را در مدت مقرر باز پس دهد(ميرزا ابوالحسن شعرانى، نثر طوبى، ج‏2، ص‏295).

اهمیّت قرض

قرض دادن به فرد با ایمان یکی از مستحبات مؤکد است، به خصوص به کسانی که احتیاج دارند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به برادر مسلمان خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده، هموزن کوه احد، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا به خرج دهد، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت و کسی که برادر مسلمانش از وضع خودش پیش او شکایت برد و به او قرض ندهد، خداوند در روزی که نیکوکاران را پاداش می‌دهد، او را از بهشت محروم خواهد ساخت. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۲]

دیدگاه امام خمینی  قدس سره درباره قرض

بنیانگذار جمهوری اسلامی- حضرت امام خمینی قدس سره درباره قرض‌الحسنه فرمود:
قرض‌الحسنه از اعمال بسیار خوب است و بهتر از (انفاق و) همین طور پول دادن است، شاید یکی از نکته‌هایش این باشد که قرض‌الحسنه فعالیت به دنبال دارد و پول دادن مجّانی شاید گدا درست کردن باشد، کسی که قرض می‌کند، به فعالیت می‌افتد تا در وقت خودش بتواند قرضش را ادا کند و با مازادی که پیدا کرده به کار خود ادامه دهد، ولی آن کس که کنار کوچه نشسته و از مردم چیز می‌خواهد، هیچ وقت در فکر این نیست که کاری بکند؛ برای این که دیگر کسی نمی‌تواند از او مطالبه کند.
مبادا آن بیچاره‌ای که آمده قرض بگیرد با تلخی با او روبرو شوید، این خیلی اهمیت دارد. ممکن است یک نفر قرض‌الحسنه بدهد، امّا با ترشرویی قلب قرض گیرنده را آزرده کند و این قلب محل تجلّی خداست. [رساله نوین ج۲، ص۲۴۷]

کراهت قرض در صورت عدم نیاز

توجه به این نکته مهم است که اسلام، مسلمانان را از این که در حال بی نیازی، تن به قرض دهند تا وسعت بیشتری در زندگی پیدا کنند، بر حذر داشته و آن را مکروه می‌شمارد، چنانچه در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
  • پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
    اعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الْکُفْرِ وَ الدَّیْنِ قیلَ یا رَسوُلَ اللَّه اتَعْدِلُ الدَّیْنَ بِالْکُفْرِ؟ قالَ: نَعَمْ [وسائل الشیعة ج۱۸، ص۳۱۷]
    از کفر و بدهی به خدا پناه می‌برم، گفته شد ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا بدهی را در کنار کفر قرار می‌دهی؟ فرمود: بلی.
قرض گرفتن در صورت بی‌نیازی مکروه است و در صورت احتیاج، کراهت آن کاهش می‌یابد و هر چه میزان نیاز کمتر باشد به همان نسبت کراهت شدت می‌گیرد.

موارد وجوب قرض

گاهی گرفتن قرض واجب می‌شود، مثل آن جا که امر واجبی بسته به گرفتن آن باشد، مانند حفظ جان، آبرو و مانند آن و بنابر احتیاط واجب.
کسی که قادر به پرداخت قرض نیست
کسی که قادر به پرداخت قرض نیست و امید به توانایی ندارد، قرض نگیرد، مگر به هنگام ضرورت و تنگنا و یا این که قرض دهنده از حال وی مطلع باشد. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۲]

شرایط صحت قرض

  •  بلوغ، عقل، قصد، اختیار و سایر شرایط عمومی متعاقدین. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۲]
  •  به احتیاط واجب مال، عین باشد.
  •  قابل تملک باشد نه مثل خمر و خنزیر. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۲.]
  • قرض بر مال معیّن واقع شود نه مبهم.
  •  مقدار مال هم معلوم باشد.
  •  تحویل دادن و تحویل گرفتن. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۳]


احکام قرض

  • قرض دادن دَیْن، منفعت و آنچه که تملّک آن صحیح نیست مانند شراب و خوک، صحیح نمیباشد. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۲]
  •  قرض دادن چیز مبهم صحیح نیست، مانند «یکی از این دوتا» و باید مقدارش با پیمانه یا وزن یا شماره معلوم باشد.
  •  وام گیرنده تنها بعد از گرفتن مال، مالک می‌شود هر چند در آن تصرف نکرده باشد. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۳]
  •  در قرض لازم نیست صیغه بخوانند، بلکه اگر چیزی را به نیت قرض به کسی بدهد و او هم به همین قصد بگیرد، صحیح است. [ توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۲]
  •  اگر در صیغه قرض برای پرداخت آن مدتی قرار دهند، طلبکار پیش از تمام شدن آن مدت نمی ‌تواند طلب خود را مطالبه کند، ولی اگر مدت نداشته باشد، طلبکار هر وقت بخواهد، می‌تواند طلب خود را مطالبه کند.[توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۲]
  •  اگر طلبکار، طلب خود را مطالبه کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد باید فوری آن را بپردازد و اگر تأخیر بیندازد، گنهکار است. [توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۲]
  •  اگر بدهکار غیر از خانه‌ای که در آن نشسته و اثاثیه منزل و چیزهای دیگری که به آن‌ها احتیاج دارد، چیزی نداشته باشد طلبکار نمی‌تواند طلب خود را از او مطالبه نماید، بلکه باید صبر کند تا بتواند بدهی خود را بدهد. [توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۲]

ربای قرضی

ربای قرضی که عذاب شدیدی بر آن وارد شده، آن است که مالی را قرض دهد، به شرط اینکه قرض گیرنده، بیشتر از آن مال را برگرداند.
تفاوتی نمی‌کند که این شرط به طور صریح گفته شود، یا طبق توافق قبلی باشد؛ به گونه‌ای که قرض بر اساس آن شرط واقع شود. [تحریر الوسیلة ج۱، ص۶۵۳]

شرط زیادی در قرض

اگر وام دهنده شرط کند زیادتر از مقداری که می‌دهد، بگیرد، مثل این که یک مَنْ گندم بدهد و شرط کند یک مَنْ و پنج سیر بگیرد، یا ده عدد تخم مرغ بدهد که یازده عدد بگیرد، ربا و حرام است؛ بلکه اگر قرار بگذارد که بدهکار کاری برای او انجام دهد، یا چیزی را که قرض داده با مقداری جنس دیگر پس دهد، مثل این که شرط کند یک تومان را که قرض کرده با یک کبریت پس دهد، ربا و حرام است و نیز اگر با او شرط کند که چیزی را که قرض می‌گیرد به طور مخصوصی پس دهد مثلا" مقداری طلای نساخته به او بدهد، شرط کند که ساخته پس بگیرد، باز هم ربا و حرام است؛ ولی اگر بدون این که شرط کند خود بدهکار زیادتر از آنچه قرض کرده پس بدهد. اشکال ندارد، بلکه مستحب است. [توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۳]

تصرف در قرض ربایی

ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است؛ و کسی که قرض ربایی گرفته اگر چه کار حرامی کرده، ولی اصل قرض صحیح است و میتواند در آن تصرف کند. [توضیح المسائل ج۱، ص۳۱۳]


بخش فرهنگى جامعه مدرسين حوزه علميه قم،کتاب ربا