سوالات انفاق :‌ امام علی (ع)‌ در کدام خطبه درباره انفاق ثروتمندان و چگونگی آن توصیه کرده است؟

۲۳ مرداد ۱۳۹۹ 0
  • سوالات پیرامون انفاق
    امام علی (ع) از تشویق ثروتمندان و خویشاوندان خود به انفاق را چگونه توصیف می کند؟

امام علی(ع) در خطبه 23 نهج البلاغه به تشویق ثروتمندان براى کمک به بستگان و خویشاوندان و نیازمندان پرداخته و با دلیلى روشن، آنها را به گذشت از بخشى از ثروت هاى خود ترغیب مى کند، مى فرماید:
  • امام علی(ع) در خطبه 23 نهج البلاغه
    «اى مردم! انسان هر چند ثروتمند باشد از اقوام و بستگان خود بى نیاز نیست که از وى با دست و زبان دفاع کنند»; (أَیُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لاَیَسْتَغْنِی الرَّجُلُ ـ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَال ـ عَنْ عِتْرَتِهِ(1)، وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَلسِنَتِهِمْ). «آنها در واقع، بزرگ ترین گروهى هستند که از او پشتیبانى مى کنند و پریشانى و مشکلات او را از میان مى برند و به هنگام بروز حوادث سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند»;
    (وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَیْطَةً(2) مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ(3) لِشَعَثِهِ(4) وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَیْهِ عِنْدَ نَازِلَة إِذا نَزَلَتْ بِهِ).

 آرى، زندگى فراز و نشیب هایى دارد و حوداث تلخ و ناگوار و گاه طوفان هاى سخت، که هیچ انسانى، به تنهایى، توانایى ایستادگى در برابر آن را ندارد. عقل و درایت ایجاب مى کند که انسان، در حال سلامت و آرامش، به فکر آن روزها باشد. حال، چه کسی بهتر از بستگان و خویشاوندان انسان است که از او، در چنین حالاتى، حمایت کنند؟ ولى آیا بدون نیکى به آنها و حمایت مالى و معنوى و ابراز مراتب محبّت و دوستى نسبت به آنان، مى تواند حمایت شان را براى چنین روزهایى جلب کرد؟ به یقین، نه. پس چه بهتر که هر انسانى، با بذلِ بخشى از امکانات مادّى خود، پیوندهاى محبّت و دوستى با خویشاوندان خویش را محکم سازد تا در برابر حوادث و طوفان هاى سخت تنها نماند. درست است که نیکى به دیگران، نیز آثارى را دارد که أَلإنسانُ عَبیدُ الإحسانِ، ولى بى شک، بستگان انسان، نسبت به این امر، اولویت دارند، علاوه بر این، زمینه هاى محبّت، در آنها، آماده تر است. این نکته قابل توجّه است که اگر این دستور اجرا شود، در حقیقت در تمام سطح جامعه با محرومیت ها مبارزه خواهد شد; زیرا در هر قبیله و فامیلى معمولا افراد متمکّنى وجود دارند که اگر آنها به خویشاوندان خود برسند مشکلات در سطح عموم حل خواهد شد. به خصوص این که هم شناخت انسان نسبت به افراد محروم فامیل خود بیشتر است و هم پذیرش آنها بر آنان گواراتر.
 امام(علیه السلام) در نامه اى به امام حسن مجتبى(علیه السلام) سخن جامعى در این زمینه بیان فرموده، و فایده توجّه به اقوام و بستگان را چنین شرح مى دهد:
  • امام(علیه السلام) در نامه اى به امام حسن مجتبى(علیه السلام) سخن جامعى در این زمینه بیان فرموده، و فایده توجّه به اقوام و بستگان را چنین شرح مى دهد:
    «وَ أکْرِم عَشیرَتَکَ! فَإنَّهُم جَناحُکَ الّذى بِه تَطیرُ وَ أَصْلُکَ الّذی اِلَیْهِ تَصیرُ وَ یَدُکَ الّتی بها تَصُولُ»; (قبیله و بستگانت را گرامى دار! زیرا آنها، بال و پر تو هستند که به وسیله آن، پرواز مى کنى، و اصل و ریشه ات هستند که به آن، باز مى گردى، و دست و بازوى تو هستند که با آن، به دشمن حمله مى کنى).(5) 
    حضرت در ادامه خطبه به سراغ دلیل لطیف دیگرى مى رود و افراد متمکّن را از این طریق، به انجام کمک هاى مالى نسبت به همه، ترغیب مى کند. او مى فرماید: 
    «نام نیکى که خداوند (در سایه نیکوکارى و محبّت) به انسان عطا مى کند، از ثروتى که به هر حال، براى دیگران به ارث مى گذارد، بهتر است که این ثروتى است معنوى و ماندگار، و آن جیفه اى مادّى و فرّار»; (وَ لِسانُ الصِّدْقِ یَجْعَلُهُ اللهُ لِلْمَرْءِ فِى النّاسِ خَیْرٌ لَهُ مِنَ المالِ یَرِثُهُ غَیْرُهُ). 
و به تعبیر دیگر: نام نیکى گر بماند زآدمى *** بِه کزو مانَد سراى زرنگار
 اشاره به این که مال و ثروت، به هر صورت چیزى نیست که با انسان، در قبر و قیامت وارد شود، باید بگذارد و بُگذرد و بى شک بعد از مرگ او، به دست وارثان مى افتد و صاحب اصلى معمولا فراموش مى شود، ولى یک چیز ممکن است بعد از مرگ انسان، براى او بماند و آن، نام نیک و ذکر خیر است که هر وقت مَردم، اسم او را مى شنوند، رحمت خدا را براى او تقاضا مى کنند و بر او درود مى فرستند. این یک سرمایه جاودان معنوى و مادّى است که یکى از طُرُق مهم کسب آن، انفاق در راه خدا و بذل و بخشش و احسان و نیکوکارى نسبت به بندگان حق است.
 در واقع، در این سخن از دو طریق، اغنیا بر کمک به نیازمندان و جامعه تشویق شده اند: یکى به دست آوردن اَعوان و انصارى که در طول زندگى و در حوادث تلخ و دردناک، به یارى او مى شتابند و دیگر، یارانى که بعد از مرگ، آمرزش و شادى روح او را از خدا طلب مى کنند. و چه افتخارى از این بالاتر که انسان، بتواند با متاع زودگذر دنیا، هر دو سرمایه را به دست آورد.(6)


(1) . «عِترت» به گفته ارباب لغت، به معناى اصل و اساس چیزى است و گاه گفته اند این واژه، از عِتْر (بر وزن فِطر) به معناى «مرزنگوش» که گیاه پرشاخ و برگ و معطّرى است گرفته شده و اشاره به شاخ و برگ هاى یک فامیل است. بعضى نیز گفته اند که عترت، تنها به فرزندان گفته مى شود. و لذا عترت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرزندان فاطمه(علیها السلام) هستند و حدیث معروف «إنّی تارکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی» را اشاره به همان مى دانند. (لسان العرب، صحاح و مقائیس اللغة).
(2) . «حیطة» اسم مصدر از ماده «حوط» و به معناى «احاطه کردن» است. و حیطه، در این جا، به معناى «حفظ و نگهدارى» آمده است. و بعضى گفته اند که: حیطه به فتح حاء، به معناى «مراقبت کردن» و به کسر حاء، به معناى «حفظ کردن» است.
(3) . «اَلَمّ» از ماده «لمم» به معناى «جمع کردن و اصلاح کردن» است.
(4) . شَعَث به معناى «پراکندگى و پریشانى» است.
(5) . پایان نامه 3.
(6) . پیام امام علی(ع)، جلد2، ص 58.

آیة الله العظمی مکارم شیرازی