ضمن بيان علت وجوب زكات، آداب مستحبي پرداخت زكات و وظيفه فقرا را در اين زمينه بيان كنيد؟

۲۵ مرداد ۱۳۹۹ 0
  • ضمن بيان علت وجوب زكات، آداب مستحبي پرداخت زكات و وظيفه فقرا را در اين زمينه بيان كنيد؟

چند چيز را مى توان سبب وجوب زكوة، بلكه تمام حقوق واجبه دانست:
1. انسان موحد مسلمان خدا شناس بايد فقط يك محبوب داشته باشد و آن خداى تبارك و تعالى است; هم چنين بايد هر چه را دوست مى دارد، در راه او و براى او مصرف كند. انسان هر چه بيش تر به مال و ثروت علاقه يابد، نسبت به مرگ، ترس و وحشت بيش ترى پيدا مى كند; هر چند كه انسان با مردن به ملاقات خدا مى رود; پس با پرداخت زكات و ديگر حقوق واجب، محبت انسان نسبت به مال كم مى شود و به خداى تعالى زياد مى گردد; لذا خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
(إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ);[1] خداوند از مؤمنين جان و مال آنها را مى خرد، و در عوض بهشت را به ايشان مرحمت مى كند.
2. با پرداخت زكات صفت رذيله ى بخل از انسان دور مى شود; زيرا زكات واجب است و عدم پرداخت آن موجب عذاب است; پس انسان وقتى هر ساله زكات را بپردازد، كم كم بخل از او برطرف شده و بذل و بخشش براى او عادت مى گردد.
3. با اداى زكات و خمس و صدقات و هديه و... از تراكم ثروت جلوگيرى مى شود، و نياز فقرا و مستمندان نيز برطرف، و اختلاف طبقه ى محروم و مرفه كم مى گردد; لذا دستورهاى اسلام، حدّ وسط بين دنياى سرمايه دارى غرب و دنياى كمونيسم شرق است. مرحوم آية الله شهيد صدر در كتاب اقتصادنا اين موضوع را كاملا روشن نموده است كه اين دو، در افراط و تفريط اند، ولى برنامه ى اقتصادى اسلام در حد اعتدال است كه هم از تراكم ثروت جلوگيرى مى نمايد و هم انسان با دست رنج خود و با فعّاليت بيش تر به مال زيادتر مى رسد; يعنى جلوى فعاليت و كار و كوشش و تلاش بيش تر او گرفته نشده است.
4. پرداخت زكات، شكرگزارىِ عملىِ مال و ثروت است; همان گونه كه عبادات بدنى، مثل نماز و روزه، شكرگزارى بدنى است و واضح است كه شكر زبانى بدون شكر عملى هيچ اثرى نخواهد داشت; پس انسان بايد با پرداخت زكات و ديگر حقوق واجب شكر مالى خداى تعالى را به جا آورد تا نعمتش افزون شود.
سعديا گرچه سخن دان و نصايح گويى به عمل كار برآيد به سخن دانى نيست
آداب مستحبى پرداخت زكات نيز از اين قرار است:
1. سزاوار است كه انسان در پرداخت زكات يا خمس و يا هر انفاق و بخششى شتاب كند; زيرا هم فقرا زودتر استفاده مى كنند و خوشحال مى گردند و هم ترس از تلف شدن مال يا مانع در پرداخت آن كم تر مى شود.
اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد:
الفرصة تمرّ مرّ الحساب فانتهزوا فُرصَ الخير[2]; فرصت مثل ابر زودگذر است، پس فرصت هاى شايسته را از دست ندهيد.
و گفته اند:
فى التأخير آفات; در تأخير، آفت و مانع وجود دارد.
پس كار خير را هر چه زودتر بايد انجام داد. خير الخير ما كان عاجله. از طرفى ممكن است شيطان يا انسان هاى شيطان نما مانع پرداخت زكات گردند; مثلاً مى گويند: فلان مصرف فعلا مقدّم بر زكات است، يا خيرى كه به خانه رواست به مسجد حرام است، يا چرا مالى را كه با زحمت به دست آورده اى به مفت خورها بدهى، و... .
2. بهتر است به منظور ترغيب و تشويق ديگران، زكات و خمس و صدقه آشكارا داده شود; البته در صورتى كه موجب ريا يا خجالت فقير نشود.
امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد:
كلّما فرض الله عليك فَاِعْلانُه افضل من اِسراره، و كلّما كان تطوّعاً فاِسراره افضل من اعلانه، و لو انّ رجلا حمل زكات ماله على عاتقه و علانية كان ذلك حسناً جميلا و قال فى قوله تعالى «وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»[3] هى ما سوى الزكات، فانّ الزكات علانية غير سرّ[4]; ابراز و اظهار پرداخت حقوق واجب الهى، افضل است از پنهان كردن آن; ولى هر چيزى كه مستحبّى باشد پرداخت آن در خفا و پنهانى افضل است، و اگر كسى زكات مالش را روى دوش بگيرد و آشكارا بپردازد، كار نيك و به جايى كرده، و حضرت فرمود: آيه ى قرآن كه مى فرمايد: اگر صدقات را به صورت پنهان بدهيد بهتر است، مقصود غير از زكات است; چون زكات واجب است و بايد آشكارا باشد، نه مخفيانه.
در مورد نماز نيز از روايات استفاده مى شود كه نماز واجب را بايد به جماعت و آشكارا بخوانيم، ولى نماز نافله ى مستحبّى بهتر است در خانه و پنهانى خوانده شود.
اگر فقير از گرفتن زكات سرافكنده شود، لازم نيست كه به او گفته شود بابت زكات است. خدمت امام باقر(عليه السلام) عرض شد:
الرجل من اصحابنا يستحيى من ان يأخذ الزكات، فاُعطيَه من الزكات و لا اسمى له انّها من الزكوة، فقال اعطه ولا تُسمّ له، و لا تذلّ المؤمن[5]; مردى از شيعيان خجالت مى كشيد كه زكات بگيرد، پس من زكات به او مى دهم و حرفى نمى زنم. حضرت فرمود: آرى به او بده و نگو بابت زكات است، و مؤمن را خوار نكن.
خلاصه اين كه پرداخت آشكار يا پنهانى زكات بستگى به قصد زكات دهنده و زكات گيرنده و خصوصيات حالات و شرايط زمانى و مكانى دارد; هم چنين حقوق شرعى ديگر، از جمله: خمس، نفقه ى پدر و مادر، هديه، صدقه و...
3. انسان نبايد در پرداخت زكات، خمس، هديه و يا هر بذل و بخشش ديگر، بر سر گيرنده ى آن منّت گذارد و يا بزرگى و فخر بفروشد. قال الله تعالى:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى);[6] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صدقات خود را با منّت و اذيّت طرف گيرنده، باطل نكنيد.
گاهى وعده هايى و يا حواله هايى به فقير مى دهند كه بايد با چند مرتبه رجوع، آنها را اخذ كند; چنين صدقه و كار خيرى بى فايده و باطل است و چه بسا موجب سرافكندگى و تحقير گيرنده ى آن شود.
مرنجان دلى را كه اين مرغ وحشى زهر بام برخاست مشكل نشيند
بزرگى داد يك درهم گدا را كه هنگام دعا ياد آر ما را
يكى خنديد و گفت اين درهم خورد نمى ارزيد اين بيع و شرا را
روان خويش را آلوده مپسند حجاب دل مكن روى و ريا را[7]
مكن هرگز به طاعت خودنمايى بران زين خانه نفس خودنما را
تو نيكى كن به مسكين و تهيدست كه نيكى، خود سبب گردد دعا را
4. سزاوار است آنچه را كه انسان بذل مى كند، كوچك و بى ارزش بداند، و آنچه را خود بيش تر دوست مى دارد بپردازد، نه چيز خراب و ناقص و پست را مثل غذاى مانده، و لباس كهنه و مندرسى كه ديگر نمى پوشد.
(لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ);[8] به بهشت نمى رسيد، جز آن كه از چيزى كه دوست داريد، انفاق كنيد.
(أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ);[9] از بهترين چيزى كه به دست آورده ايد، و آنچه را خداوند از زمين براى شما بيرون مى آورد انفاق كنيد، نه چيز پست را در حالى كه اگر به خود شما بدهند نخواهيد گرفت.
5. چه خوب است كه انسان بتواند مال زيادى به فقير بدهد تا او را بى نياز كند; مثلا سرمايه ى كسب براى او تهيّه كند، يا قرض او را ادا نمايد، نه آن كه مال كمى بدهد كه فردا نيز محتاج باشد، و فلسفه ى اين كه ائمه ى اطهار(عليهم السلام) مال فراوان به مستمندان و محتاجان مى دادند اين بود كه فرد قرض خود را ادا كند و يا سرمايه اى براى گذران زندگى فراهم نمايد.
6. بايد با نهايت احترام، زكات و... را به فرد بدهيم. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله)مى فرمايد:
ما تقع صدقة المؤمن فى يدالسائل، حتى تقع فى يدالله، (ثم تلا هذه الاية:)
الم يعلموا انّ الله هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقات;[10] صدقه اى را كه مؤمن مى دهد، پيش از آن كه در دست فقير قرار گيرد، به دست خدا مى رسد. سپس حضرت اين آيه را تلاوت نمود: آيا نمى دانند كه خداوند، خود توبه ى بندگانش را مى پذيرد، و اوست كه صدقات را مى گيرد.
7. مستحب است كه انسان، صدقات واجبه و مستحبه ى خود را به كسانى بدهد كه ثواب و پاداش بيش ترى دارد، مثل بستگان مستمند، فقير باتقوا و خدا شناس، اهل علم و دانش كه نيازمندند و...
سزاوار است كه فقير نيز نكاتى را رعايت كند; مثلاً توجه نمايد كه خداى تعالى اين وظيفه ى سنگين را بر عهده ى ثروتمندان قرار داده، تا فقر رفع گردد; بنابراين، او بايد شكر خدا را به جا آورد; هم چنين از صدقه دهنده تشكر و سپاس گزارى كند. امام رضا(عليه السلام)مى فرمايد:
من لم يشكر المنعم لم يشكر الله عزوجلّ[11]; هر كس از رساننده ى نعمت تشكّر نكند، شكر خدا را نيز به جا نياورده است.
در سفينة البحار روايتى از امام رضا(عليه السلام) به اين مضمون نقل شده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود:
روز قيامت بنده اى را مى آورند كه او را به آتش برند، عرض مى كند: خدايا من قرآن خوانده ام. خطاب مى رسد: بله، ولى شكر نعمت هاى مرا به جا نياوردى. عرض مى كند: خدايا فلان نعمت را دادى شكر به جا آوردم، فلان نعمت را دادى فلان شكر را به جا آوردم. خطاب مى رسد: اين ها درست، ولى شكر كسى كه واسطه ى رسيدن اين نعمت ها به تو بود به جا نياوردى، و من قسم ياد كردم كه شكر بنده اى را كه از واسطه ى رساندن نعمت من تشكر نكرده است نپذيرم، جز آن كه از او نيز شكرگزارى نمايد.[12]
وظيفه ى ديگرى كه فقير دارد اين است كه: نبايد چيزى را كه به او داده اند كم فرض كند و چنانچه عيب و نقصى داشت، آن را اظهار نكند و آبروى دهنده را نبرد، يا اگر از كسى چيزى خواست و او نداد، او را سرزنش و توبيخ نكند; در مقابل هر كس اظهار فقر و تنگدستى نكند; چون اگر طرف دوست انسان باشد ناراحت مى شود.
گر نگارم به برت شرح پريشانى خويش حيف باشد كه تو هم نيز پريشان گردى
و اگر دشمن باشد خوشحال شود; و در حضور مردم از كسى مطالبه و درخواست مال نكند كه طرف مأخوذ به حيا شود. از كسانى كه مال آنها مشكوك و يا حرام است چيزى قبول نكند; هم چنين در صورت امكان از صدقات و زكات كم تر مصرف نمايد. فقير بايد خود را با زير دست خود و پايين تر خود مقايسه كند و از خداوند به خاطر سلامتى و نعمت هاى ديگر تشكر نمايد.
به روز نيك كسان غم مخور اى دوست بسا كسان كه به روز تو آرزومندند
پي نوشت :
[1]. سوره ى توبه، آيه ى 111.
[2]. نهج البلاغه، محمد عبده، ج 2، ص 142.
[3]. سوره ى بقره، آيه ى 271.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 99.
[5]. جامع السعادات، ج 2، ص 99.
[6]. سوره ى بقره، آيه ى 264.
[7]. ديوان پروين، ص 97
[8]. سوره ى آل عمران، آيه ى 92.
[9]. سوره ى بقره، آيه ى 267.
[10]. جامع السعادات، ج 2، ص 102، و سوره ى توبه، آيه ى 105.
[11]. سفينة البحار، ج 6، ص 27.
[12]. سفينة البحار، ج 4، ص 475.
منابع:
پایگاه اندیشه قم