مجموعه سوالات درباره زکات (۵)

۲۵ مرداد ۱۳۹۹ 0
  • آيا به پولهايى كه به صورت قرض الحسنه يا سپرده يا جارى در بانك گذاشته مى‌شود، عنوان دين صادق است يا وديعه، در هر صورت حكم زكات آن چيست؟

محمّد هادى معرفت: حكم وديعه را دارد چون مدّت مشخّصى ندارد و از آن طرف چون سود آور است حكم مال التّجارة را دارد و زكات آن مستحبّ است چرا كه مقتضاى جمع بين رواياتى كه در باب زكات مالى التجارة وجود دارد، استحباب زكات مال التّجارة است. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 23‌‌

  • سوالات پیرامون زکات
    در صورتى كه مطلق پول متعلّق زكات باشد نصاب آن چگونه تعيين خواهد شد؟

محمّد هادى معرفت:
 از آنجا كه همواره طلا ملاك تعيين ارزش مالى اشياء بوده است، اين جا نيز معيار را بايد طلا گرفت، همانگونه كه در ديات عقيده ما اين است كه هزار دينار طلا معيار است. بنابر اين هر چند به هر پول رائجى زكات تعلّق مى گيرد ولى نصاب آن را از روى نصاب طلا مشخّص مى كنيم زيرا ارزش پول در حال نوسان است حتى درهم هم در نوسان بوده است. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 22‌

  • سوالات پیرامون زکات
    در زكات نقدين آيا درهم و دينار (سكه طلا و نقره) خصوصيّت دارد يا آنكه شامل هر پول رائجى مى‌شود؟

محمّد هادى معرفت: موضوع زكات، پول نقد بودن است و طلا و نقره بودن موضوعيتى ندارد نه جزء الموضوع است و نه تمام الموضوع، اينكه در روايات طلا و نقره آمده از آن جهت بوده است كه پول رائج آن زمان طلا و نقره بوده است نه آنكه طلا و نقره خصوصيّتى داشته باشد. از اين رو در مطلق طلا و نقره زكات نيست بلكه تنها در طلا و نقره اى كه به صورت سكّه رائج در آمده باشد زكات هست. بنابر اين تمام الموضوع سكّه رائج بودن است، و مى توان گفت هر نقد رائجى مورد زكات است منتهى در اموال نقدى شرائط وجوب زكات كمتر تحقّق مى يابد. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 21‌
  • زكات منحصر در همان اشياء نه‌گانه است و قابل تعميم نيست؟

از محمّد هادى معرفت:
 طبق روايات بسيارى كه در اين زمينه داريم زكات منحصر به اشياء نه گانه است، حتى وقتى راوى به امام صادق (علیه السلام) عرض مى كند امروز در بسيارى از مناطق كشت و محصول مهم برنج و ذرّت است امام (علیه السلام) با تغيّر به او مى گويد: تو مى پندارى در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ذرّت و برنج نبود و يا آنكه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن غافل بوده است؟ نه، پيامبر به عمد از زكات ذرّت و برنج چشم پوشيد. البتّه اگر كسى بخواهد از ديگر حبوب زكات بدهد مطلوب شرعى خواهد بود، زيرا در برخى از روايات آمده است: «فى الحبوب كلّها زكاة»، و رواياتى ديگر زكات را منحصر در همان نه چيز مى دانند مقتضاى جمع بين اين دو دسته روايات آن است كه زكات در غير غلات چهارگانه مستحب باشد. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 21‌

  • سوالات پیرامون زکات
    آيا در حكومت اسلامى پرداخت كننده ماليات مى‌تواند آن را به عنوان زكات محسوب كند؟

آية اللّٰه سيّد مرتضوى در حكومت اسلامى مشكل است پرداخت كننده ماليات بتواند آن را به عنوان زكات محسوب كند مگر اينكه ولى فقيه بپذيرد و قبول كند ولى فقيه جامع الشرائط به عنوان متصدّى و رهبر نظام مى تواند ماليات را به جاى زكات و يا زكات را به جاى ماليات قبول يا ردّ كند. پرداخت كننده ماليات در صورتى كه بخواهد آن را به عنوان زكات محسوب دارد بايد از ناحيه ولى امر مسلمين مأذون و مجاز باشد و گرنه برئ الذمّه نمى شود و زكات به عنوان يك واجب الهى بر ذمّه او ثابت است منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 7‌.

  • سوالات پیرامون زکات
    آيا زكات به دَين هم تعلّق مى‌گيرد به فرض تعلّق بر عهدۀ كيست؟

آية اللّٰه سيّد مرتضوى: زكات تنها به عين تعلّق مى گيرد و شامل دَين نمى شود و نظر مشهور فقهاى اماميّه همين است زيرا روايات به صراحت تنها اعيان نه گانه را متعلّق زكات مى داند و در صورتى كه فقيهى زكات را شامل دَين هم بداند به عهدۀ وام دهنده است نه وام گيرنده زيرا وام گيرنده كه بدهكار است و به دليل احتياج وام گرفته است اين وام دهنده است كه قرض داده و بايد از عهده زكات بر آيد. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 8‌.
  • به فرض تعلّق زكات به دَين آيا تفاوتى بين دين مدّت دار و دين حالى كه وام دهنده قدرت بر گرفتن آن دارد ولى به خاطر فرار از زكات آن را مطالبه نمى‌كند وجود دارد؟

آية اللّٰه سيّد مرتضوى: وقتى گفتيم زكات به دين تعلّق نمى گيرد ديگر اين فرع اصلًا مطرح نمى شود البتّه اين فرع فقهى در مسأله خمس مفيد است، در خمس گاهى دين حالّ است و گاهى مدّت دار، دين حالّ را حساب مى كنند امّا دين مدّت دار بعد از پرداخت وام گيرنده، محاسبه مى شود، دليل اينكه اين فرع را مربوط به خمس مى دانيم نه زكات اين است كه «انّما غنمتم من شيئ» شامل اين حالّ مى شود و منظور از غنيمت مطلق فايده است و در روايت دارد «هو الفائدة يوماً فيوماً» وقتى دست من رسيد خمس دارد امّا وقتى مدّت دارد خمس ندارد. به همين دليل بناى بازاريان متدين بر اين است كه مطالبات را دو قسم مى كنند: 1- ديونى كه حالّ است: اين قسم از مطالبات را جزء درآور سالانه به حساب مى آورند و خمسش را مى دهند امّا آنچه قسطى است و جزء ديون مؤجلّ و مدّت داراست جزء درآمد سالانه محاسبه نمى كنند و خمس آن هم لازم نيست گرچه دادن خمس قسم دوم هم خوب است امّا الزام در كار نيست. امّا در زكات، خصوص صرفاً به اعيان نه گانه تعلّق گرفته و شمول زكات بر ديون دليل وافى و كافى ندارد منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 8‌

  • سوالات پیرامون زکات
    پولهايى كه در بانكها به صورت قرض الحسنه پا سپرده يا جارى گذاشته مى‌شود دين هست يا وديعه در هر صورت به فرض تعلّق زكات به پول، حكم زكات آنها چيست؟

آية اللّٰه سيّد مرتضوى: ظاهراً پولهايى كه در بانكها به صورت قرض الحسنه و سپرده و جارى گذاشته مى شود، دين است و اگر عنوان وديعه بر آن بار شود، وديعه با جواز تصرّف است، و تغيير سپردۀ ثابت، اسم بدون مسمّى است چون در سپردۀ ثابت و در وديعه عين بايد موجود باشد. امّا در حساب هاى بانكى ديگر عين پول، موجود نيست. و در هر صورت زكات ندارد بلكه تنها خمس به آن تعلّق مى گيرد آن هم خمس ارباح مكاسب به دليل اينكه مصداق: (وَ اعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ) قرار مى گيرد. امّا روايات صريح و معتبر بيانگر اين است كه زكات تنها شامل اشياء نه گانه مى شود بنابر اين پولى كه در بانك گذارده مى شود تحت هر عنوانى باشد اگر شرايط خمس را داشت، خمس آن واجب و گرنه، بود و نبود آن در بانك خصوصيّتى نسبت به زكات ايجاد نمى كند منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 9‌

  • سوالات پیرامون زکات
    به نظر شما آيا زكات مال التجارة واجب است؟

از آية اللّٰه سيّد مرتضوى: زكات مال التّجاره مستحب است چون نصوص صراحت دارند كه زكات فقط در اشياء نه گانه واجب است و دليل وافى بر وجوب زكات در مال التّجاره وجود ندارد و اگر از برخى روايات چنين برداشتى شود، به جهت روايات معتبر معارض و يا به جهت اعراض اصحاب، حمل بر استحباب مى شود. منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 9‌
  • فلسفه تشريع زكات بر اساس آيات و روايات چيست؟

آية اللّٰه سيّد مرتضوى: از آيات و روايات به خوبى استفاده مى شود كه هدف از تشريع زكات آن است كه فقرا به حقشان برسند مصالح مسلمين و جامعه اسلامى تأمين شود و جامعه اى با عزّت و عظمت در پرتو اداء حقوق واجب الهى بوجود آيد، فقر و فلاكت در ابعاد مختلف مادى و معنوى و فرهنگى و ... از جامعه اسلامى رخت بربندد به عنوان مثال در روايات آمده است: «انّ اللّٰه عزّ وجلّ فرض للفقراء فى مال الاغنياء ما يسعهم ولو علم انّ ذلك لا يسعهم لزٰادهم ...». «1» چون خداوند مى دانست نيازمنديهاى فقرا و جامعه اسلامى با زكات كاملًا تأمين مى شود به همين امور اكتفا كرد و گرنه، بيش از اين را واجب مى كرد. و به فرموده سيّدنا الاستاذ حضرت امام خمينى خمس و زكات براى تمامى مخارج حكومت اسلامى و تأمين نيازهاى جامعه اسلامى واجب شده است و تنها فقرا مورد مصرف نيستند بلكه هشت مصرف ديگر نيز دارد. اين نيز معلوم است كه پرداخت زكات يك وظيفه اجتماعى است نه وسيله گداپرورى. هدف اصلى ريشه كن كردن فقراء از جوامع اسلامى است امام صادق (علیه السلام) مى فرمايد: «زكات براى آن است كه توانگران آزمايش شوند زندگى فقراء تأمين شود اگر مردم زكات خود را مى پرداختند يك مسلمان بى نوا باقى نمى ماند مردم فقير و بى نوا نمى مانند مگر به جهت تقصير اغنياء و ثروتمندان.» پی نوشت: 1) وسائل الشيعه، ج 6، باب 3، حديث 2 منابع: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌10، ص: 4ش

  • سوالات پیرامون زکات
    آيا جايز است زكات فطره را در امور فرهنگى و مذهبى كه باعث نشر معارف دين مى ‏شود صرف كرد؟

امام، بهجت، تبريزى، خامنه ‏اى، فاضل و نورى: صرف زكات فطره در راه نشر معارف دين اشكال ندارد؛ ولى بهتر است آنرا به فقير بدهند. سيستانى، مكارم و وحيد: بنابر احتياط واجب، بايد فطره را به فقير داد. منابع: خامنه ‏اى، استفتاء، س 893؛ توضيح المسائل مراجع، م 1925، 2014؛ توضيح المسائل مراجع، م 1925، 2014 ؛وحيد، توضيح المسائل، م 2031، 1942.

  • سوالات پیرامون زکات
    چرا در زمان ابوبكر با كساني كه از پرداخت زكات امتناع مي ورزيدند جنگيدند، هر چند پيامبر آن را تحريم كرده بود؟

بـرخى از اصحابى كه در روز غدير خم، و در حجه الوداع همراه با پيامبر صلی الله علیه و اله و سلم بودند و بيعت امام على( علیه السلام) را شـاهـد بـودند، از پرداختن زكات به ابوبكر خوددارى ورزيدند زيرا در وفات پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)حاضر نبودند و حوادثى كه پس از آن رخ داد و خلافت از حضرت على(علیه السلام) به ابوبكر منتقل شد را درك نكردند، براى اينكه آنها اصلا ساكن مدينه نبودند و قطعا به آنان رسيده بود كه حضرت فاطمه (سلام الله علیه)با حاكمان وقت نزاع كرده و بر آنان خـشـم نـمـوده اسـت . اينجا بود كه ابوبكر و عمر و هيئت حاكمه مقرر كردند كه ارتشى به فرماندهى خالدبن وليد را، براى جنگ با آنها گسيل دارند. خالد هم نهضتشان را درهم كوبيد و نفسشان را قطع كرد و مردانشان را قتل عام نمود و زنان و فرزندانشان را اسير كرد تا عبرتى باشد هر كس كه مخالفت با آنان به ذهنش خطور كند يا بخواهد به نحوى، آرامش حكومت را بر هم بزند. منابع: از آگاهان بپرسيد - ج 2 / ترجمه سيدمحمد جواد مهرى، تيجانى تونسى - محمد