زکات د رآیات 1 تا 4 سوره مومنون

۱۳ مرداد ۱۳۹۹ 0
سوره مومنون/آیه1-4

قد افلح المؤمنون. الَّذِينَ هُمْ فى صلاتهِمْ خَشِعُونَ.وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِمُعْرِضونَ والذينهم للزكوة فاعلون (سوره مومنون/آیه1-4)

مؤمنان رستگار شدند. آنها كه در نمازشان خشوع دارند. و آنها كه از لغو و بيهودگى روي گردانند. و آنها كه زكات را انجام مى دهند.



تفسیر:

فلاح و رستگارى معنى وسيعى دارد كه هم پيروزيهاى مادى را شامل مى شود، و هم معنوى را، و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است.
پيروزى و رستگارى دنيوى در آن است كه انسان آزاد و سربلند، عزيز و بى نياز زندگى كند، و اين امور جز در سايه ايمان امكان پذير نيست، و رستگارى آخرت در اين است كه در جوار رحمت پروردگار، در ميان نعمتهاى جاويدان، در كنار دوستان شايسته و پاك، و در كمال عزت و سربلندى به سر برد.
راغب در مفردات ضمن تشريح اين معنى مى گويد: «فلاح دنيوى در سه چيز خلاصه مى شود: بقاء و غنا و عزت، و فلاح اخروى در چهار چيز: بقاء بلا فناء، و غنى بلا فقر، و عز بلا ذل، و علم بلا جهل؛ بقاى بدون فنا، بى نيازى بدون فقر، عزت بدون ذلت، و علم خالى از جهل.»
سپس به بيان اين صفات پرداخته و قبل از هرچيز انگشت روى نماز مى گذارد و مى گويد: «آنها كسانى هستند كه در نمازشان خاشعند؛ الذينهم فى صلاتهم خاشعون.»در حديثى مى خوانيم كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود: «اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه!؛ اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد.»
اشاره به اينكه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد.
پيشوايان بزرگ اسلام آنچنان خشوعى در حالت نماز داشتند كه به كلى از ماسوى الله بيگانه مى شدند، تا آنجا كه در حديثى مى خوانيم: «پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) گاه به هنگام نماز به آسمان نظر مى كرد اما هنگامى كه آيه فوق نازل شد ديگر سر برنمى داشت و دائما به زمين نگاه مى كرد.»
دومين صفتى را كه بعد از صفت خشوع براى مؤ منان بيان مى كند اين است كه: «آنها از هر گونه لغو و بيهودگى روي گردانند؛ و الذينهم عن اللغو معرضون.»در واقع تمام حركات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مى كند، هدفى مفيد و سازنده چرا كه لغو به معنى كارهاى بى هدف و بدون نتيجه مفيد است .
در حقيقت لغو همانگونه كه بعضى از مفسران بزرگ گفته اند هر گفتار و عملى است كه فايده قابل ملاحظه اى نداشته باشد، البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بيهوده نمى شود بلكه افكار بيهوده و بى پايه اى كه انسان را از ياد خدا غافل و از تفكر در آنچه مفيد و سازنده است به خود مشغول مى دارد همه در مفهوم لغو جمع است.
در واقع مؤمنان آنچنان ساخته شده اند كه نه تنها به انديشه هاى باطل و سخنان بى اساس و كارهاى بيهوده دست نمى زنند، بلكه به تعبير قرآن از آن «معرض» و روي گردانند.
در آيه بعد به سومين صفت مؤ منان راستين كه جنبه اجتماعى و مالى دارد اشاره كرده مى گويد: «آنها كسانى هستند كه زكات را انجام مى دهند؛ و الذين هم للزكوة فاعلون.»و از آنجا كه اين سوره - همانگونه كه قبلا نيز گفتيم - از سوره هايى است كه در مكه نازل شده و در آن هنگام حكم زكات معمولى نازل نگرديده بود، مفسران در تفسير اين آيه گفتگوهاى مختلفى دارند.

آنچه صحيح تر به نظر مى رسد اين است كه زكات منحصرا به معنى زكات واجب نيست، بلكه زكاتهاى مستحب در شرع اسلام فراوان است، آنچه در مدينه نازل شد زكات واجب بود ولى زكات مستحب قبلا نيز بوده است.
بعضى از مفسران نيز اين احتمال را داده اند كه زكات به صورت يك حكم وجوبى اما بدون حد و حدود در مكه بوده است، يعنى مسلمانان موظف بودند مقدارى از اموال خود را به نيازمندان بپردازند، ولى بعد از تشكيل حكومت اسلامى و تأسيس بيت المال زكات تحت برنامه مشخصى قرار گرفت و نصابها و مقدارهاى معينى براى آن قرار داده شد و مأمور اين جمع زكات از طرف پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به هر سو اعزام شدند.
اما اينكه بعضى از مفسران مانند فخر رازى و آلوسى در روح المعانى و راغب در مفردات نقل كرده كه زكات در اينجا به معنى هرگونه كار نيك و يا تزكيه و پاكسازى روح و جان است بسيار بعيد به نظر مى رسد، زيرا در قرآن مجيد هرجا نماز و زكات همراه با هم ذكر مى شود زكات به همان معنى انفاق مالى است، و استفاده معنى ديگر نياز به قرينه روشنى دارد كه در اينجا نيست.





سوره نمل/آیه3

هُدًى وَ بُشرَى لِلْمُؤْمِنِينَ‏. الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْيُوقِنُونَ‏.آیه2و3/نمل

وسيله هدايت و بشارت براى مؤمنان است. همان كسانى كه نماز را بر پا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و به آخرت يقين دارند.



تفسیر:

تداوم عمل، به عمل ارزش مى‏دهد.در آیه فوق فعل مضارع يُقِيمُونَ و يُؤْتُونَ نشانه‏ى استمرار و تدوام است.

 كسانى كه نماز را بر پا مى‏دارند و زكات را ادا مى‏كنند و به آخرت يقين دارند ، هم اعتقاد آنها به مبدء و معاد محكم است ، و هم پيوندشان با خدا و خلق ، بنابر اين اوصاف فوق اشاره‏اى به اعتقاد كامل و برنامه عملى جامع آنها است.

 مقصود از ذكر نماز و زكات ، ذكر نمونه‏ اي از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالحه اين دو را نام مي‏برد ، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند ، نماز در عبادتهاي راجع به خداي تعالي ، و زكات در آنچه راجع به مردم است و از نظري ديگر ، نماز در اعمال بدني و زكات در اعمال مالي .

و اينكه فرمود : و هم بالآخرة هم يوقنون وصف ديگري است براي مؤمنين ، كه عطف شده به آن دو وصف ديگر ، و اين وصف را به منظور اشاره به اين معنا آورده كه بفهماند اعمال صالح ، وقتي در جاي خود قرار مي‏گيرد و به غرض و هدفي كه بايد مي‏رسد ، كه توأم با يقين به آخرت باشد ، زيرا عمل هر قدر هم صالح باشد ، با تكذيب آخرت ، اثرش خنثي و اجرش حبط مي‏شود ، به دليل اينكه خداي تعالي فرموده : و الذين كذبوا باياتنا و لقاء الاخرة حبطت اعمالهم .